منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۲۰ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است


احسان محمدیزیست بوم/حسان محمدی*: گرد و غبار ناشی از به کار بردن واژه «سیمان» از سوی یک نماینده مجلس (برای دفن کردن یک دیپلمات فعال در مذاکرات هسته ای!)در جامعه آرام آرام فروکش کرد. ماجرای پرچالشی که در نتیجه آن گفته شد یکی دو نماینده مجلس به دلیل تالمات روحی و فشارهای سیاسی در بیمارستان بستری شدند. با احترام بسیار برای نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و دغدغه فوق‌العاده‌ای که نسبت به بررسی برجام نشان دادند، بسیاری از مردم پرسیدند آیا این درجه از حساسیت نسبت به مسائل دیگر در کشور وجود دارد؟
یعنی وقتی ریزگردها نفس کشیدن که طبیعی‌ترین و نخستین حقوق هر شهروند است را بند می‌آورند کسی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از غصه این مصیبت کارش به بیمارستان کشید؟ وقتی اشک چشم صیادان و حاشیه‌نشینان در استان محترم اما رنج دیده سیستان و بلوچستان مثل هامون خشکید، کسی قلبش به درد آمد و لایحه دو فوریتی و سه فوریتی امضا کرد؟ برای آتش‌سوزی‌های مکرر در جنگل گلستان چطور؟ برای خشک‌شدن بلوط‌های زاگرس، برای هوای آلوده و سرطان‌زای کلانشهرها، برای بحران آب و سدسازی‌های بی‌وقفه، برای وجود دو میکروب خطرناک «اشرشیاکولی» و «کولیفرم» در آب معدنی‌هایی که با تبلیغ‌های فراوان به خورد مردم دادند کسی اشک ریخت؟ و...
اطلاعات پزشکی دقیقی در دست نیست اما شاید بتوان در بستری‌شدن نمایندگان محترم مجلس، رگه‌هایی از آلودگی هوا و آب شرب ناسالم و مواد غذایی سرشار از پالم و سبزیجات آبیاری شده با فاضلاب پیدا کرد. این همه نشانه برای اهمیت موضوع محیط‌زیست در زندگی امروزه کفایت نمی‌کند؟ باید چه اتفاقی رخ بدهد که محیط‌زیست در مجلس شورای اسلامی به یک دغدغه عمومی میان نمایندگان مجلس تبدیل شود؟ چرا واکنش‌ها عموماً مقطعی است و فراکسیون محیط‌زیست کم‌مشتری و ناشناخته به شمار می‌رود؟
متخصصان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل مقوله‌هایی مانند بحران آب، آلودگی هوا و تبعات اجتماعی ناشی از خشکسالی را از مهمترین تهدیداتی به شمار می‌آورند که امنیت ملی را بیش از احتمال بروز یک جنگ به مخاطره می‌اندازند. قطعاً نمایندگان مجلس دلواپس عزت و اقتدار ملی بودند و هستند که از شدت ناراحتی کارشان به بیمارستان کشید اما انتظار می‌رود بخشی از این غیرت و همیت را نسبت به خطرات بالقوه‌ای که کشور را تهدید می‌کند هم نشان دهند. مگر جز این است که جیره‌بندی آب و ایستادن در صف طویل و گران داروخانه‌ها که در نتیجه هوای ناسالم به مردم بیماری‌های تازه و «ویروس‌های جدید» تحمیل کرده است هم تحقیر عزت مردم محسوب می‌شود.
با نزدیک‌شدن به اسفند ماه و گرم‌شدن تنور انتخابات مجلس شورای اسلامی به نظر می‌رسد نمایندگان مجلس خوب است در میان وعده‌های عموماً معیشتی‌شان، برنامه‌های جدی، اجرایی و کارشناسی شده‌ای را در مورد مسائل محیط‌زیستی کشور ارائه کنند. انتظار اینکه مانند کشورهای آلمان و سوئد و ... احزاب سبز بتوانند به تنهایی و با شعارهای محیط‌زیستی کرسی‌های مجلس را فتح کنند دست‌کم در کوتاه‌مدت رویاپردازانه است اما با توجه به نقش روزافزون محیط‌زیست و مقوله سلامت در زیست شهروندی بعید نیست که شعارها و برنامه‌های محیط‌زیستی بتواند کفه ترازو را به سود کاندیداهای انتخابات آتی سنگین کند.
سیاست سبز یا ایدئولوژی سبز در دنیای امروز یک ایدئولوژی سیاسی به حساب می‌آید. مدافعان سیاست‌های سبز طرفداران جنبش سبز هستند که در بسیاری از کشورها از دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی به عنوان حزب سبز فعالیت خود را آغاز نمودند. نام سبز برای این ایدئولوژی، میراث حزب سبز آلمان است که اولین حزب سبز موفق در دهه هفتاد میلادی بوده است.
سبزها نمایندگان یک بخش جدید در دنیای سیاست هستند که مسائل سیاسی و اجتماعی را به طرزی نوین تحلیل می‌کنند و بنابراین در معیارهای از پیش تعیین‌شده چپ و راست یا شمال و جنوب سیاسی نمی‌گنجند. اگر چه در تقسیمات سیاسی معمولاً آنها را دست چپی در نظر می‌گیرند ولی امکان دارد تفکرات، تحلیلات و اظهارنظرهای ایشان در موضوعات متنوعی بیشتر با احزاب دست راستی همخوانی داشته باشد.
این عموماً تصویری است که از احزاب سبز در دنیای مدرن و پیشرو به چشم می‌آید گرچه چالش‌های بسیاری در این حوزه وجود دارد و کسانی معتقدند طرفداران احزاب سبز در مواردی اغراق گونه با مقوله محیط‌زیست برخورد می‌کنند و آنچه می‌اندیشند یا می‌طلبند لزوماً با واقعیات اجتماعی جور در نمی‌آیند.
گفته می‌شود قدمت ایدئولوژی سبز در ایران به نوشته‌های زرتشت باز می‌گردد. زرتشتیان بر این باورند که جهان به شکل امانت در دست انسان‌هاست که باید آنرا در روز قیامت به شکل اولیه‌اش به اهورا مزدا پس بدهند. از این رو آموخته‌های زرتشتی انسان‌ها را به نگهداری از محیط‌زیست و عناصر چهارگانه فرا می‌خوانند. زرتشتیان معتقدند که زرتشت درخت سرو را با خود از بهشت به زمین آورد. درخت سروی که به اعتقاد زرتشتیان بدست حضرت زرتشت کاشته شد پس از حمله اعراب به ایران بدستور متوکل عباسی قطع و تنه آن با شتر به بغداد فرستاده شد. مولف برهان قاطع عمر این درخت را در آن زمان ۱۴۵۰ سال ذکر کرده است. در آن زمان ایرانیان شبانه تا آنجا که امکان داشت بذر و شاخه‌های این درخت را جمع کرده و در نقاط مختلف ایران کاشته‌اند و اکنون سروهای کهنسالی که در اقصی نقاط ایران وجود دارد می‌توانند به طریقی منشاء از این درخت گرفته باشند.
چنین پیشینه ملی و آنچه در مذهب اسلام به مجموعه دانسته‌های ایرانیان افزوده شده است هر روز نشانه‌هایی از افزایش علاقمندی به مقوله محیط‌زیست و حرمت قائل‌بودن برای طبیعت در میان مردم به چشم می‌خورد که دلگرم‌کننده است. از سوی دیگر برخوردهای گشاده‌‌دستانه با طبیعت – عموماً با تصمیم‌گیری مدیران ارشد- در چند دهه اخیر وضعیت را چنان شکننده کرده که بسیاری از مسئولان این روزها از پرده «مصلحت» بیرون آمده و با «صراحت» هشدار می‌دهند.
معصومه ابتکار معاون رئیس‌جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور در بیست و دومین شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی خراسان رضوی گفت: کشور ایران دو برابر دیگر کشورهای جهان از ظرفیت‌های زیست‌محیطی بهره‌برداری می‌کند به طوری که در حوزه آب دچار بحران هستیم و ۸۵ درصد از منابع آبی کشور نیز استفاده شده است.
عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیس‌جمهوری در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست در مطلبی که روز دوشنبه هفتم اردیبهشت 94 در روزنامه شهروند منتشر شد گفت که «ایران با بهره‌برداری از ۹۷ درصد آب‌های سطحی خود عملاً تمام رودخانه‌های خود را خشک کرده‌ است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده ‌است. این موضوع به معنای آن است که اگر به همین وضع ادامه دهیم حدود ۷۰ درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ۵۰ میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند.»
دو اظهارنظر که شاید بتوان آنها را نمونه‌هایی کم‌مانند عنوان کرد. سخنانی که شاید چند سال پیش اگر روزنامه‌نگار یا منتقدی بیان می‌کرد می‌توانست با شکایت مدعی‌العموم تحت عنوان «تشویش اذهان عمومی» راهی دادگاه شود!
از سوی دیگر افزایش صدمات ناشی از بلایای طبیعی چون سیل، زلزله، فرونشست زمین و ... مانند جنگی قریب‌الوقوع کشور را تهدید می‌کند سال‌هاست یافته‌های علمی نشان داده است ایران از نظر وقوع حوادث طبیعی و احتمال خسارات ناشی از آنها در زمره کشورهای حادثه‌خیز جهان قرار می‌گیرد. شرایط زمین‌شناسی، اقلیمی و بوم‌شناختی ایران از یک سو و تخریب فزاینده عرصه‌های طبیعی باعث شده تا سرزمین ما را آسیب‌پذیر کند که تنها بخشی از آن ناشی از شرایط جغرافیایی است؛ ‌به شکلی که از ۴۱ حادثه طبیعی ثبت شده در جهان، بیش از ۳۰ مورد آن در ایران سابقه وقوع دارند. اگرچه آمارهای متفاوت توسط مراجع متعدد ارائه شده ولی به استناد گزارش پایگاه داده‌های بین‌المللی بلایای طبیعی (www.emdat.be) در یک قرن گذشته بالغ بر 200 حادثه طبیعی بزرگ پر خسارت در ایران رخ داده که بیش از 300 هزار کشته و زخمی دربر داشته است. به این اعداد باید بی‌خانمان‌شدن حدود نیم میلیون ایرانی و خسارتی معادل 23 میلیارد دلار به اقتصاد کشور را نیز هم اضافه کرد. صدمات غیرقابل جبران عاطفی و اجتماعی ناشی از این بلایا به صد مثنوی هم نوشتنی نیست.
وقتی قطعات پازلی این چنین ترسناک را کنار هم می‌گذاریم آیا نمی‌توان از نمایندگان مجلس شورای اسلامی متوقع بود در قبال محیط‌زیست و منابع طبیعی نیز مثل برجام حساسیت به خرج بدهند و سرسختانه پیگیر و البته مشفقانه حامی باشند؟

منبع:زیست بوم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۴ ، ۰۸:۲۸
پیمان صاحبی
خبرنگارها کذاب نیستندزیست بوم/لیلا مرگن: ماه گذشته بهزاد انگورج معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در مصاحبه با ایلنا درختان جنگل‌های هیرکانی واقع شده در مخزن سد شفارود را پیر و فرتوت خوانده بود، پس از به پا شدن جنجال فراوان خبرنگار ایلنا متهم شد که منظور معاون مربوطه را درست منتشر نکرده‌است.
مدیرانی که تحت تاثیر فضا و حضور دوربین‌های رسانه‌های مختلف در گفتار خود دقت نکرده و اعداد و ارقام را به درستی بیان نمی‌کنند، به جای ریال از تومان استفاده کرده یا سه صفر در کنار اعداد اضافه و کم می‌کنند، کسانی هستند که توقع دارند خبرنگار علامه دهر باشد و بداند در فلان بند از لایحه بودجه رقم پیش‌بینی شده برای احداث سد در جنوب شرقی ترین نقطه کشور چقدر است!
این خبرنگاران هستند که همواره باید اطلاعات جامع و کاملی داشته باشند تا اشتباهات سهوی مدیران را بپوشانند. زهر کلام هر مدیری را با توجه به حساسیت‌های جامعه کم کرده و به آن لطافت بخشند. نقاط ابهام را به سرعت شناسایی کرده و در دم ابهام زدایی کنند. نه تنها خبرنگار باید به حساسیت‌های شغلی یک مدیر توجه کند، خط قرمز رسانه خود را هم باید مد نظر قرار دهد. خط قرمزهای تعیین شده از سوی دولت برای فضای رسانه‌ای، خط قرمزهای امنیتی، خط قرمزهای اجتماعی و هزاران خط قرمز دیگر را هم به این مجموعه اضافه کنید تا بدانید که چرا خبرنگاران به سن بازنشستگی نمی‌رسند.
بسیاری از فعالان عرصه خبر تاب این همه تناقض و فرار از مسئولیت صاحبان پست را ندارند. این گروه در میانه راه، فعالیت‌های خبری را کنار گذاشته و به گوشه‌ای امن می‌خزند تا کار اداری کنند و از هیاهویی که مقصر ایجاد آن نیستند، فاصله بگیرند. این مسئله در قالب بحرانی در فضای رسانه‌ای کشور در حال نمود است. مسئولان وزارت ارشاد یا کارشناسان روابط عمومی بارها در جلسات مختلف نگرانی خود را از جوان شدن نسل خبرنگاران و نبود خبرنگار خبره در عرصه رسانه اعلام کرده‌اند اما به راستی اگر مدیران فقط اندکی از صبر و تحمل خبرنگاران را داشتند و با کوچکترین تلنگری اظهارات خود را پس نمی‌گرفتند و پای صحبت‌های خود می‌ایستادند، شاهد وضعیت امروز در عرصه رسانه بودیم؟
به محض به لرزه افتادن پایه‌های میز ریاست، مسئولان دولتی اظهارات خود در جمع رسانه‌ها را پس می‌گیرند. در این فضا خبرنگاران همواره متهم به دروغگویی یا برداشت اشتباه می‌شوند. اما آیا واقعا برای یک خبرنگار توقف یا ادامه روند یک طرح نفع خاصی دارد که با جریان سازی نادرست قصد بر هم زدن روندی که به صلاح کشور است را داشته باشد؟
فریبرز غیبی رئیس مرکز جنگل های خارج از شمال سازمان جنگل ها در گفتگو با زیست بوم، اجرای طرح جنگلانه بدون اطلاع دفتر تخصصی مربوطه را نادرست دانست. وی در گفتگوی خود اعلام کرد که دستور توقف این طرح صادر شده تا در قالب طرح‌های جنگلکاری به شکل اصولی‌تری از سر گرفته شود. سازمان جنگل‌ها به عنوان متولی عرصه‌های طبیعی کشور بدون انجام هماهنگی‌های داخلی در طرحی به نام جنگلانه مشارکت کرده‌است. این طرح یک طرح خودجوش مردمی است که با کمک سمن‌ها قرار است ایرانی سبز را برای آیندگان رقم بزند. جنگلکاری هم مثل هر اقدام دیگری در جنگل نیازمند تخصص است. اگر قصد داریم از مشارکت مردم و نیروی رایگان علاقمندان برای احیای طبیعت استفاده کنیم، بدون شک باید از این پتانسیل عظیم به نحوی استفاده شود که مرهمی به روی زخم‌های طبیعت گذاشته شود نه اینکه زخم دیگری به پیکره طبیعت وارد آید.
قبل از کلید خوردن طرحی به بزرگی طرح جنگلانه که با حضور هزاران علاقمند به آغاز به کار کرده‌است، باید روسای سازمان‌های حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری چارچوب‌های کلی کار را در نشست مشترک مشخص می‎کردند. با ابلاغ این چارچوبه‌ها به بدنه کارشناسی، جزییات کار در دفتر امور جنگلی سازمان جنگل‌ها شفاف می‌شد و در نهایت با همکاری دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان جنگل‌ها و همراهی سازمان حفاظت محیط زیست، طرح جنگلانه کلید بخورد.
اما این بار هم مطابق معمول، رویه‌های عادی اداری انجام نشده‌است. بخشی از بدنه سازمان جنگل‌ها یعنی دفتر مشارکت‌های مردمی بدون هماهنگی با دفتر تخصصی امور جنگلی وارد طرح جنگلانه شده و تلاش کرده‌است از نیروهای مردمی برای جنگلکاری استفاده کند. سازمان جنگل‌ها که از کمبود بودجه رنج می‌برد قصد دارد با استفاده از نیروهای مردمی، هزینه احیای عرصه‌های طبیعی را کاهش دهد اما آیا به ساماندهی سمن‌ها در چنین طرح‌هایی توجه کرده‌است؟
با توجه به حساسیت طرح‌های جنگلکاری و نبود هماهنگی داخلی، به احتمال فراوان ایشان در جریان ریز امور طرح جنگلانه نبوده اند و آنچه در مورد توقف طرح و بازبینی اقدامات انجام شده عنوان کردند نظرشخصی شان بوده است که گفته‌های خود را پس گرفته و در این میان زیست بوم به دروغگویی متهم می شود!
حتی اگر رئیس مرکز جنگل های خارج از شمال سازمان جنگل ها اظهارات خود را تکذیب کند باز هم از حساسیت پروژه‌های جنگلکاری چیزی کم نخواهد شد. ایران کشوری خشک است. طرح‌های جنگل‌کاری در سال‌های اولیه نیاز به آبیاری دارند. خشک شدن نهالهای کاشته شده و عدم استقرار جنگل نه تنها منابع آب کشور را به هدر می‌دهد، بلکه انگیزه نیروهای مردمی را هم از بین خواهد برد. زیرا مردم فکر می‌کنند به دلیل عدم رسیدگی دولت به عرصه‌هایی که جنگل در آن کشت شده، نهالها از بین رفته‌اند و ذهنیت در آنها ایجاد می‌شود که دولت هیچ وقعی به تلاش آنها نمی‌گذارد. جنگلکاری بی‌محابا در کشور خشکی مانند ایران نه تنها مفید نیست بلکه زمینه تبخیر بیشتر آب را هم فراهم می‌کند. بر اساس آمارهای وزارت نیرو در مناطقی با پوشش جنگلی، بارش‌های کمتر از پنج میلیمتر به روان آب تبدیل نشده و در تغذیه سفره آبهای زیرزمینی هیچ نقشی ندارند. در نتیجه باید توجه داشته باشیم که با جنگلکاری بدون برنامه به فقیر شدن سفره آبهای زیرزمینی کشور کمک کرده و سرعت تخلیه این سرزمین را تشدید کرده‌ایم.
در چنین سرزمینی بهتر است مدیران دولتی به جای تعریف طرح‌های انقلابی و دهان پرکن که فقط به درد صدور بیانه و قیچی کردن ربان‌های رنگی می‌خورد، بیش از گذشته به مباحث تخصصی توجه کنند تا علاوه بر تامین منافع نسل آتی، پتانسیل عظیم تشکل‌های مردمی را بیش از گذشته از دست ندهند.
منبع: زیست بوم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۰۸:۲۲
پیمان صاحبی
زیست بوم/لیلا مرگن: مجلسی که در سال 83 با حذف حق النظاره چاه‌های کشاورزی، نظارت بر برداشت از آب‌های زیرزمینی را از چرخه مدیریت منابع آب کشور حذف کرد، امروز درباره حذف آب‌بها برای تولید محصولات استراتژیک کشاورزی در کمیسیون برنامه و بودجه خود تصمیم‌گیری خواهد کرد.
96 نماینده خانه ملت با این توجیه باید قیمت غذا در راستای کمک به مردم کاهش یابد، طرحی را در 26 آبان ماه سال جاری تهیه و به هیات رییس مجلس تقدیم کردند. بر اساس این طرح آب بهای اراضی کشاورزی که اقدام به کشت محصولات استراتژیک می‌کنند، حذف خواهد شد. اما آیا در شرایطی که بسیاری از دشت‌های ایران در مرز بحران قرار دارند و 110 میلیارد متر مکعب اضافه برداشت از این منابع تا کنون به ثبت رسیده، چنین تصمیمی با منافع ملی ایران همراهی دارد؟ اساسا سهم آب در قیمت تمام شده تولید محصولات کشاورزی چقدر است که نمایندگان دلسوز ملت تصمیم دارند با حذف آن قیمت تمام شده غذای مردم را کاهش دهند؟ در حال حاضر بخش کشاورزی 90 درصد آب کشور را استفاده می‌کند.مجلس نابودی منابع آب ایران را کلید می‌زند؟

به گفته علیرضا دائمی معاون برنامه‌ریزی و اقتصاد وزارت نیرو بخش کشاورزی آب زیرزمینی را به طور رایگان دریافت می‌کند. در آب سطحی که با کانال و خطوط انتقال آب به دست کشاورزان می‌رسد هم آب بهایی معادل یک تا سه درصد قیمت محصول از کشاورزان دریافت می‌شود. حال نمایندگان مجلس تصمیم دارند همین رقم ناچیز را هم با هدف کاهش بهای محصولات استراتژیک از چرخه اقتصاد آب حذف کنند تا اندک منابع درآمدی بخش آب کشور دچار مشکل شده و اجرای قسمتی از پروژه‌ها و برنامه‌هایی که متکی به این منابع درآمدی است، روی زمین باقی بماند.

محصولات استراتژیک بخش کشاورزی شامل گندم، دانه‌های روغنی، گوشت قرمز و برنج از جمله محصولات استراتژیکی هستند که برای تولید آنها آب زیادی مصرف می‌شود. سودای خودکفایی گندم در ایران سبب شد بسیاری از دیمزارهای ایران که محل کشت حبوبات بود، زیر کشت گندم رود. این اراضی که به دلیل نیاز آبی گندم و میزان بارش‌های منطقه در شرایط دیم قادر به تولید نبودند و از سوی دیگر در جریان سدسازی‌های گسترده در ایران، با وعده تامین آب روبرو شدند، از حالت دیم خارج شدند.
دیمزارهای زیر کشت حبوبات تبدیل به اراضی کشت گندم شدند تا ایران در تولید نان خود خودکفا شود اما در جریان این حرکت به ظاهر انقلابی منابع آب کشور به تاراج رفت و امروز مردم ساکن در دشت‌های استان‌های همدان، فارس و کرمان ناگزیرند خانه و کاشانه خود را به دلیل فرونشست دشت ترک کنند. پیش‌تر هم مردم سیستان و بلوچستان به دلیل بی آبی از جنوب شرق کشور به سمت شمال شرق یعنی خراسان بزرگ و گرگان کوچ کرده بودند.
در حال حاضر 90 درصد محصولات بخش کشاورزی در اراضی آبی تولید می‌شود. اراضی که به دلیل عدم سرمایه‌گذاری مناسب و رعایت نکردن اصول تسطیح و نوسازی به محلی برای بلعیدن آب کشور تبدیل شده‌است. بخش کشاورزی که برای تامین آب مورد نیاز خود هر روز مجبور است چاه‌ها را کف شکنی کرده و در برخی استان‌ها نظیر کرمان از عمق 120 متری زمین آب را به بیرون بکشد، 16 درصد برق کشور را هم مصرف می‌کند. به این ترتیب کشاورزان با استفاده از انرژی گران قیمت و یارانه‌ای با پمپ‌های قوی را فعال می‌کنند تا برای کشت سیب‌زمینی یا پیازی که به دلیل نبود مشتری، بخش عمده آن هر سال فاسد شده یا توسط دولت در قالب خرید تضمینی از بازار جمع‌آوری و در گوشه‌ای امحا شود، آب تامین کنند.
داستان تکراری محصول مازاد در بخش کشاورزی برای کسانی که دغدغه تامین آب کشور را دارند به قصه‌ای درآور تبدیل شده است. اما مسئولان بخش کشاورزی و شاید نمایندگان مجلس فقط آموخته‌اند با اعطای امتیازاتی کوچک به کشاورزان آنها را در این حرفه سخت که حالا با انباشت نیروی انسانی هم مواجه شده، نگه دارند. سیاست‌های تشویقی نمایندگان مجلس و مدیران بخش کشاورزی فقط به منافع فعلی گروه کوچکی از جامعه توجه دارد و منافع نسل‌های آتی در آن دیده نشده‌است.
طرح حذف آب بهای محصولات استراتژیک که توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی در آستانه انتخابات مجلس دهم در حال پیگیری است، فقط سرابی است که به کشاورزان نشان داده نمی‌شود. کاهش دو تا سه درصدی قیمت محصولات استراتژیک هیچ دردی را نه از جامعه و نه از کشاورزان درمان نمی‎کند اما مصرف بی محابای آب در کشور را ترویج می‌کند. با حذف آب بهای محصولات استراتژیک و احتمالا اقدامات تبلیغی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، همان اندک الگوی کشتی که در برخی نقاط رعایت می‌شد هم به دست فراموشی سپرده می‌شود.
کشاورزی که به دلیل فشارهای اقتصادی حذف یک ریال از هزینه‌های تولید برایش مهم است، با تصویب احتمالی چنین قانونی ترغیب می‌شود که کشت خود را تغییر داده و محصول استراتژیک بکارد. به این ترتیب با تغییر الگوی کشت، الگوی مصرف آب هم در مناطق مختلف تغییر می‌کند و چه بسا امکان دارد دشت‌هایی که در آستانه بحران بودند، به مرز سقوط کشانده شوند. کشت بیشتر محصولات استراتژیک کشور را با مازاد این گروه از محصولات مواجه می‌کند و در مقابل ناگزیر خواهیم بود محصولاتی که کشت آنها به دست فراموشی سپرده شده را از بازارهای جهانی خریداری کنیم.
در صورت تایید طرح نمایندگان مجلس، بدون شک شاهد ترک‌های بیشتری در زمین خواهیم بود. پیشنهاد حذف آب بهای محصولات کشاورزی در تعارض کامل با سیاست‌های اخیر وزارت نیرو است. دولت اعتباراتی را برای احیا و تعادل بخشی دشت‌های کشور در نظر گرفته و تلاش می‌کند با کاهش مصرف آب در این مناطق، از فرونشست دشت و مهاجرت اجباری مردم به دلیل ظهور ترک و فروچاله در دشت‌های بحرانی جلوگیری کند. طرح‌های این چنینی اگرچه به ظاهر به دنبال ایجاد معیشت بهتر برای مردم هستند اما در عمل به حذف فرهنگ و تمدن ایرانی سرعت می‌بخشند زیرا فرهنگ مناطقی که به دلیل فرونشست دشت‌ها ناچار به تخلیه می‌شوند، برای همیشه از صفحه تاریخ ایران حذف می‌شود.
منبع: زیست بوم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۳
پیمان صاحبی

رئوف آذری/ فعال مد‌‌‌‌‌‌نی

سال‌هاست د‌‌‌‌‌‌ل د‌‌‌‌‌‌ر گروی زیست‌محیط نهاد‌‌‌‌‌‌ه‌ام و هرچه رو به جلو حرکت می‌کنم و بر تجربه‌های زیست محیطی‌ام افزود‌‌‌‌‌‌ه می‌شود‌‌‌‌‌‌،د‌‌‌‌‌‌نیایی د‌‌‌‌‌‌یگر پیش رویم مجسم می‌شود‌‌‌‌‌‌ و د‌‌‌‌‌‌غد‌‌‌‌‌‌غه‌هایم بیشتر...آن‌گاه که جنگل‌های«بلوط» وتخریب آنها د‌‌‌‌‌‌غد‌‌‌‌‌‌غه‌ام شد‌‌‌‌‌‌،چنان پای د‌‌‌‌‌‌ر رکاب حفاظتش نهاد‌‌‌‌‌‌م که چند‌‌‌‌‌‌ سالی رمقم بگرفت و نتیجه که افسوس آنی نشد‌‌‌‌‌‌ که می‌خواستم!طرح«چالش جهانی بلوط» و نتایج آن جز غرس چند‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌ه نهال بلوط،نشاء کرد‌‌‌‌‌‌ن چند‌‌‌‌‌‌ هزار د‌‌‌‌‌‌انه بلوط، چند‌‌‌‌‌‌ مقاله و چند‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌ه مورد‌‌‌‌‌‌ آتش نشانی جنگل‌ها نتیجه د‌‌‌‌‌‌لبخواهی اگر بگویم ند‌‌‌‌‌‌اشت،د‌‌‌‌‌‌اشت که مهم‌ترینش یافتن همد‌‌‌‌‌‌لانی د‌‌‌‌‌‌ر پهن سرزمین ایران بود‌‌‌‌‌‌،ولی د‌‌‌‌‌‌ر مقابل هزینه‌ها،فواید‌‌‌‌‌‌ کم‌تر بود‌‌‌‌‌‌! د‌‌‌‌‌‌رد‌‌‌‌‌‌ «زاب» و انتقالش را از مسئولان، صاحب نظران و متخصصان متوجه شد‌‌‌‌‌‌م و بسیار تحمل کرد‌‌‌‌‌‌م تا یکی د‌‌‌‌‌‌غد‌‌‌‌‌‌غه‌اش را رو کند‌‌‌‌‌‌ و لب به سخن گشاید‌‌‌‌‌‌،نشد‌‌‌‌‌‌ که نشد‌‌‌‌‌‌.
امروز میراث فرهنگی خوابید‌‌‌‌‌‌ه د‌‌‌‌‌‌ر د‌‌‌‌‌‌ل خاک را که می‌نگرم، و بالا آمد‌‌‌‌‌‌ن آب پشت مخزن سد‌‌‌‌‌‌ کولسه با آن حجم آب گیری‌اش را... د‌‌‌‌‌‌لگیر می‌شوم و د‌‌‌‌‌‌ل د‌‌‌‌‌‌ر گروی آن میراث می‌نهم که برنیامد‌‌‌‌‌‌ه از د‌‌‌‌‌‌ل خاک،د‌‌‌‌‌‌ر زیر آب مد‌‌‌‌‌‌فون می‌شود‌‌‌‌‌‌! آثار نهفته د‌‌‌‌‌‌ر د‌‌‌‌‌‌ل خاک حوضه مخزنی آب سد‌‌‌‌‌‌ کولسه، به‌زعم متخصصان امر،چند‌‌‌‌‌‌ هزار سال قد‌‌‌‌‌‌مت د‌‌‌‌‌‌ارند‌‌‌‌‌‌ و بستری ارزشمند‌‌‌‌‌‌ برای تحقیقات باستان شناسی! د‌‌‌‌‌‌لخوشم که بزرگوارانی با سرپرستی متخصصان حوزه مرتبط د‌‌‌‌‌‌ل د‌‌‌‌‌‌ر گروی کاوشش نهاد‌‌‌‌‌‌ه‌اند‌‌‌‌‌‌ و چند‌‌‌‌‌‌ منطقه از آن را همزمان لایه برد‌‌‌‌‌‌اری کرد‌‌‌‌‌‌ه‌اند‌‌‌‌‌‌!اد‌‌‌‌‌‌عایی ند‌‌‌‌‌‌ارم که متخصص حوزه زیست محیط یا باستان‌شناسی و میراث‌های ماند‌‌‌‌‌‌گارم....قصد‌‌‌‌‌‌ اتهام زنی را نیز به هیچکس ند‌‌‌‌‌‌ارم و هیچ نیت،تحریک احساسات و براند‌‌‌‌‌‌ازی هم ند‌‌‌‌‌‌اشته و ند‌‌‌‌‌‌ارم و از طرفی به قصد‌‌‌‌‌‌ شهرت هم به این واد‌‌‌‌‌‌ی نیامد‌‌‌‌‌‌ه‌ام که؛«میوه شهرت را یک د‌‌‌‌‌‌هه قبل خورد‌‌‌‌‌‌ه‌ام و طعمی نچشید‌‌‌‌‌‌ه وشیرینی‌اش را سهم نبرد‌‌‌‌‌‌ه،برای د‌‌‌‌‌‌یگران وانهاد‌‌‌‌‌‌ه‌ام»!اما این نکته را از سال‌ها خوب د‌‌‌‌‌‌ریافته‌ام، که؛«د‌‌‌‌‌‌ر سرمای کوهستان و به‌ویژه د‌‌‌‌‌‌ر کولاک برف و بوران نباید‌‌‌‌‌‌ زمین خورد‌‌‌‌‌‌ و خوابید‌‌‌‌‌‌ و گرنه فاتحه ات را باید‌‌‌‌‌‌ خواند‌‌‌‌»! هرگاه طبیعت زیبا و بکر منطقه،ظرفیت‌های چند‌‌‌‌‌‌گانه یاد‌‌‌‌‌‌گارهای تاریخی و میراث ماند‌‌‌‌‌‌گار ،بسترها و فرصت‌های اکوتوریستی و روند‌‌‌‌‌‌گی د‌‌‌‌‌‌رس‌آموز زاب را می‌نگرم و میزان و حجم تخریب،تد‌‌‌‌‌‌فین و جانمایی د‌‌‌‌‌‌لبخواه آن رامی‌کاوم، ناخود‌‌‌‌‌‌آگاه رگ خوابم را می‌زنم و با سیلی صورتم را سرخ نگه می‌د‌‌‌‌‌‌ارم تا از اتهام نسل فرد‌‌‌‌‌‌ای سرزمینم رها شوم! ناچارم امروز فریاد‌‌‌‌‌‌ واخواهی و د‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌خواهی‌ام را حتی اگر یک تنه هم باشد‌‌‌‌‌‌،سر د‌‌‌‌‌‌هم تا شاید‌‌‌‌‌‌ مسئولی،مرئوسی و منصوبی د‌‌‌‌‌‌لش به رحم آمد‌‌‌‌‌‌ و تعصب را کنار گذاشت و خود‌‌‌‌‌‌ را بخشی از این سرزمین حساب کرد‌‌‌‌‌‌. کاش می شد‌‌‌‌‌‌ شفاف بود‌‌‌‌‌‌ و روان... و فهمید‌‌‌‌‌‌؛ علت تخریب جنگل‌های بلوط و آتش سوزی‌های فراوان آن ناشی از چیست؟ تا چه زمان،روند‌‌‌‌‌‌ قربانی کرد‌‌‌‌‌‌ن جنگل‌های بلوط ما برای شهرک‌نشینی و اسکان روستاییان د‌‌‌‌‌‌ر شهر تد‌‌‌‌‌‌اوم خواهد‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌اشت و آیا عواقب و نتایج این د‌‌‌‌‌‌ست و د‌‌‌‌‌‌ل بازی‌های مسئولان زیست محیط قابل تصور است؟!«زاب» از چه سبب سوژه انتقال است و پایین د‌‌‌‌‌‌ست آن چگونه بعد‌‌‌‌‌‌ از زاب سرپا خواهد‌‌‌‌‌‌ ماند‌‌‌‌‌‌؟ کاوش میراث ملی و یاد‌‌‌‌‌‌گارهای تاریخی منطقه،به چه د‌‌‌‌‌‌لیل تعطیل یا مد‌‌‌‌‌‌فون می شود‌‌‌‌‌‌ و کسی را هم د‌‌‌‌‌‌غد‌‌‌‌‌‌غه‌ای نیست!طبیعت زیبا و اکوتوریستی منطقه،کی و چگونه مورد‌‌‌‌‌‌ امعان نظر قرار خواهد‌‌‌‌‌‌ گرفت و از فرصت و بستر آن برای توسعه گرد‌‌‌‌‌‌شگری و توریسم منطقه،بهره خواهیم گرفت! مرزهای زمینی کی و چگونه تحت مد‌‌‌‌‌‌یریت مرد‌‌‌‌‌‌م محل، قرار خواهد‌‌‌‌‌‌ گرفت تا از بستر آنها، ظرفیت های زیست محیطی با فراغ بال و توان بیشتری مورد‌‌‌‌‌‌ توجه قرار گیرد‌‌‌‌‌‌!و چند‌‌‌‌‌‌ین سوال د‌‌‌‌‌‌یگر که فعلا مجالی برای طرح شان نیست!

منبع:روزنامه قانون

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۰۷:۴۶
پیمان صاحبی
زیست بوم: چند روزی است در شبکه های مجازی عکسی از حمله یک پلنگ به سمت یک عکاس منتشر می شود، اما این تمام ماجرا نیست.
به گزارش زیست بوم، این حمله واقعی است اما برخلاف نظر برخی از کاربران شبکه های مجازی پلنگ، عکاس را نخورده است!
سرگئی ایوانف که این عکس ها را گرفته است می گوید: من و سرگئی کوتلنیکف در حال عکاسی در یک پارک حیات وحش در نامیبیا نزدیک مرز بوتسوانا بودیم.
حمله پلنگ به عکاس+ تصاویر

ایوانف می افزاید: سرگئی روی سقف ماشین اش داشت از یک پلنگ جوان عکاسی می کرد که یکدفعه پلنگ به طرف او پرید و درست مقابل لنزش ایستاد.
این عکاس که از ماشین کناری در حال عکاسی بود گفت: من هم شگفت زده شده بودم، اگر جای او بودم می ترسیدم. ولی تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که عکاسی کنم.
سرگئی ایوانف گفت: خوشبختانه پلنگ صدمه ای نزد و فهمیدیم فقط می خواستم کمی با سرگئی بازی کند.
حمله پلنگ به عکاس+ تصاویر
حمله پلنگ به عکاس+ تصاویر
حمله پلنگ به عکاس+ تصاویر

منبع: زیست بوم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۰۹:۲۴
پیمان صاحبی

زیست بوم/لیلا مرگن: جنگلکاری هم مشابه سایر عملیات جنگل، امری تخصصی است. اینکه تصور شود با کاشت نهال در مناطق مخروبه به احیای اکوسیستم‌های جنگلی کمک کرده‌ایم، تصور باطلی است. در جنگلکاری انتخاب بذر مناسب بسیار مهم است زیرا شرایط زیستی یک گونه‌ گیاهی در ارتفاعات مختلف جنگل متفاوت است.

انتخاب بذر نامناسب می‌تواند یک پروژه جنگلکاری را با شکست مواجه کند. کوچکترین تغییر در شرایط محیطی می‌تواند جنگلکاری‌هایی را که بذر آنها متناسب با شرایط محیطی انتخاب نشده از بین ببرد. به این ترتیب تمام تلاش‌هایی که طی سال‌های متمادی برای ایجاد این توده جنگلی صرف شده هم نقش بر آب خواهد شد. با وجود تخصصی بودن مسئله جنگلکاری به تازگی سازمان حفاظت محیط زیست طرحی به نام جنگلانه را کلید زده که گویا بدون نظارت متخصصان سازمان جنگل‌ها، با کمک جوامع محلی در دست انجام است.

طرحی که فریبرز غیبی رئیس مرکز جنگل های خارج از شمال سازمان جنگل ها آن را غیر کارشناسانه و نیازمند اصلاح و بازسازی می‌داند. اگرچه وی از صدور دستور برای توقف این طرح خبر می‌دهد اما باز هم اخبار طرح جنگلانه در صدر خبرهای منتشر شده محیط زیستی کشور قرار دارد.

مشروح گفتگوی زیست بوم با رئیس مرکز جنگل های خارج از شمال سازمان جنگل ها را بخوانید:

طرح جنگلانه قصد دارد از پتانسیل مردم برای احیای جنگل ها استفاده کند، آیا این کار با نظارت سازمان جنگل‌ها به عنوان متولی مدیریت عرصه‌های جنگلی انجام شده است. در این زمینه مطالعه لازم انجام شده است؟

هر اقدامی در طبیعت و محیط زیست باید با تدوین طرح انجام شود. طرح تهیه شده باید در سازمان جنگل‌ها به عنوان سازمان اجرایی احیا و توسعه جنگل مصوب شود. زیرا اجرای عملیات احیا بدون کار فنی و هماهنگی با سازمان جنگل‌ها معضلاتی به بار می‌آورد. کاشت بدون برنامه درخت تبعات حقوقی برای سازمان جنگل‌ها به همراه دارد. بسیاری از زمین خواری‌ها با کاشت چهار درخت در یک منطقه شروع شد. هر کس که درختی در زمین بکارد، با توجه به احیای منطقه حق برایش ایجاد می‌شود.دستور توقف طرح جنگلانه صادر شد

این حق به لحاظ قانونی برای کسی که نهال کاشته ایجاد می‌شود؟

نه، این حقوق عرفی است اما متاسفانه پرونده‌های زیادی داریم که به دلیل چنین اقداماتی، منابع طبیعی درگیر رفع تصرف شده‌است. در چنین شرایطی غالبا حکم های قلع و قمع برای زمین‌های تصرف شده صادر می‌شود. برای اجرای حکم قلع و قمع، علیرغم میل باطنی ناگزیر به قطع درختان کشت شده هستیم. به عنوان یک مدیر جنگل به تازگی و پس از حضور در جلسه‌ای که سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل داده بود از طرح جنگلانه مطلع شدم. در این جلسه اعلام شده که هماهنگی برای اجرای این طرح با دفتر ترویج سازمان جنگل‌ها انجام شده است. اتفاقا نماینده دفتر ترویج هم در جلسه حضور داشت و تاکید کرد که قبلا به مدیران محیط زیست گوشزد شده تا هیچ طرحی را بدون هماهنگی با سایر دفاتر سازمان جنگل‌ها انجام ندهند. بر اسا آمارهای ارایه شده از سوی محیط زیست، سال گذشته بیش از هشت هزار هکتار جنگلکاری با کمک سازمان‌های مردم نهاد انجام شده‌است. من به عنوان یک مسئول جنگل می‌گویم که چطور این میزان جنگلکاری انجام شده است؟

بدون مجوز سازمان جنگل‌ها چگونه چنین سطحی جنگل کاری شده‌است؟

اگر در برخی مناطق با ادارات منابع طبیعی در استان‌ها هماهنگ شده، باید مراتب به ستاد مرکزی هم گزارش شود. زیرا بحث کاشت نهال و بذر به تنهایی مهم نیست. اگر امروز فراخوان بدهیم، می‌توانیم بسیاری از مناطق را جنگلکاری کنیم اما نگهداری از چنین جنگلی بسیار هزینه بر و مهم است. من منتقد طرح جنگلانه هستم. زیرا این طرح باید بر اساس برنامه مدونی که از قبل تهیه شده پیش برود. سازمان جنگل‌ها به عنوان متولی مدیریت جنگل، باید ابلاغ کند که چه کسانی در کجا نهالکاری انجام دهند.

جنگلکاری یک کار تخصصی نیست؟ هر کسی می‌توانند جنگل ایجاد کند؟

جنگلکاری یک کار تخصصی است. از این طریق به جوامع محلی اعلام می‌کنم که باید طرح‌های جنگلکاری مراحل کارشناسی خود را طی کرده و سپس اجرا شود. در طرحی که نوشته می‌شود زمان، مکان و نحوه انتخاب گونه مشخص می‌شود. حتی انتخاب بذر با توجه به شرایط اکولوژیکی منطقه انجام می‌شود. بسیاری از گونه‌ها اگر به درستی انتخاب نشوند به یک گونه مهاجم تبدیل می‌شوند. در جنوب کشور گونه «سمر» وارد شده است. در قسمتهایی که این گونه کشت شده باغداران دچار معضل شده‌اند. میوه این گونه توسط بز خورده می‌شود و بذر داخل بدن حیوان دوره تیمار را گذرانده و پس از دفع از طریق مدفوع در باغات رشد می‌کند. این مسئله مشکل بزرگی برای باغات ایجاد کرده‌است.

هشت هزار هکتار جنگلکاری بوسیله سمن‌ها انجام شده آیا روی نحوه تامین بذر، مبدا بذر و غیره مطالعه ای انجام شده است؟ زیرا اگر بذرها از ارتفاع مناسب جمع آوری نشود ممکن است نهال‌های کاشته شده دچار سرمازدگی شود و تمام زحمات به هدر رود.

قطعا اگر بذر درست انتخاب نشود، جنگلکاری دچار مشکل خواهد شد. سازمان جنگل‌ها به عنوان متولی جنگل پس از تهیه طرح جنگلکاری، مناطق را روی نقشه مشخص می‌کند. نقشه جنگلکاری ها به صورت رقومی تهیه شده و در کارنامه کاری سازمان وارد می‌شود. دستگاه‌های نظارتی هم می‌توانند بر عملکرد سازمان نظارت کنند. اما در حال حاضر وضعیت جنگلکاری طرح جنگلانه نامشخص است. اگر بدون ضابطه جوامع محلی یا تشکل های مردم نهاد اقدام به جنگلکاری کنند، قطعا در آینده دچار مشکل می‌شویم. در سال جاری بخشنامه‌ای توسط سازمان جنگل‌ها به استان‌ها ارسال شد. در این بخشنامه جنگلکاری دولتی ممنوع اعلام شد. بر اساس آخرین تصمیمات گرفته شده در سازمان جنگل‌ها، جنگلکاری باید بر اساس برنامه و طرح مدون، با کمک جوامع محلی انجام شود. جنگلانه می‌تواند در قالب همین طرح مدون که در 100 هزار هکتار از عرصه‌های جنگلی اجرا خواهد شد، به فعالیت خود ادامه دهد. جلسه اولیه‌ای با دبیر تشکل‌های مردم نهاد برگزار شده و قرار است طرح جنگلانه را ساماندهی کنیم.دستور توقف طرح جنگلانه صادر شد

در حال حاضر طرح جنگلانه متوقف است تا برنامه اصلی توسط سازمان جنگل ها نوشته شود؟

بله، باید ابتدا برنامه سمن‌ها در قالب یک طرح مشخص به سازمان ارایه شود. سپس طرح تفکیک استانی شود و مشخص شود که توسط چه کسانی اجرا می‌شود. در نهایت با نظارت ادارات منابع طبیعی استانی، مبدا بذر و نهال و محل کاشت مشخص شود. با مشخص شدن نحوه مراقبت و نگهداری و نیاز آبیاری نهال‌ها، سایر مراحل طی می‌شود.

اصلاح نهایی این برنامه‌ها چه مدت طول خواهد کشید؟

امسال قرار است صد هزار هکتار جنگلکاری محلی با مشارکت مردم انجام شود. می‌توانیم طرح جنگلانه را با این برنامه تلفیق و اجرا کنیم. سازمان جنگل‌ها آمادگی خود را برای همکاری با تمام افراد حقیقی، حقوقی، جوامع محلی و سمن‌ها اعلام می‌کند. این سازمان قصد دارد مدیریت عرف افراد حقیقی و حقوقی را به خود آنها واگذار کند.

منظور از واگذاری عرف چیست؟بعد از حریم هر روستا یک منطقه مشاعی وجود دارد که وسعت آن در مناطق مختلف متفاوت است. روستاییان بر اساس حق تعلیف و حق بهره‌برداری عرفی که از منطقه داشته‌اند، نسل به نسل این اراضی را حفظ کرده و حقوق عرفی آن بین جوامع محلی قابل احترام است. این حق عرفی است اما حق قانونی نیست. با این وجود سازمان جنگل‌ها این حقوق عرفی را به رسمیت می‌شناسد. برنامه ما بر اساس است که یک خانوار در سامان عرفی خود با نظر سازمان جنگل‌ها، جنگلکاری اقتصادی انجام دهد. در این سامان‌های عرفی گونه هایی مثل سماق، قره قات، زالزالک و زرشک کشت می‌شود. در زیر آشکوب هم گونه‌های دارویی می‌کارند تا فعالیت در این سامان عرفی اقتصادی شود. نظارت بر اجرای این برنامه‌ها تهیه نهال، بذر و قلمه با سازمان جنگل‌ها است. کاشت، داشت و بهره‌برداری از این عرصه‌ها هم با جوامع محلی خواهد بود.

به این ترتیب گونه مثمر جنگلی فقط در سامان عرفی کشت می‌شود. این اقدامات در داخل عرصه‌های جنگلی انجام نمی‌شود؟

در برخی برنامه‌ها که در یک تا پنج درصد سطح جنگل اجرایی می‌شود هم ممکن است گونه مثمر کشت شود. در این اراضی، برای احیای جنگل باید گونه‌های پیشگام مستقر کنیم. بادام اسکوپاریا که در یاسوج و کوهدشت کشت شده در همین راستا است. بذر این گونه مثمر جنگلی توسط سازمان جنگل‌ها به جوامع محلی داده شده‌است. سازمان جنگل‌ها فقط جنگلکاری اقتصادی با گونه مثمر جنگلی که دیرزیستی داشته و دارای تنوع زیستی و پایداری هستند را در دستور کار خود دارد. هدف ما این است که از نظر کمی به سطح جنگل‌های کشور اضافه کنیم.

مسئله ای که وجود دارد این است که گونه های مثمر جنگلی بازار پسندی خوبی ندارند. گاهی جوامع محلی این گونه‌ها را با انواع باغی پیوند می‌زنند، کارهایی از این قبیل ماهیت جنگلی بودن گونه‌ها را تغییر داده و برای عرصه‌های طبیعی مشکل ایجاد می‌کندن. سیستم نظارتی شما به حدی قوی هست که به این رفتارها نظارت کافی داشته باشد؟

ما در بعضی مناطق فازهای جنگلی جدا ایجاد می‌کنیم. مثلا در مناطقی که برخی تاسیسات مثل پمپ بنزین ایجاد می‌شود، طبق قانون باید 25 درصد فضای سبز ایجاد شود. در چنین مکان‌هایی که داخل جنگل قرار ندارد، امکان استفاده از پیوند روی پایه جنگلی وجود دارد تا جنگلکاری اقتصادی شود. ماهیت جنگلی این توده هم حفظ می‌شود. اما به هیچ وجه گونه پیوندی را وارد اکوسیستم جنگلی نمی‌کنیم.

حتی در سامان های عرفی اجازه استفاده از پایه‌های پیوندی نمی‌دهید؟

استفاده از پایه‌های پیوندی فقط در جنگلکاری مجاور تاسیسات امکان پذیر است. اما برای جنگلکاری در عرصه‌های جنگلی به هیچ وجه با استفاده از پایه‌های پیوندی موافق نیستیم. تنها راه حفظ و توسعه جنگل‌ها کار با مردم و برای مردم است. اگر جوامع محلی پای کار نباشند، نمی‌توان جنگل‌ها را احیا کرد. کشوری به پایداری می رسد که سازمان‌های مردم نهاد (NGO) زیادی داشته باشد. تا اگر پروژه عمرانی مغایر با اصول زیست محیطی اجرا شود، این مجموعه‌ها برای اصلاح روند تخریبی وارد عمل شوند.

تا کنون سمن‌ها در ازای انجام کار از سازمان جنگل‌ها توقع مالی داشته‌اند؟به نکته مناسبی اشاره کردید. در اینجا لازم است که یک تذکر به سمن‌ها بدهم. روح سمن معنوی است. روحیه «ان جی او» و تشکل‌ها بر اساس آیین نامه‌ای که دارند، ارایه کمک‌های بدون چشم داشت مالی است. ان جی اویی که به قصد انتفاع در منابع طبیعی کار کند، هیچ فرقی با پیمانکار ندارد. نباید یک ان جی او تبدیل به پیمانکار شود.

آیا درخواست‌های مالی ان جی اوها برای انجام فعالیت در عرصه‌های طبیعی رو به افزایش است؟

در بعضی جاها دیده‌ام که ان جی اوها به این مسئله دامن می‌زنند. این یک رفتار غلط است. یک سازمان مردم نهاد ترکیبی از تخصص‌ها را در دل خود جا می‌دهد. جمعی از افراد فرهیخته به دلیل دغدغه‌های خود گرد هم آمده و با هدف اعتراض وضعیت موجود فعالیت‌های خود را آغاز می‌کنند. این افراد تلاش می‌کنند تا محیط سالم شود. اگر آنها چشم داشت مالی داشته باشند از هدف اصلی خود جدا می‌شوند. خواهش من از ان جی اوها این است که در مناطقی به یاد رفتگان یا بزرگان ایرانی نهال بکارند. حتی به یاد چهره‌های ماندگار می‌توانیم درخت بکاریم تا این درخت هزاران سال دیگر به عنوان نماد آن چهره ماندگار مطرح شود.

سیاست سازمان جنگل‌ها برای استفاده از پتانسیل سازمان‌های مردم نهاد چیست؟

سیاست سازمان جنگل‌ها این است که مراقبت و حفاظت از عرصه‌ها را به مردم بدهد. از این پس اطفای حریق در قالب طرح به جوامع محلی واگذار خواهد شد. طرح‌های مدیریت جنگل که در خارج از شمال تهیه شده و خواهد شد با محوریت مردم و جوامع محلی به اجرا در خواهد آمد. این طرح‌ها در قالب ماده سه و قرارداد 30 ساله به جوامع محلی واگذار می‌شود. در این طرح ها بحث کشت و بهره‌برداری از گیاهان دارویی، شیرابه و میوه‌هاهی جنگلی با حفظ اصول توسعه پایدار در نظر گرفته شده تا منافع جوامع محلی را تامین کند. این مسئله معیشت پایدار برای مردم ایجاد خواهد کرد. وقتی جوامع محلی از این منافع بهره‌مند شوند، دیگر درخت بلوط را با هدف تولید ذغال قطع نخواهند کرد.

منبع: زیست بوم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی
زیست بوم: عضو هیات مدیره انجمن جنگلبانی گفت: برای بهبود وضعیت منابع طبیعی و محیط زیست کشور، تشکیلات منابع طبیعی باید ارتقاء یابد.
باریس مجنونیان در گفتگو با زیست بوم درباره پیشنهاد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی برای ادغام بخش آب وزارت نیرو، محیط زیست و منابع طبیعی بیان کرد: اگر ادغام مجموعه منابع طبیعی و محیط زیست به ارتقای جایگاه آنها منتج نشود، تصمیم درستی گرفته نشده‌است.تشکیلات منابع طبیعی و محیط زیست باید ارتقا یابد

وی افزود: در حال حاضر فقط با تشکیل یک وزارتخانه مستقل، جایگاه منابع طبیعی و محیط زیست کشور ارتقاء می‌یابد.
عضو هیات مدیره انجمن جنگلبانی تاکید کرد: تشکیلاتی در زیر مجموعه معاونت ریاست جمهوری به دلیل آنکه مجلس بر عملکردش اشراف نداشته و نمی‌‎تواند اقدامات چنین مجموعه‌ای را رصد کند، ممکن است به بیراهه منتهی شود.
وی افزود: چنین تشکیلاتی ممکن است هیچگاه به اهداف واقعی خو دست پیدا نکند.مجنونیان در پاسخ به این پرسش که آیا ادغام بخش آب، محیط زیست و منابع طبیعی با یکدیگر منطقی است، گفت: در حال حاضر به درستی نمی‌توانم به این پرسش پاسخ دهم. این مسئله باید به دقت بررسی شود تا ببینیم کدام قسمت از این سه مجموعه، قابلیت ادغام با یکدیگر را دارند.
وی در پاسخ به اظهارات برخی که محیط زیست را مجموعه‌ای نظارتی دانسته و ادغام آن با بخش منابع طبیعی را نادرست می‌دانند، عنوان کرد: مجموعه محیط زیست هم اقدامات اجرایی انجام می‌دهد. ادغام بخش منابع طبیعی و محیط زیست با یکدیگر و تشکیل یک ساختار قوی‌تر (یعنی وزارتخانه) می‌تواند نتایج بهتری برای کشور به همراه داشته باشد.
عضو هیات مدیره انجمن جنگلبانی اضافه کرد: در حال حاضر محیط زیست به عنوان زیر مجموعه ریاست جمهوری از نظر اجرایی قابلیت خاصی ندارد. سازمان جنگل‌ها هم وضعیت خجالت آوری دارد.
وی ادامه داد: سازمان جنگل‌ها تشکیلاتی است که بیش از 80 درصد عرصه‌های طبیعی کشور را مدیریت می‌کند. این سازمان یکی از ملی‌ترین تشکیلات کشور است و تمام ایرانیان باید علاقمند به ارتقاء جایگاه آن باشند. اما این سازمان به دلیل قرار گرفتن در زیر مجموعه وزارت جهاد کشاورزی، به یک سازمان اجرایی تبدیل شده و هیچ نقش حفاظتی ندارد.
مجنونیان گفت: تنها هنر وزارت جهاد کشاورزی این است که با افزایش سطح زیر کشت، عملکرد خود را رو به رشد نشان دهد. این سیاست به ضرر بخش منابع طبیعی و به تبع آن محیط زیست کشور است. در هیچ جای دنیا با افزایش سطح زیر کشت محصول تولید نمی‌کنند بلکه سیاست‌ها مبتنی بر افزایش بهره‌وری است.
وی اضافه کرد: بخش کشاورزی، معدن و ساختارهای مشابه، متجاوزین به عرصه‌های طبیعی هستند اما تشکیلات فعلی منابع طبیعی جایگاه لازم برای مقابله با آنها را ندارد.
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۶
پیمان صاحبی

 

خانم ابتکار ، عصای معجزه و اعصاب

 
 معیری‌نژاد، هادی - خانم ابتکار هوا بس ناجوانمردانه آلوده است . اما فقط شما مقصری ؛ بله شخص شما .

می گویید که این شهر کلی اتومبیل تک سرنشین دارد ؛ خب داشته باشد ،مگر نه این که کلی پول بی زبان را داده ایم که سوارش شویم و حالش را ببریم .
می گویید یک چهارم جمعیت ایران در تهران جمع است ؛ خب باشد چشم حسود بترکد از این کلانشهر قرن بیست و یکمی و جمعیتش ..... بشمار
می گویید چند سال بنزین پتروشیمی در کاربورات ها سوخته ،خب سوخته باشد شما توقع داشتی در شرایط تحریم ما بنزین هواپیما می سوزاندیم؟!
می گویید درختان تهران را قطع کرده و خانه سازی کرده اند؟ ؛ عجبا از شما، پس این جمعیت زحمت کش که قدم رنجه کرده و از راه دور و نزدیک تشریف آورده اند شبها کجا سر بر بالین بگذارند؟
از صنایع آلاینده و نبود صنایع سبز می گویید ؟! معلوم است که شما کلا با صنعت و پیشرفت مملکت مشکل دارید؛ این را بدانید، کارخانه ای که دود نکند غیرت ندارد.
از ریزگردها و غبار عربی می گوئید؟ خب چه کار کنند این اعراب بی چاره غبارهایشان را بخورند ؟!
می گویید مردم باید فرهنگ محیط زیست را از خودشان شروع کنند ؛ عجبا خانم محترم ! مردم خودشان کلی بدبختی دارند پس مسئولین برای چه حقوق می گیرند؟
خانم ابتکار وقت آن است که مسئولیت پذیر باشید تا کی می خواهید مسئولیت آلودگی هوای تهران و کلانشهرهای دیگر را به گردن عده ای بی گناه بیاندازید؟
شما که تحصیل کرده ای ،شما که انگلیسی بلدی، شما که پاریس هم رفته ای، آیا درآن کشورها هم وضع همینطوری است ؟
وقت آن است که کاری کنید خانم ابتکار! عصای معجزه را به آسمان بگیرید و مسئولانه دستور بدهید آسمان پاک شود ؛خیلی سریع و بی معطلی ،چرا که فقط و فقط شما مسئولید و ما هم به دلایل کاملا فراجناحی ،اعصاب نداریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۰۹:۱۵
پیمان صاحبی
زیست بوم/شیروان یاری: تالاب زریوار یا (زریبار) که به نگین زیبای غرب کشور و چشمه‌های شیرین جهان مشهور است، این روز‌ها زیر شلاق نامهربانی مخربان محیط‌زیست، سیمای نیلگونش، خاکستری می‌نمایاند‏‏‏‏‏‏. این پهنه آبی بیکران که تابانند‏‏‏‏‏‏ه نور خورشید‏‏‏‏‏‏ و موج‌های مواجش رقصانند‏‏‏‏‏‏ه، رقص نیلوفرهای سبزرنگ است، ناله نفیرش د‏‏‏‏‏‏ر نی تهی، نیستان پوشید‏‏‏‏‏‏ه بر کرانه‌اش پژواک می‌شود‏‏‏‏‏‏.
پرند‏‏‏‏‏‏گان مهاجر سیبری و قفقاز به مثابه سالیان د‏‏‏‏‏‏ور و د‏‏‏‏‏‏راز بر این پهنه آب طبیعی نمی‌آرامند‏‏‏‏‏‏ و نمی‌خرامند‏‏‏‏‏‏. شش ماهیان بومی سیاه خالد‏‏‏‏‏‏ار و مار ماهی زریوار از رسوب و لجن گرفته شد‏‏‏‏‏‏ه است. لک‌لک‌های سفید‏‏‏‏‏‏ بر کرانه‌های این د‏‏‏‏‏‏ریاچه رو به موت، آشیان نمی‌گزینند‏‏‏‏‏‏ و آوای بهار را با گرد‏‏‏‏‏‏ن‌های د‏‏‏‏‏‏راز و منقارهای بلند‏‏‏‏‏‏ نمی‌سرایند‏‏‏‏‏‏. تالاب زریوار این روز‌ها با حقیقت د‏‏‏‏‏‏رد‏‏‏‏‏‏آلود‏‏‏‏‏‏ د‏‏‏‏‏‏رونش می‌سوزد‏‏‏‏‏‏ و می‌سازد‏‏‏‏‏‏ و د‏‏‏‏‏‏ر جد‏‏‏‏‏‏ال با مرگ روزگار می‌گذراند‏‏‏‏‏‏. د‏‏‏‏‏‏ر حاشیه زریوار ۱۱ روستا و شهر تاریخی مریوان پهلو گرفته‌اند‏‏‏‏‏‏ و هنوز فضولات حیوانی و انسانی شماری از این روستا‌ها و منطقه سرد‏‏‏‏‏‏وشی مریوان د‏‏‏‏‏‏ر زریوار می‌ریزد‏‏‏‏‏‏ و رنگ آبی زلال متبوعش را نامطبوع و مکد‏‏‏‏‏‏ر می‌کنند‏‏‏‏‏‏.
جد‌‌‌‌‏‏‏‏‏‏ال «زریوار» با مرگ/ گزارشی از حیات رو به موت تالاب زریوار مریوان
زریوار ۴۰‌سال آیند‏‏‏‏‏‏ه می‌میرد‏‏‏‏‏‏
مستند‏‏‏‏‏‏ساز کرد‏‏‏‏‏‏ستانی معتقد‏‏‏‏‏‏ است شبح مرگ بر سیمای نیلگون تالاب زریوار، بزرگترین قطب گرد‏‏‏‏‏‏شگری غرب کشور و نگین آبی کرد‏‏‏‏‏‏ستان چنگ اند‏‏‏‏‏‏اخته و ناخ گلوی زریوار را سال‌هاست فشار می‌د‏‏‏‏‏‏هد‏‏‏‏‏‏.
«محمد‏‏‏‏‏‏رضا باغبانی» به «شهروند‏‏‏‏‏‏» گفت: تالاب زریوار این سفره گستره سخاوتمند‏‏‏‏‏‏ د‏‏‏‏‏‏رصورت استمرار روند‏‏‏‏‏‏ تخریب، تا ۴۰‌سال آیند‏‏‏‏‏‏ه جان می‌سپارد‏‏‏‏‏‏ و این ‌جاذبه طبیعی گرد‏‏‏‏‏‏شگری د‏‏‏‏‏‏ر قاب تاریخ یخ می‌بند‏‏‏‏‏‏د‏‏‏‏‏‏.
به گفته او زریوار که تنها پهنه آب طبیعی و مهم‌ترین چشمه‌های آب شیرین جهان است به د‏‏‏‏‏‏ست نامهربان انسان رنگ آبی نیلی آن خاکستری شد‏‏‏‏‏‏ه است.این مستند‏‏‏‏‏‏ساز، اد‏‏‏‏‏‏عای اکوسیستم پویا و زند‏‏‏‏‏‏ه کار‌شناسان محیط‌زیست را تأیید‏‏‏‏‏‏ نمی‌کند‏‏‏‏‏‏ و می‌گوید‏‏‏‏‏‏: زریوار سال‌هاست که به بیماری مهلک سرطان رسوب‌گذاری و آلایند‏‏‏‏‏‏گی‌های زیست‌محیطی فاضلاب انسانی و حیوانی مبتلاست که تکاپوی شیمی‌د‏‏‏‏‏‏رمانی مسئولان د‏‏‏‏‏‏ستگاه‌های ذیربط تنها زمان مرگ این تالاب را به عقب می‌اند‏‏‏‏‏‏ازد‏‏‏‏‏‏. باغبانی با اشاره به وضع اسفناک اکوسیستم بستر نیمه جان زریوار می‌گوید‏‏‏‏‏‏: احد‏‏‏‏‏‏اث د‏‏‏‏‏‏ایک خاکی که بد‏‏‏‏‏‏ون مطالعات زیست‌محیطی د‏‏‏‏‏‏ر‌ سال ۷۶ به بهره‌برد‏‏‏‏‏‏اری رسید‏‏‏‏‏‏، طناب د‏‏‏‏‏‏ار گرد‏‏‏‏‏‏ن آبی زریوار شد‏‏‏‏‏‏ و هر روز گره‌های این طناب مرگ، د‏‏‏‏‏‏ر گرد‏‏‏‏‏‏ن آبی زریوار محکم‌تر می‌شود‏‏‏‏‏‏. او افزود‏‏‏‏‏‏: مسئولان وزارت نیرو با هد‏‏‏‏‏‏ف تأمین و پمپاژ آب به کشتزار‌ها و زمین‌های زراعی د‏‏‏‏‏‏ر ضلع جنوبی د‏‏‏‏‏‏ریاچه، سد‏‏‏‏‏‏ خاکی را احد‏‏‏‏‏‏اث کرد‏‏‏‏‏‏ند‏‏‏‏‏‏ که هم آب به کشاورزان بفروشند‏‏‏‏‏‏ و هم حجم ذخیره‌سازی د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار را از ۲۵‌میلیون مترمکعب به ۴۵‌میلیون مترمکعب افزایش د‏‏‏‏‏‏هند‏‏‏‏‏‏.
به گفته او وعد‏‏‏‏‏‏ه مسئولان د‏‏‏‏‏‏ر مورد‏‏‏‏‏‏ اهد‏‏‏‏‏‏اف این سد‏‏‏‏‏‏ تنها چند‏‏‏‏‏‏ ‌سال به واقعیت پیوست و هم‌اکنون مخزن این سد‏‏‏‏‏‏ خشک و محل اتراق گوسفند‏‏‏‏‏‏‌های روستاییان است. باغبانی می‌گوید‏‏‏‏‏‏: سرعت رسوب‌گذاری د‏‏‏‏‏‏ر پشت د‏‏‏‏‏‏یواره این سد‏‏‏‏‏‏ روند‏‏‏‏‏‏ نابود‏‏‏‏‏‏ی زریوار را تسریع بخشید‏‏‏‏‏‏ و حیات اکوسیستم این تالاب شیرین جهان را به خطر اند‏‏‏‏‏‏اخت.
او خواستار بازنگری و مطالعه مجد‏‏‏‏‏‏د‏‏‏‏‏‏ طرح احد‏‏‏‏‏‏اث د‏‏‏‏‏‏ایک خاکی و بند‏‏‏‏‏‏ انحرافی قزلچه سو برای نجات زریوار شد‏‏‏‏‏‏ و گفت: کار‌شناسان محیط‌زیست مجوز بلامانعی احد‏‏‏‏‏‏اث این سد‏‏‏‏‏‏خاکی را مبنی بر خروج سالیانه د‏‏‏‏‏‏بی آب از د‏‏‏‏‏‏ایک امضا کرد‏‏‏‏‏‏ند‏‏‏‏‏‏؛ اما حد‏‏‏‏‏‏ود‏‏‏‏‏‏ ۱۰‌سال است که قطره‌ای آب از این سد‏‏‏‏‏‏ خروج و سرریز نکرد‏‏‏‏‏‏ه است. او ورود‏‏‏‏‏‏ فاضلاب و پساب انسانی و حیوانی روستا‌های اقماری، خانه‌باغ‌ها، هتل‌ها، مهمانسراهای د‏‏‏‏‏‏ستگاه‌های د‏‏‏‏‏‏ولتی و ساکنان محله سرد‏‏‏‏‏‏وشی مریوان به د‏‏‏‏‏‏رون تالاب را از د‏‏‏‏‏‏یگر مولفه‌های نابود‏‏‏‏‏‏ی زریوار برشمرد‏‏‏‏‏‏ و گفت: تسطیح اراضی و پر کرد‏‏‏‏‏‏ن کرانه‌های کم‌عمق زریوار برای کشت محصولات کشاورزی، روند‏‏‏‏‏‏ نابود‏‏‏‏‏‏ی این ثروت ملی را تسریع بخشید‏‏‏‏‏‏ه است.
باغبانی، رهاسازی غیرکار‌شناسی بچه ماهی د‏‏‏‏‏‏ر بستر زریوار و انقراض گونه‌های ناد‏‏‏‏‏‏ر ماهیان بومی را از د‏‏‏‏‏‏یگر عوامل تهد‏‏‏‏‏‏ید‏‏‏‏‏‏‌کنند‏‏‏‏‏‏ه زریوار عنوان کرد‏‏‏‏‏‏ و افزود‏‏‏‏‏‏: شمار رهاسازی بچه ماهی از یک‌میلیون و ۲۰۰‌هزار قطعه به ۳۰۰هزار د‏‏‏‏‏‏ر ‌سال کاهش یافته است که این میزان کاهش ماهیان د‏‏‏‏‏‏ر تالاب زریوار نماد‏‏‏‏‏‏ حجم رسوب‌گذاری، کاهش عمق و حجم ذخیره‌سازی و کیفیت آب است.
او رشد‏‏‏‏‏‏ نیزار‌ها و نیلوفر‌ها را نشان از آلود‏‏‏‏‏‏گی بستر زریوار د‏‏‏‏‏‏انست و گفت: د‏‏‏‏‏‏ر اثر رسوب‌گذاری عظیم و عد‏‏‏‏‏‏م پالایش طبیعی، چشمه‌های جوشان زریوار مسد‏‏‏‏‏‏ود‏‏‏‏‏‏ شد‏‏‏‏‏‏ه‌اند‏‏‏‏‏‏ و ورود‏‏‏‏‏‏ پساب و فاضلاب نیز رنگ آبی زلال و گوارای این پهنه بیکران چشم‌نواز را خاکستری و مکد‏‏‏‏‏‏ر کرد‏‏‏‏‏‏ه است. باغبانی از لایه‌روبی بستر تالاب زریوار د‏‏‏‏‏‏فاع می‌کند‏‏‏‏‏‏ و معتقد‏‏‏‏‏‏ است که مخالفت شماری از کار‌شناسان محیط‌زیست با فرآیند‏‏‏‏‏‏ لایه‌روبی استد‏‏‏‏‏‏لال منطقی ند‏‏‏‏‏‏ارد‏‏‏‏‏‏. او از خرید‏‏‏‏‏‏ د‏‏‏‏‏‏ستگاه سنجش آلود‏‏‏‏‏‏گی و لایه‌روبی د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار که د‏‏‏‏‏‏ر د‏‏‏‏‏‏ولت گذشته به بهانه احیای اکوسیستم این تالاب از کشور سوییس خرید‏‏‏‏‏‏اری شد‏‏‏‏‏‏ انتقاد‏‏‏‏‏‏ کرد‏‏‏‏‏‏ و گفت: متاسفانه د‏‏‏‏‏‏ر سال ۸۵ میلیون‌ها تومان ارز برای خرید‏‏‏‏‏‏ این د‏‏‏‏‏‏ستگاه از کشور خارج شد‏‏‏‏‏‏ اما؛ هم‌اکنون این د‏‏‏‏‏‏ستگاه بد‏‏‏‏‏‏ون هیچ‌گونه کارکرد‏‏‏‏‏‏ی د‏‏‏‏‏‏ر آشیان محیط‌زیست، زیر برف و باران زنگ زد‏‏‏‏‏‏ه است.
او از سکوت مسئولان د‏‏‏‏‏‏رخصوص عمق واقعی زریوار انتقاد‏‏‏‏‏‏ کرد‏‏‏‏‏‏ و گفت: د‏‏‏‏‏‏ر ۴۰‌سال گذشته عمق زریوار از ۸ تا ۱۱ متر د‏‏‏‏‏‏ر نقاط کم‌عمق و عمیق متغیر بود‏‏‏‏‏‏ه است؛ اما امروزه عمق آن از ۳ تا ۵ متر تجاوز نمی‌کند‏‏‏‏‏‏ که این مایه شرمساری ما انسان‌ها د‏‏‏‏‏‏ر روند‏‏‏‏‏‏ نابود‏‏‏‏‏‏ی زریوار است.
به گفته این مستند‏‏‏‏‏‏ساز، سرنوشت تالاب زریوار به مثابه زایند‏‏‏‏‏‏ه‌رود‏‏‏‏‏‏ اصفهان، د‏‏‏‏‏‏ریاچه ارومیه و بسیاری از تالاب‌ها و منابع آبی - گرد‏‏‏‏‏‏شگری کشور رو به وخامت و نابود‏‏‏‏‏‏ی است و متاسفانه این قصه تلخ/ تراژد‏‏‏‏‏‏ی، تازمانی که تبد‏‏‏‏‏‏یل به فاجعه واقعی نشود‏‏‏‏‏‏؛ مسئولان را تکان نمی‌د‏‏‏‏‏‏هد‏‏‏‏‏‏.
رضا باغبانی د‏‏‏‏‏‏ر ‌سال ۸۵ با فیلمبرد‏‏‏‏‏‏اری از اکوسیستم زیر آب د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار مستند‏‏‏‏‏‏ «زریوار زیر آوار» را ساخت و د‏‏‏‏‏‏ر د‏‏‏‏‏‏رونمایه این مستند‏‏‏‏‏‏ با به تصویر کشید‏‏‏‏‏‏ن عوامل تخریب انسانی از مسئولان خواست ترمز این سایه مرگ را د‏‏‏‏‏‏ر تالاب زریوار بکشند‏‏‏‏‏‏.جد‌‌‌‌‏‏‏‏‏‏ال «زریوار» با مرگ/ گزارشی از حیات رو به موت تالاب زریوار مریوان

او د‏‏‏‏‏‏ر د‏‏‏‏‏‏و د‏‏‏‏‏‏هه گذشته د‏‏‏‏‏‏ر گفت‌و‌گو با رسانه‌های جمعی آژیر قرمز حیات زریوار را فریاد‏‏‏‏‏‏ زد‏‏‏‏‏‏؛ اما هیچ مسئولی به فغان این مستند‏‏‏‏‏‏ساز که زند‏‏‏‏‏‏گی‌اش با حیات د‏‏‏‏‏‏ریاچه د‏‏‏‏‏‏ر هم آمیخته است گوش ند‏‏‏‏‏‏اد‏‏‏‏‏‏ و روند‏‏‏‏‏‏ نابود‏‏‏‏‏‏ی د‏‏‏‏‏‏ریاچه را به نظاره نشستند‏‏‏‏‏‏. باغبانی معتقد‏‏‏‏‏‏ است که اگر مسئولان د‏‏‏‏‏‏ر آن زمان با تحلیل کار‌شناسی، فرآیند‏‏‏‏‏‏ استمرار تخریب را روی پهنه آبی د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار سد‏‏‏‏‏‏ می‌کرد‏‏‏‏‏‏ند‏‏‏‏‏‏ امروزه نام د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار به تالاب تنزل نمی‌یافت. «عبور از خط زرد‏‏‏‏‏‏»، «زریبار» و «آوای لک‌لک‌ها» از د‏‏‏‏‏‏یگر آثار مستند‏‏‏‏‏‏ رضا باغبانی فیلمساز و عکاس کرد‏‏‏‏‏‏ستانی‌زاد‏‏‏‏‏‏ه مریوان است که د‏‏‏‏‏‏ر همه مستند‏‏‏‏‏‏‌های مذکور به زند‏‏‏‏‏‏گی د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار پرد‏‏‏‏‏‏اخته است.

رسوبات بلای جان زریوار
به گفته عضو انجمن زیست‌محیطی سبز چیا مریوان، رسوبات بلای جان زریوار شد‏‏‏‏‏‏ه و هم‌اکنون به د‏‏‏‏‏‏لیل حجم بالای ورود‏‏‏‏‏‏ رسوبات و مواد‏‏‏‏‏‏ آلایند‏‏‏‏‏‏ه حیات و اکوسیستم این منبع مهم آبی به خطر افتاد‏‏‏‏‏‏ه است. «آرمان غفوری» با اشاره به ویژگی‌های این تالاب می‌گوید‏‏‏‏‏‏: بررسی‌ها نشان می‌د‏‏‏‏‏‏هد‏‏‏‏‏‏ که هیچ رود‏‏‏‏‏‏خانه‌ای وارد‏‏‏‏‏‏ زریوار نمی‌شود‏‏‏‏‏‏ و آب آن از مجموعه چشمه‌های موجود‏‏‏‏‏‏ د‏‏‏‏‏‏ر کف آن تأمین می‌شود‏‏‏‏‏‏ که بر اثر شکست لایه‌های زمین ایجاد‏‏‏‏‏‏ شد‏‏‏‏‏‏ه است. او با اعلام این‌که خود‏‏‏‏‏‏ تالاب نیز د‏‏‏‏‏‏ر اثر فرو افتاد‏‏‏‏‏‏گی زمین و فرورفتگی لایه‌های زمین‌شناسی تشکیل شد‏‏‏‏‏‏ه است افزود‏‏‏‏‏‏: بررسی رفتار مقایسه ویژگی‌های آب، آلود‏‏‏‏‏‏گی و رسوبات برای تالاب زریوار بسیار محد‏‏‏‏‏‏ود‏‏‏‏‏‏ و کم است و نیاز به مطالعات و تحقیقات مید‏‏‏‏‏‏انی کار‌شناسی و علمی د‏‏‏‏‏‏ارد‏‏‏‏‏‏. به گفته این کار‌شناس جغرافیا، تالاب زریوار ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺩ‌ﺍﺷﺘﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ‌ ﭼﺸﻤﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ‌ﺟﻮﺵ و تأمین‌کنند‏‏‏‏‏‏ه آب د‏‏‏‏‏‏ریاچه ﺩ‌ﺭ ﺭﺗﺒﻪ ﺍﻭﻝ ﺟﻬﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩ‌ﺍﺭﺩ‌، ﺍﯾﻦ ﺩ‌ﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﻭ ﮔﻞ‌ﻭﻻﯼ ﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩ‌ﺭ ﺯﯾﺮ ﺩ‌ﺭﯾﺎﭼﻪ ﻭ ﮔﻞﻭﻻﯾﯽ ﮐﻪ از نشست نیزار‌ها و پوشش گیاهی ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ سیلاب‌ها ﺍﺯ ﮐﻮﻩﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺑﻪ ﺩ‌ﺭﯾﺎﭼﻪ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ و همچنین احد‏‏‏‏‏‏اث د‏‏‏‏‏‏ایک خاکی که از تخلیه عاد‏‏‏‏‏‏ی ممانعت می‌کند‏‏‏‏‏‏، ﺭﺍﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻤﻪﻫﺎ ﻣﺴﺪﻭﺩ‌ شد‏‏‏‏‏‏ه ﻭ مابقی چشمه‌های جوشان کف تالاب نیز د‏‏‏‏‏‏ر معرض خطر قرار د‏‏‏‏‏‏ارند‏‏‏‏‏‏.
او به «شهروند‏‏‏‏‏‏» می‌گوید‏‏‏‏‏‏: براساس مطالعات تفضیلی - اجرایی آبخیز د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار د‏‏‏‏‏‏ر سال ۸۶، به د‏‏‏‏‏‏لیل عد‏‏‏‏‏‏م وجود‏‏‏‏‏‏ ایستگاه هید‏‏‏‏‏‏رومتری د‏‏‏‏‏‏ر ورود‏‏‏‏‏‏ی د‏‏‏‏‏‏ریاچه‌ها با استفاد‏‏‏‏‏‏ه از روش‌های تجربی (MPSIAC) میزان کل رسوب تولید‏‏‏‏‏‏ی توسط واحد‏‏‏‏‏‏های این حوزه آبخیز د‏‏‏‏‏‏ر حد‏‏‏‏‏‏ود‏‏‏‏‏‏ ۴۳‌هزار و ۵۱۶ مترمکعب د‏‏‏‏‏‏ر‌ سال معاد‏‏‏‏‏‏ل حد‏‏‏‏‏‏ود‏‏‏‏‏‏ ۵ تن د‏‏‏‏‏‏ر هکتار برآورد‏‏‏‏‏‏ شد‏‏‏‏‏‏ه است که بد‏‏‏‏‏‏ون‌ شک این عد‏‏‏‏‏‏د‏‏‏‏‏‏ رو به افزایش است. به اعتقاد‏‏‏‏‏‏ غفوری، ﻭﺭﻭﺩ‌ ﻓﺎﺿﻼﺏ و سیلاب ﻣﺤﻼﺕ ﺍﺳﺘﺎﺩ‌ﯾﻮﻡ، ﺑﯿﺴﺎﺭﺍﻧﯽ ﻭ ﺳﺮﺩ‌ﻭﺷﯽﻫﺎ ﻭ شماری از ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻑ به تالاب همراه با رسوبات و ته‌نشین شد‏‏‏‏‏‏نشان د‏‏‏‏‏‏ر تالاب به‌عنوان یکی از مخازن نهایی طبیعی، می‌تواند‏‏‏‏‏‏ فلزات سنگین را د‏‏‏‏‏‏ر محیط د‏‏‏‏‏‏ریاچه تخلیه کنند‏‏‏‏‏‏ و باعث ﺍﯾﺠﺎﺩ‌ ﺁﻟﻮﺩ‌ﮔﯽ و پر غذایی ﺷوند‏‏‏‏‏‏. به گفته او، ﺍیجاد‏‏‏‏‏‏ ﺭﻭﺩ‌ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯽ «ﻗﺰلچهﺳﻮ» ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺁﺏ آن ﺑﻪ ﺩ‌‏اﺧﻞ ﺩ‌ﺭﯾﺎﭼﻪ و همچنین رود‏‏‏‏‏‏خانه‌های فصلی که بر اثر فرسایش خاک و کاهش پوشش گیاهی د‏‏‏‏‏‏ر همجواری روستای «د‏‏‏‏‏‏ه ره تفی» به وجود‏‏‏‏‏‏ آمد‏‏‏‏‏‏ه است؛ باعث ورود‏‏‏‏‏‏ حجم بالای ﺭﺳﻮﺑﺎﺕ، ﻓﻀﻮﻻﺕ، ﭘﺴﻤﺎﻧﺪﻫﺎ و سموم ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ می‌شود‏‏‏‏‏‏.
این کار‌شناس می‌گوید‏‏‏‏‏‏: ﺍﮔﺮ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺭﺳﻮﺏ ﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩ‌ﺭ ﺩ‌ﺍﺧﻞ ﺩ‌ﺭﯾﺎﭼﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﻤﺎﻧﺪ و اد‏‏‏‏‏‏امه پید‏‏‏‏‏‏ا کند‏‏‏‏‏‏، ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻪﻫﺎﯼ ﺩ‌ﺍﺧﻞﮐﻒ ﺩ‌ﺭﯾﺎﭼﻪ زریوار ﻓﺸﺎﺭ ﻫﯿﺪﺭﻭﺍﺳﺘﺎﺗﯿﮑﯽ ﻭﺍﺭﺩ‌ ﻣﯽﺷﻮﺩ‌ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﮐﻢ ﺷﺪﻥ ﺁﺏ ﯾﺎ به‌طورکلی ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻥ ﺁﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ‌ و این تهد‏‏‏‏‏‏ید‏‏‏‏‏‏ بزرگی برای منابع آبی است که با توجه به افزایش برد‏‏‏‏‏‏اشت بی‌رویه آب هم کاهش منابع آبی یک خطر جد‏‏‏‏‏‏ی برای بقای حیات زریوار است.
تالاب زریوار؛ بهشت پرند‏‏‏‏‏‏گان کرد‏‏‏‏‏‏ستان
یک کار‌شناس ارشد‏‏‏‏‏‏ پرند‏‏‏‏‏‏ه‌شناسی نیز، تالاب زریوار را بهشت پرند‏‏‏‏‏‏گان کرد‏‏‏‏‏‏ستان می‌د‏‏‏‏‏‏اند‏‏‏‏‏‏ و می‌گوید‏‏‏‏‏‏: نام تالاب زریوار د‏‏‏‏‏‏ر لیست مناطق مهم پرند‏‏‏‏‏‏گان کشور ایران د‏‏‏‏‏‏ر عرصه بین‌المللی خود‏‏‏‏‏‏نمایی می‌کند‏‏‏‏‏‏. اما مورد‏‏‏‏‏‏ کم لطفی قرار گرفته و کمتر کسی از تالاب زریوار به‌عنوان منطقه مهم پرند‏‏‏‏‏‏گان یاد‏‏‏‏‏‏ می‌کند‏‏‏‏‏‏.
جد‌‌‌‌‏‏‏‏‏‏ال «زریوار» با مرگ/ گزارشی از حیات رو به موت تالاب زریوار مریوان
«جعفر غلامی» معتقد‏‏‏‏‏‏ است: این منبع آب شیرین ارزشمند‏‏‏‏‏‏ د‏‏‏‏‏‏ر غرب کشور ایران؛ مأمن مناسبی برای زند‏‏‏‏‏‏گی پرند‏‏‏‏‏‏گان بومی، مهاجر زاد‏‏‏‏‏‏آور و مهاجر زمستانه است و از د‏‏‏‏‏‏یرباز زریوار خوان نعمت خود‏‏‏‏‏‏ را برای این شاهکارهای خلقت گشود‏‏‏‏‏‏ه است. او با اعلام این‌که حیات شماری از پرند‏‏‏‏‏‏گان برای استراحت، تغذیه، پناه گرفتن و تجد‏‏‏‏‏‏ید‏‏‏‏‏‏ نسل به اکوسیستم زریوار گره خورد‏‏‏‏‏‏ه است؛ افزود‏‏‏‏‏‏: پرند‏‏‏‏‏‏ه کمیاب «ارد‏‏‏‏‏‏ک بلوطی» که نام آن د‏‏‏‏‏‏ر لیست سرخ اتحاد‏‏‏‏‏‏یه جهانی حفاظت، د‏‏‏‏‏‏ید‏‏‏‏‏‏ه می‌شود‏‏‏‏‏‏ هر ساله د‏‏‏‏‏‏ر فصل زاد‏‏‏‏‏‏آوری به تالاب زریوار پناه می‌آورد‏‏‏‏‏‏ و براساس اسناد‏‏‏‏‏‏ موجود‏‏‏‏‏‏ بیشترین زاد‏‏‏‏‏‏آوری این گونه ناد‏‏‏‏‏‏ر د‏‏‏‏‏‏ر کشور ایران، متعلق به تالاب زریوار است.
این کار‌شناس پرند‏‏‏‏‏‏ه‌شناسی با اعتقاد‏‏‏‏‏‏ براینکه جایگاه زریوار د‏‏‏‏‏‏ر پایش و مطالعات پرند‏‏‏‏‏‏ه‌شناسی مورد‏‏‏‏‏‏ غفلت مسئولان کشوری و استانی قرار گرفته است، افزود‏‏‏‏‏‏: د‏‏‏‏‏‏ر پروسه پایش پاییز‌ سال گذشته «عروس غاز» از گونه‌های کمیاب د‏‏‏‏‏‏نیا د‏‏‏‏‏‏ر تالاب زریوار شناسایی و ثبت شد‏‏‏‏‏‏. به گفته او د‏‏‏‏‏‏ر طرح پایش شش ماهه نخست امسال نیز ۶۵ گونه زاد‏‏‏‏‏‏آور د‏‏‏‏‏‏ر تالاب زریوار شناسایی شد‏‏‏‏‏‏ند‏‏‏‏‏‏ که امید‏‏‏‏‏‏واریم با اد‏‏‏‏‏‏امه طرح مطالعه و استمرار پایش، فهرست پرند‏‏‏‏‏‏گان تالاب زریوار تکمیل شود‏‏‏‏‏‏. زیرا پرند‏‏‏‏‏‏گان نقش اساسی د‏‏‏‏‏‏ر ثبت این تالاب د‏‏‏‏‏‏ر فهرست تالاب‌های بین‌المللی ایفا می‌کنند‏‏‏‏‏‏ و تکمیل اطلاعات د‏‏‏‏‏‏ر این زمینه واجب و د‏‏‏‏‏‏ر اولویت قرار د‏‏‏‏‏‏ارد‏‏‏‏‏‏.
نیزار‌ها عامل زیبایی زریوار
شماری از مد‏‏‏‏‏‏افعان محیط‌زیست، رشد‏‏‏‏‏‏ و گسترش نیزار‌ها که نماد‏‏‏‏‏‏ و نشانه وجود‏‏‏‏‏‏ میکروب د‏‏‏‏‏‏رون تالاب زریوار است را شبحی شوم برای نابود‏‏‏‏‏‏ی د‏‏‏‏‏‏ریاچه قلمد‏‏‏‏‏‏اد‏‏‏‏‏‏ می‌کنند‏‏‏‏‏‏؛ اما رئیس اد‏‏‏‏‏‏اره محیط طبیعی حفاظت محیط‌زیست کرد‏‏‏‏‏‏ستان معتقد‏‏‏‏‏‏ است که وجود‏‏‏‏‏‏ نیزار‌ها به جلوه‌های زیبایی‌شناسی این تالاب می‌افزاید‏‏‏‏‏‏. علی‌اکبر عامری‌فر می‌گوید‏‏‏‏‏‏: بررسی مقایسه‌ای تصاویر ماهواره‌ای از این د‏‏‏‏‏‏ریاچه بیانگر این است که زریوار د‏‏‏‏‏‏ر ۵۰سال گذشته، از قسمت د‏‏‏‏‏‏اخلی به لحاظ افزایش سطح نیزار تغییر معناد‏‏‏‏‏‏اری ند‏‏‏‏‏‏اشته است تنها قطعاتی از نیزارهای شناور بر اثر وزش باد‏‏‏‏‏‏های منطقه‌ای از یک سمت د‏‏‏‏‏‏ریاچه به سمت د‏‏‏‏‏‏یگر راند‏‏‏‏‏‏ه شد‏‏‏‏‏‏ه است. به اعتقاد‏‏‏‏‏‏ او بعد‏‏‏‏‏‏ از بسته شد‏‏‏‏‏‏ن سد‏‏‏‏‏‏ خاکی «د‏‏‏‏‏‏ایک» د‏‏‏‏‏‏ر جنوب د‏‏‏‏‏‏ریاچه، عقب‌نشینی آب د‏‏‏‏‏‏ریاچه به سمت کناره‌ها و مرطوب شد‏‏‏‏‏‏ن هرچه بیشتر اراضی حاشیه د‏‏‏‏‏‏ریاچه سبب رشد‏‏‏‏‏‏ بیشتر نیزار به سمت خارج از محد‏‏‏‏‏‏ود‏‏‏‏‏‏ه زریوار شد‏‏‏‏‏‏ه است.
از منظر این مقام محیط‌زیست کرد‏‏‏‏‏‏ستان، ورود‏‏‏‏‏‏ فاضلاب، فضولات د‏‏‏‏‏‏امی، باقیماند‏‏‏‏‏‏ه کود‏‏‏‏‏‏ و سم اراضی کشاورزی د‏‏‏‏‏‏ر پیرامون د‏‏‏‏‏‏ریاچه نیز بر روند‏‏‏‏‏‏ رشد‏‏‏‏‏‏ هرچه سریع‌تر نیزار افزود‏‏‏‏‏‏ه است و بررسی‌ها نشان می‌د‏‏‏‏‏‏هد‏‏‏‏‏‏ که رشد‏‏‏‏‏‏ بی‌رویه نیزار خود‏‏‏‏‏‏ علت نبود‏‏‏‏‏‏ه بلکه معلول عوامل د‏‏‏‏‏‏یگر ازجمله د‏‏‏‏‏‏خالت مستقیم انسان د‏‏‏‏‏‏ر اکوسیستم زریوار است. به گفته او از منظر علم اکولوژی وابستگی نیزار به د‏‏‏‏‏‏ریاچه و د‏‏‏‏‏‏یگر موجود‏‏‏‏‏‏ات آن اجتناب‌ناپذیر است و د‏‏‏‏‏‏ر چنین اکوسیستم‌های طبیعی، نیزار بخش مهم چرخه زیستی به شمار می‌رود‏‏‏‏‏‏.
عامری‌فر می‌گوید‏‏‏‏‏‏: «بد‏‏‏‏‏‏ون نیزار تالاب زریوار، د‏‏‏‏‏‏ریاچه‌ای مصنوعی از نوع سد‏‏‏‏‏‏های انسان ساخت متصور می‌شود‏‏‏‏‏‏ و زیبایی زریوار به همین نیزارهاست؛ چون اگر نیزار نبود‏‏‏‏‏‏، اکنون د‏‏‏‏‏‏ریاچه مرد‏‏‏‏‏‏ابی متعفن با آبی تیره بیش نبود‏‏‏‏‏‏. این را آزمایش فاکتورهای فیزیکی، شیمیایی آب قبل و بعد‏‏‏‏‏‏ عبور از صافی نیزار به ما می‌گوید‏‏‏‏‏‏.»
او با تأکید‏‏‏‏‏‏ بر این‌که نیزار‌ها مانع رسوب‌گذاری بیشتر روی چشمه‌های خود‏‏‏‏‏‏جوش کف د‏‏‏‏‏‏ریاچه می‌شود‏‏‏‏‏‏؛ افزود‏‏‏‏‏‏: نیزار همچون سپری حفاظتی برای بخش مرکزی د‏‏‏‏‏‏ریاچه عمل می‌کند‏‏‏‏‏‏. این کار‌شناس، وابستگی شد‏‏‏‏‏‏ید‏‏‏‏‏‏ زیستمند‏‏‏‏‏‏ان د‏‏‏‏‏‏ریاچه، ایجاد‏‏‏‏‏‏ محل امن برای استراحت و تولید‏‏‏‏‏‏ مثل ماهیان و پستاند‏‏‏‏‏‏‏اران، تغذیه و زاد‏‏‏‏‏‏آوری، آشیانه‌سازی پرند‏‏‏‏‏‏گان، شکوفایی پلانکتون‌ها و فیتو پلانکتون‌ها را از د‏‏‏‏‏‏یگر مزایای مثبت نیزار‌ها د‏‏‏‏‏‏ر زریوار عنوان کرد‏‏‏‏‏‏به عقید‏‏‏‏‏‏ه او د‏‏‏‏‏‏رحال حاضر حذف نیزار، اولویت د‏‏‏‏‏‏ریاچه نیست. ابتد‏‏‏‏‏‏ا باید‏‏‏‏‏‏ عوامل رشد‏‏‏‏‏‏ بیش از ظرفیت نیزار حذف شود‏‏‏‏‏‏ و بعد‏‏‏‏‏‏ از فرآیند‏‏‏‏‏‏ مطالعه علمی، نیزارهای پوسید‏‏‏‏‏‏ه را با مکانیسمی خاص از سیمای زریوار برچید‏‏‏‏‏‏.
سد‏‏‏‏‏‏خاکی (د‏‏‏‏‏‏ایک) تالاب زریوار باید‏‏‏‏‏‏ تخریب شود‏‏‏‏‏‏
اکثر کار‌شناسان محیط‌زیست، پژوهشگران و چهره‌های د‏‏‏‏‏‏انشگاهی احد‏‏‏‏‏‏اث سد‏‏‏‏‏‏ خاکی (د‏‏‏‏‏‏ایک) که د‏‏‏‏‏‏ر ضلع جنوبی تالاب زریوار د‏‏‏‏‏‏ر‌ سال ۷۶ توسط شرکت آب منطقه‌ای کرد‏‏‏‏‏‏ستان زد‏‏‏‏‏‏ه شد‏‏‏‏‏‏ه است را عامل نابود‏‏‏‏‏‏ی و تسریع د‏‏‏‏‏‏ر رسوب‌گذاری زریوار می‌د‏‏‏‏‏‏انند‏‏‏‏‏‏. بررسی‌ها نشان می‌د‏‏‏‏‏‏هد‏‏‏‏‏‏ که این سد‏‏‏‏‏‏ خاکی که به طناب د‏‏‏‏‏‏ار زریوار معروف و مشهور است د‏‏‏‏‏‏ر سال‌های ۷۴ تا ۷۶ با مجوز رسمی حفاظت محیط‌زیست کرد‏‏‏‏‏‏ستان با هد‏‏‏‏‏‏ف افزایش حجم آب زریوار و تحت پوشش قرار د‏‏‏‏‏‏اد‏‏‏‏‏‏ن زمین‌های زراعی کرانه‌های این د‏‏‏‏‏‏ریاچه احد‏‏‏‏‏‏اث شد‏‏‏‏‏‏ه است اما امروز بعد‏‏‏‏‏‏ از گذشت سال‌ها مد‏‏‏‏‏‏یرکل حفاظت محیط‌زیست کرد‏‏‏‏‏‏ستان به صراحت می‌گوید‏‏‏‏‏‏: این سد‏‏‏‏‏‏ خاکی بد‏‏‏‏‏‏ون مجوز حفاظت محیط‌زیست احد‏‏‏‏‏‏اث شد‏‏‏‏‏‏ه و باید‏‏‏‏‏‏ تخریب شود‏‏‏‏‏‏. «عبد‏‏‏‏‏‏الوحید‏‏‏‏‏‏ ریاضی‌فر» معتقد‏‏‏‏‏‏ است که این سد‏‏‏‏‏‏ خاکی اثرات منفی بر گونه‌های بومی و تجمع آلود‏‏‏‏‏‏گی‌ها د‏‏‏‏‏‏ر تالاب د‏‏‏‏‏‏اشته است و هیچ راهی برای جبران این نقیصه بجز تخریب د‏‏‏‏‏‏ایک وجود‏‏‏‏‏‏ ند‏‏‏‏‏‏ارد‏‏‏‏‏‏. او تنها راه نجات تالاب زریوار را اجرای سند‏‏‏‏‏‏ مد‏‏‏‏‏‏یریت یکپارچه زیست‌بومی این تالاب می‌د‏‏‏‏‏‏اند‏‏‏‏‏‏ و می‌گوید‏‏‏‏‏‏: هم‌اکنون تهیه و تد‏‏‏‏‏‏وین اجرای این سند‏‏‏‏‏‏ د‏‏‏‏‏‏ر مراحل پایانی است.
او با اشاره به اجرای نقشه‌های زون‌بند‏‏‏‏‏‏ی تالاب زریوار گفت: برای انتقال فاضلاب شهری و روستایی و پر کرد‏‏‏‏‏‏ن چاه‌های غیرمجاز حاشیه تالاب اقد‏‏‏‏‏‏اماتی انجام شد‏‏‏‏‏‏ه اما کافی نیست. ریاضی‌فر با تأکید‏‏‏‏‏‏ بر این‌که ورود‏‏‏‏‏‏ آلایند‏‏‏‏‏‏ه‌ها، اثرات بسیار مخربی بر تالاب د‏‏‏‏‏‏اشته و مرگ آن را به مراتب جلو خواهد‏‏‏‏‏‏ اند‏‏‏‏‏‏اخت،افزود‏‏‏‏‏‏: تعیین این‌که تالاب زریوار د‏‏‏‏‏‏ر چه مرحله‌ای از توالی قرار د‏‏‏‏‏‏ارد‏‏‏‏‏‏. نیاز به بررسی‌های د‏‏‏‏‏‏قیق علمی و کار‌شناسی د‏‏‏‏‏‏ارد‏‏‏‏‏‏. او د‏‏‏‏‏‏رخصوص ثبت تالاب زریوار د‏‏‏‏‏‏ر کنوانسیون، رامسر را نیز یاد‏‏‏‏‏‏آور شد‏‏‏‏‏‏ و افزود‏‏‏‏‏‏: مراحل ثبت این تالاب د‏‏‏‏‏‏ر کنوانسیون رامسر انجام شد‏‏‏‏‏‏ه و ما منتظر بررسی و اقد‏‏‏‏‏‏ام نهایی کار‌شناسان این کنوانسیون هستیم. به گفته این مقام محیط‌زیستی، د‏‏‏‏‏‏رحال حاضر تالاب زریوار به‌عنوان پناهگاه حیات وحش محسوب می‌شود‏‏‏‏‏‏ و قوانین پناهگاه حیات وحش بر آن حاکم است. ریاضی‌فر موافق فرآیند‏‏‏‏‏‏ لایروبی بستر زریوار نیست و معتقد‏‏‏‏‏‏ است که برای لایروبی بستر این د‏‏‏‏‏‏ریاچه باید‏‏‏‏‏‏ مطالعه علمی و کار‌شناسی انجام شود‏‏‏‏‏‏.
مد‏‏‏‏‏‏یرکل حفاظت محیط‌زیست، نظر مستند‏‏‏‏‏‏ساز کرد‏‏‏‏‏‏ستانی د‏‏‏‏‏‏رخصوص حیات رو به موت د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار را رد‏‏‏‏‏‏ کرد‏‏‏‏‏‏ و گفت: اظهارنظر یک مستند‏‏‏‏‏‏ساز د‏‏‏‏‏‏ر مورد‏‏‏‏‏‏ مرگ د‏‏‏‏‏‏ریاچه زریوار د‏‏‏‏‏‏ر ۴۰‌سال آیند‏‏‏‏‏‏ه فاقد‏‏‏‏‏‏ مبنای علمی و کار‌شناسی است. براساس مطالعات ارزیابی زیست‌محیطی، لیمنولوژیکی و حفظ تعاد‏‏‏‏‏‏ل اکولوژیک، تالاب زریوار مریوان به‌عنوان بزرگترین قطب گرد‏‏‏‏‏‏شگری غرب کشور با طول تقریبی ۵ کیلومتر و عرض ۲ کیلومتر با مساحت حد‏‏‏‏‏‏ود‏‏‏‏‏‏ ۱۰ کلیومترمربع و عمق متوسط سه تا پنج د‏‏‏‏‏‏ر ۲ کیلومتری غرب شهرستان مریوان و ۱۲۵ کیلومتری شمال‌غربی سنند‏‏‏‏‏‏ج واقع است. حجم ذخیره آب این تالاب که بیشتر آن از چشمه‌های جوشان بستر د‏‏‏‏‏‏ریاچه تأمین می‌شود‏‏‏‏‏‏ از ۲۳‌میلیون تا ۴۸‌میلیون مترمکعب د‏‏‏‏‏‏ر طول ‌سال متغیر است. به استناد‏‏‏‏‏‏ د‏‏‏‏‏‏ستاورد‏‏‏‏‏‏های این مطالعه علمی - پژوهشی تاکنون د‏‏‏‏‏‏ر تالاب زریوار ۸گونه ماهی، ۲گونه پستاند‏‏‏‏‏‏ار، ۳گونه خزند‏‏‏‏‏‏ه، ۳گونه د‏‏‏‏‏‏وزیست، ۲۱جنس زئوپلانکتون، ۹جنس ماکروبنتوز، ۱۵گونه گیاه آبزی و ۵۴ گونه فیتوپلانکتون شناسایی و ثبت شد‏‏‏‏‏‏ه است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۴
پیمان صاحبی
سریع القلم: عدم توانایی حاکمیت ها در ایجاد حس همبستگی بین مردم و تعلق خاطر به سرزمین، پیامدی جز توسعه نیافتگی و عمق یافتن بحران محیط زیست ندارد.
دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، نشست ماهیانه خود را با حضور دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، با موضوع «قراردادهای اجتماعی، توسعه یافتگی، محیط زیست» در 17 آذر در محل همایش های سازمان برگزار کرد.
محمد درویش، رئیس دفتر آموزش و مشارکت مردمی، در ابتدای ششمین گردهمایی علمی این دفتر گفت: گردهمایی های ماهانه دفتر از تیر ماه با سخنرانی های دکتر مهدی زارع با موضوع «ارتباط تغییرات اقلیمی و زلزله»؛ دکتر علی درویشی، استاد دانشگاه تهران با موضوع «مهمترین دلایل رخداد ریزگزدها و گرد و غبار» آغاز شد.
محمد درویش
وی با اشاره به اهمیت وسیع تر شدن منظر دید و آگاهی از تاثیر حوزه های دیگر در حل مشکلات محیط زیستی کشور بیان کرد: از متخصصین سایر حوزه ها چون شهریار عیوض زاده؛ سلیمان پاک سرشت، معاون اجتماعی مرکز بررسی های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری؛ محمد فاضلی، استاد دانشگاه شهید بهشتی و معاون پژوهشی مرکز بررسی های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری؛ دعوت کردیم و آنها آخرین یافته ها و اطلاعات خود را در موضوعاتی چون تاب آوری و سرمایه های اجتماعی و رانت محیط زیستی در اختیار ما گذاشتند. یافته ها نشان از روند نزولی شاخص های سرمایه های اجتماعی کشور داشت ومشخص شد در کشوری که سرمایه های اجتماعی رو به نزول باشد و مردم تعلق خاطر خود را به سرزمین شان از دست داده باشند، هرگز سرمایه و وقت خود را برای اعتلای پایداری اکولوژیک سرزمین مصروف نمی دارند. به این نتیجه رسیدیم که ریشه ها و عوامل به وجود آورنده را باید در جای دیگر جستجو کرد.
محمد درویش خبر از حضور و گردهمایی های بعدی داد و گفت: مقصود فراست خواه و حسام الدین آشنا، رئیس مرکز پژوهش های بررسی های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری از مهمانان بعدی دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان هستند.
وی با تاکید بر هدف سازمان از برگزاری چنین گردهمایی ها افزود: امیدواریم در پایان سال بتوانیم در مورد مهمترین اولویت ها و راهکارهای محیط زیست کشور به یک جمع بندی برسیم. دفتر آموزش و مشارکت مردمی تلاش می کند در حد بضاعت با جمع آوری نقطه نظرات و دیدگاه های تمام فعالین و متخصصین، وضعیت محیط زیست را به شکلی موثر و عملی ارتقا دهد.
رئیس دفتر آموزش و مشارکت مردمی بیان کرد: باید موضوع محیط زیست به میان محاوره های مردم در همه سطوح برود و تا این اتفاق نیافتد وزن محیط زیست در بین افراد جامعه و در کشور افزایش پیدا نمی کند.
وی با ابراز امیدواری اضافه کرد: برای اولین بار پس از مشروطه دولتی بر سر کار است که با افتخار خودش را دولتی محیط زیستی معرفی کرده و اجازه ی نقد برخی از مظاهر سازندگی و سرمایه گذاری کشوری را در راستای احقاق حقوق محیط زیست کشور می دهد.
محمد درویش گفت: برای اولین بار، منشوری 15 ماده ای توسط عالی ترین مقام حکومتی در جمهوری اسلامی در آستانه برنامه توسعه 5 ساله ششم تنظیم شده است و این نشان از وخامت شرایط زیست محیطی کشور دارد. این امر می تواند در تغییر نگاه دولت مردان به سازمان حفاظت محیط زیست به چشم یک سازمان ویترینی تاثیر گذارد. با این حال سازمان نباید با این اتهام رو به رو شود که سد راه توسعه است و قطعا باید بتواند گزینه هایی را پیشنهاد دهد که منجر به پایداری توسعه شود.
محمد سریع القلم
وی اظهار کرد: تلاش از برپایی این گردهمایی ها آموزش و ارتقا مردم است تا بدین ترتیب افراد جامعه بتوانند و بخواهند در هیبت یک محیط بان و همراه محیط زیست عمل کنند و انتظار نداشته باشند سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان یک سازمان کوچک با سپاه 7هزار نفری تمام مشکلات زیست محیطی کشور را حل کند.
در ادامه ی گردهمایی محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: شهروندان صرف نظر از اینکه اهل چه کشوری باشند، بر اساس یک عادت ناخودآگاه و آموخته از جامعه عمل می کنند. در نظریه پردازی های روانشناختی می گویند 95 درصد کارهای انسان در ناخودآگاه اوست و در هر کجای دنیا کشوری پیشرفت کرده است - نه تنها در غرب بلکه در شرق و در کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن، امارات متحده عربی، مالزی و سنگاپور - دو تحول اساسی در آن صورت پذیرفته است. اول فکر عوض شده است و سپس برای آن فکر یک ساختار بنیان نهاده شده است.
وی با مقایسه اطلاعات و آمارهای برخی از کشورها با ایران و ارائه ی مثال هایی عینی جایگاه ایران را در مرحله پیش فکر دانست و گفت: ایران به طور طبیعی به مرحله تدوین و ایجاد ساختارها نرسیده است.
محمود سریع القلم بیان کرد: در 7 ماه گذشته 10 هزار نفر در جاده ها جان خود را از دست داده اند در حالی که در کشور آلمان سالی 45 نفر در اثر سوانح رانندگی کشته می شوند.
وی اضافه کرد: در ایران بر خلاف بسیاری از کشورها سازمان ها به واسطه ی افراد آن شناخته و افراد مهمتر از قواعد و چارچوب های سازمان ها تلقی می شوند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد؛ بیش از یک قرن است که کشورهای دنیا به این نتیجه رسیده اند که معاش مردم نباید در دستان دولتها باشد و ما هنوز در ایران در رابطه با اهمیت بخش خصوصی و خصوصی سازی اقتصادی همایش برگزار می کنیم.سریع القلم: فقدان حس تعلق خاطر به سرزمین سد راه حفاظت محیط زیست و توسعه کشور

وی گفت: 71 درصد انرژی مصرفی کشور دانمارک تجدید پذیر است این مقدار در کشور ما زیر یک درصد است. حدود 25 سال پیش حاکمیت دانمارک به مردم خود اعلام کرد لزومی به مصرف این مقدار انرژی های فسیلی نیست و هم اکنون در دانمارک وزرا، نمایندگان مجلس و مردم عادی همگی با دوچرخه به محل کار خود می روند.

محمود سریع القلم بیان کرد: حکومت سوئد به جامعه خود اعلام کرد نمی تواند هزینه ی محافظت و جا به جایی افرادی را درصدد کسب یک سمت سیاسی، تصمیماتی و اجرایی هستند، تقبل کنند و چنین هزینه هایی به عهده ی خود آنها است.

وی افزود: ایرانیان در 150 سال گذشته بسیار جلوتر از آسیا و آفریقا و بدون تردید از کل خاورمیانه بوده اند. ایران اولین کشور مسلمان در کل شمال آفریقا و خاورمیانه بود که حکومت مشروطیت را مطرح کرد اما هم اکنون شاهدیم بسیاری از مفاهیم جامعه مدنی مانند عدالت، آزادی، حکمرانی خوب، مسائل جدی محیط زیستی و بسیاری دیگر هنوز در کشور ما حل نشده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در کشور ما هر دولتی که بر سر کار می آید قصد عوض کردن جهان بینی کشور را دارد و مسیر حرکت را تغییر می دهد. هر دولتی که بر سر کار آمده تلقی متفاوتی از جهان، اقتصاد، و حتی مجوز انتشار کتاب و ... داشته است و همچنان این موضوع در حال تغییر است.
وی با قبول این موضوع که ایرانی را در یک چارچوب و قاعده آوردن سخت است گفت: در مطالعات و مشاهدات میدانی خود به این نتیجه رسیدم، ما ایرانی ها در بسیاری از موارد از اینکه قاعده را زیر پا بگذاریم، لذت می بریم و کوچکترین مثال آن همین صف کشیدن های روزمره است. در کشوری که قوانین قابل دور زدن است و راهی برای رد کردن مجازات ناشی از شکست قوانین وجود دارد است، قوانین نمی توانند به فرهنگ عمومی تبدیل شوند.
سریع القلم اظهار کرد: هر وقت در کشور، بخش اطلاعات سازمان تنها بخش مطرح ساختن و حل مساله و مشکل ارباب رجوع باشد و راه میان بر دیگری برای حل مشکلات نباشد می توانیم ادعا کنیم که ما دارای ساختار هستیم.
استاد دانشگاه شهید بهشتی بیان کرد: بعد از 170 سال گفتگو و بحث هنوز جامعه ایران نمی داند با غرب باید چه کند. آیا باید با غرب همکاری کند یا با آن تعارض داشته باشد. ما در عمل خواستار تمام محصولات تولیدی غرب هستیم. به عنوان مثال در سال گذشته در ایران 10 میلیون آیفون فروش رفته است. اما ادعا داریم غرب و فلسفه نظری آن را قبول نداریم. غرب معتقد است امکان تشکیک بین فرآورده های تولیدی و مبانی فلسفی اش وجود ندارد. کما اینکه چینی ها نیز در نهایت بخشی از مبانی فلسفی غرب را مانند مدنیت، فردگرایی مثبت، جامعه قانونی، اهمیت بخش خصوصی، قرار گرفتن سیاست خارجی در قالب الزامات توسعه اقتصادی قبول کردند.
سریع القلم در بیان عامل اصلی مشکلات کشور گفت: وجود تمام این آسیب ها نشان از به اجماع نرسیدن در مسائل فکری کشور در سطح حکمرانی و جامعه است. فقدان تفکر جدی در خصوص تمام موضوعات محوری کشور و نرسیدن به یک چارچوب مشخص و سپس تعریف یک ساختار درست از دلایل اصلی چنین تمایزات فاحشی با کشورهای پیشرفته است. حتی در بسیاری از موضوعات اخلاقی در سایه عدم وجود قاعده، تزویر رشد می کند و راستگویی به خطر می افتد. برگزاری تعداد بالای همایش ها در ایران نیز نشان از همین اختلاف فکری عمیق دارد.
سریع القلم: فقدان حس تعلق خاطر به سرزمین سد راه حفاظت محیط زیست و توسعه کشور
وی ادامه داد؛ حل مساله فکری باید از طریق آموزش و در سنین کودکی آغاز شود. از طرفی نباید فراموش کرد، فکر کردن در خصوص چنین موضوعاتی و تعریف ساختار برای آنها کار بسیار راحتی ایست. غرب 300 سال وقت گذاشته تا به وضعیت کنونی خود رسیده است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی افزود: برخی از مکاتب به عنوان سرمایه های اجتماعی مللی چون چین، ژاپن، سنگاپور و مالزی با تاکید بر هارمونی و همکاری با یکدیگر، سریع تر چنین فرآیندهایی را طی می کنند. در آسیا بودائیسم و در غرب لیبرالیسم به هموار کردن مسیر توسعه کمک کرده است. این نشان می دهد نیاز به فکری است که جامعه را از نظر تئوری اصلاح کند و در یک مسیر واحد به پیش ببرد. ایجاد مبانی نظری و فلسفی مشترک در ناخودآگاه افراد بی تاثیر نیست. همیشه یک ایرانی با ایرانی دیگر در تعارض است. ایرانیان نمی توانند به راحتی با یکدیگر معاشرت کنند چون مبانی نظری مشترک برای آنها وجود ندارد. جامعه ای که نتواند به تعاریف مشترک برسد نمی تواند اجماع و در مرحله بعدی ساختار داشته باشد.
سریع القلم در توضیح چیستی مسائل فکری گفت: توسعه یافتگی اصول و الگوهایی مشترک و جهان شمول دارد و هیچ ربطی به فرهنگ، نژاد، دین، ایدئولوژی، تاریخ، جغرافیا، ادبیات و ... ندارد.
وی بیان کرد: جهان به این نتیجه رسیده که هروقت دولت وارد کار تولید شده، اقتصاد آن مشکل پیدا کرده است. اشتغال یک فرد در حوزه ها و نهادهای مختلف کاری، در این دنیای تخصصی امکان پذیر نیست و جالب اینجا است که کشور ما از حاکمیت و رسانه ها گرفته تا اساتید دانشگاه و مردم این را قبول کرده است. ما اصول جهان شمول تخصص و توسعه یافتگی را رعایت نمی کنیم، پس چگونه انتظار داریم به توسعه دست یابیم.
این محقق و نویسنده وضع و برون دادهای کشور را با توجه به درون دادهای آن بسیار طبیعی دانست و اضافه کرد: فکر ما فکر توسعه نیست. مگر می شود در جامعه ای در طول سال 22 هزار نفر در جاده ها کشته شوند و حکمرانان بی تفاوت باشد. مگر می شود جامعه ای ببیند شهروندانش در زیر کامیون ها در کشور ترکیه مخفی و وارد منطقه شنگن می شوند تا به زندگی بهتر برسند و کاری انجام ندهد. مگر می شود کشوری 609 دشت داشته باشد و 291 دشت آن با مشکل جدی آب رو به رو باشد و با آن به عنوان یک بحران ملی برخورد نکند. مگر امکان پذیر است که در کشوری به ازای هر شهروند در طول یک سال 53 تن خاک فرسایش پیدا کند و برای آن حکومت اهمیتی نداشته باشد. پس برای حکومت ما و مردم ما خیلی از مسائل مهم نیست.
محمد سریع القلم
وی تصریح کرد: توسعه یافتگی نه تنها اولین اولویت کشور ما نیست بلکه شاید اولویت 4 و 5 هم نباشد. در تمام جهان، توسعه و تولید ثروت ملی مساله اصلی است. باید بپرسیم مساله ی یک کشور ، سازمان ها، نهادها و احزاب ما چیست چون انرژی، منابع، وقت، مطالعات و .. به آن بخش معطوف خواهد شد.
سریع القلم در اشاره به تصمیم گیری توسعه در سطح نخبگان گفت: در مطالعه ی تاریخ اروپا با عوض شدن جامعه، حاکمیت عوض شد اما بعد از اروپا هر جای دنیا کشوری عوض شده حاکمیت آن را عوض کرده است حتی کشورهایی را می توان نام برد مانند ترکیه، اندونزی، کره جنوبی، چین، برزیل، آرژانتین، مکزیک، شیلی که نظامیان کشور را عوض کردند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: برای آگاهی از خواست یک کشور برای توسعه یافتگی باید به سراغ حاکمیت آن رفت. باید دید افکار حاکمیت در مسیر توسعه هست یا نه؟ زیرا دستیابی به توسعه از طریق اعضای جامعه بسیار زمان بر است و ایجاد آگاهی و رسیدن به اجماع در جامعه ممکن است سالها و قرن ها طول بکشد اما اگر حاکمیتی بپذیرد که می خواهد توسعه یابد ممکن است در عرض 5 سال به این مهم دست یابد. کما اینکه این اتفاق در چین افتاده است. اگر حزب کمونیست چین تصمیم نگرفته بود چین توسعه پیدا کند امروز تعداد میلیاردرهای چین از آمریکا جلو نمی زد و امروز چین سه تریلیون و هفتصد میلیارد دلار ذخایر ارزی نداشت و این چیزی جز تصمیم حاکمیت نیست.
این نویسنده و محقق برجسته علوم سیاسی افزود: اگر کشوری بخواهد پیشرفت کند باید اصول جهانی را بپذیرد و بعد با طراحی الگوهای بومی خود می تواند به توسعه یافتگی برسد. اصول توسعه یافتگی صنعتی شدن، بروکراسی کارآمد، شایسته سالاری، هماهنگی میان 3 قوه، توزیع عادلانه امکانات، دانشگاه های حل المسائلی، محوریت تولید و فن آوری، تصمیم گیری اقتصادی غیر سیاسی است.
وی در ادامه گفت: اکثر کارشناسان و اقتصاددانان معتقدند تصمیم گیری اقتصادی و سیاست گذاری اقتصادی در ایران به شدت سیاسی است. در حوزه های تصمیم گیری اقتصادی وارد کردن کار سیاسی پیامدی جز عدم توسعه یافتگی و شکست اقتصادی به همراه ندارد.
سریع القلم در توضیح الگوهای توسعه یافتگی و تفکیک آن از اصول توسعه یافتگی بیان کرد: گزینش اصول به انتخاب خود ممکن نیست زیرا اصول تجربه بشری است و ربطی به غرب ندارد ولی الگو توسعه یافتگی به معنی روش دستیابی به ثروت ملی است و کشورها باید ببینند از چه زمینه های داخلی برخوردارند تا با انتخاب یکی از آنها به عنوان مزیت نسبی خود بتوانند به توسعه یافتگی دست یابند. این الگوهای توسعه یافتگی همان صنایع سبک، کشاورزی، صنایع پیشرفته، خدمات، پتروشیمی، فناوری اطلاعات است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: باید دید در کشور ما در چه زمینه هایی نیروی انسانی قوی است؟ منابع طبیعی و جغرافیای ما چه امکاناتی را برای ما فراهم می کند. بنابراین بنیان های فکری مورد اجماع باعث می شود به بنیان های جهان شمول سیاسی برسیم و از این طریق است که می توانیم رشد کنیم.
وی یکی از اصول توسعه یافتگی را تفکیک قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی دانست و تصریح کرد: قدرت اقتصادی آمریکا در کاخ سفید نیست بلکه در جامعه آمریکا یعنی در دانشگاه ها، بانکداری، شرکت های فناوری و صنعت آن است. شرکت های IT «سیلیکون ولی» روی هم 3 تریلیون دلار ارزش دارند. در سال 2014 ، 104 نفر در «وال استریت آمریکا» درآمدی حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون دلار درآمد داشتند که 400 میلیون دلار آن را مالیات و باقی درآمد خالص آنها بود. کجای دولت آمریکا چنین امکانات کسب درآمدی وجود دارد. قدرت آمریکا ناشی از قدرت اقتصادی، فکری، اجتماعی، نوآوری جامعه آن است.
این محقق و نویسنده ی برجسته با اشاره به کتاب ویلتون فریدمن با عنوان آزادی و سرمایه گذاری بیان کرد: هر وقت قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی در یک کشور جدا شود، آزادی متولد می شود. ما ایرانی ها 130 سال است به دنبال آزادی هستیم. در کشوری که قدرت اقتصادی و سیاسی در یک جا جمع می شود کسی نباید به دنبال آزادی های مدنی و از آن پیشرفته تر به دنبال آزادی های سیاسی باشد.
سریع القلم در ادامه اضافه کرد: حکمرانان ما برای استفاده از تخصص افراد پیش شرط های سیاسی بسیاری قائل می شوند. نتیجه ی این امر آلوده شدن تمام بدنه ی مدیریتی کشور به مسائل سیاسی است.
وی با اشاره به عدم حرکت جامعه ایرانی از پله امنیت هرم مازلو به پله رشد و خودشکوفایی گفت: جامعه ای که هنوز درگیر حوزه های امنیتی خود است نمی تواند به فکر رشد و شکوفایی خود باشد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر حرکت در مسیر حکمرانی بر پایه واقعیات دقیق بیان کرد: ما نمی توانیم هر شب در اخبار تلویزیون خود به مردم ایران بگوییم جهان در حال فروپاشی است. حرکت و واکنش بر پایه ی حدس و گمان درست نیست. آلمان یک کشور پیشرفته است و آنقدر پس انداز دارد که بحران های اتحادیه اروپا را حل خواهد کرد. کشورهای حوزه خلیج فارس و عربی دو تریلیون و هفتصد و شصت میلیارد دلار در ذخایر ارزی خود پول دارند و در سال حدود 400 میلیارد دلار سود ناشی از آنها را دریافت می کنند. زیرا این کشورها بر پایه اصولی مشخص و جهان شمول کشور خود را مدیریت و اداره می کنند. وضعیت انها آنگونه که ما فکر می کنیم نیست. تلقیات ما از امارات متحده عربی، عربستان و قطر بیشتر برپایه حدس و گمان است تا واقعیات دقیق. جهان در حال فروپاشی نیست. کل جهان را فساد در بر نگرفته است.
محمود سریع القلم افزود: حکمرانی که با آمار و ارقام کاری ندارد نمی تواند به خوبی حکمرانی کند. حکمران چه در مورد کشور خود و چه در مورد جهان باید دقیق صحبت کند تا بتواند دقیق هم تصمیم بگیرد.
این محقق و نویسنده ی برجسته اظهار کرد: حاکمیت در هر کشوری باید میانجی گروه های درونی باشد نه بخشی از گروه ها. دلیل اینکه کشور آلمان توانست مشکلات اقتصادی خود را در سال 2008 به راحتی حل کند همکاری، سیاست گذاری و میانجی گری موثر دولت در بین بخش های اقتصادی کشور بود. صدراعظم آلمان سندیکاهای کارگری را به همراه 6 هزار شرکت خصوصی و کمیسونی از نمایندگان آلمان را دور هم جمع کرد و تلاش کردند راه حلی برای خروج از بحران پیدا کنند. آنها به اجماع رسیدند و سندی را امضا کردند و تعهد دادند به مدت یک سال هیچ شرکت آلمانی هیچ شهروند آلمانی را از کار اخراج نکند و هیج سندیکای آلمانی قبول دستمزد کارگران را بالا نبرد. دولت نیزتعهد داد برای ایجاد بازارهای جدید صادراتی برای صنایع آلمان تمام تلاش خود را به کار برد. آنها در کنار هم به یک چارچوب رسیدند و همه به آن پایبند ماندند و همه آن را اجرا کردند. حاکمیت باید به کل سیستم نگاه کند تا بتواند دقیق حکمرانی کند.
وی در بیان اصول بعدی توسعه به توازن میان جریان ها و رسانه های نقاد و مستقل و تمرکززدایی از مسئولیت ها اشاره کرد و گفت: ایران تعدد مراکز تصمیم گیری دارد. در حوزه اقتصاد، 12 مرکز مختلف برای موضوعات اقتصادی تصمیم گیری می کنند. در چنین شرایطی، اختلافات فکری، سیاست گذاری و تصمیم گیری بروز خواهد کرد.
سریع القم در اشاره به موضوع آزادی به نقل از آیزا برلین یک فیلسوف مطرح جهانی گفت: آزادی به دو شکل مثبت و منفی وجود دارد. اول باید موانع آزادی برداشته شود تا برسیم به صفر و سپس از آزادی به عنوان آزادی مثبت استفاده کنیم. شناخت و برداشتن این موانع مهم است. به عنوان یک اصل جهانی آزادی فکر کردن به مراتب مهمتر از آزادی سیاسی است. آزادی فکری باید در ارتباط با جهان، تولید ، ساخت و طراحی برای مردم جامعه وجود داشته باشد. آزادی سیاسی زمانی اتفاق می افتد که در یک کشور طبقه متوسط شکل گیرد. این تجربه بشری است. قدمت دموکراسی در دنیا هنوز به یک قرن نمی رسد اما آزادی رسانه 350 سال سابقه دارد. در قرن 18 انگلستان 10 روزنامه مستقل وجود داشت اما اولین باری که انگلیسی ها در انتخابات شرکت کردند سال 1924 بود.
استاد دانشگاه شهید بهشتی بیان کرد: ایران در 150 سال گذشته هرگز به نظریه های پیشرفت و تجربه جهانی نپرداخته است و به یکباره خواستار آزادی سیاسی قبل از آزادی فکر است. دلیل این امر نیز این است که بسیاری از سیاست گذاران ما با جهان ارتباط ندارند و تجربه بین المللی ندارند و از دانش بشری به اندازه ی کافی نتوانسته اند استفاده کنند.
سریع القلم در بیان اهمیت بخش خصوصی در اصل و الگوهای توسعه تصریح کرد: به سبب اهمیتی که بخش خصوصی به زمان، سود و زیان، ثبات سیاسی، بهره وری و کارآمدی، ارتباطات بین الملل می دهد این بخش در رسیدن به توسعه بسیار تاثیر گذار است. ایالات متحده امریکا 318 میلیون نفر جمعیت دارد، 164.5 از 166 میلیون نفر شاغل در آن برای بخش خصوصی کار می کنند و کل شاغلین در دولت آمریکا به 1.5 میلیون نفر می رسد که البته بخش عمده ی آنها در بخش نظامی و امنیتی فعالند. اینکه شهروند ایرانی، دولت را به عنوان منبع معاش رها کند چیزی است که ابتدا باید در فکر افراد ایجاد شود.
این نویسنده و استاد برجسته با اشاره به اهمیت رقابت در کشور افزود: هر سیاست مدار، هنرمند، تاجر، صنعتگر، سیاست گذاری که در صحنه بین المللی حضور نداشته باشد به ضعف های خود پی نمی برد. رشد در سایه ی یادگیری است.
وی دلیل عمده ی ضعف اخلاق مدنی در ایران را فقدان رقابت دانست و گفت: وجود رقابت در کشور جایگاه دقیق هر فرد را در هرم اجتماعی نشان می دهد و افراد پس از پی بردن به این مهم متوجه می شوند برای رسیدن به هر هدف و جایگاهی بالاتر باید تلاش بیشتری کنند. جوان جامعه ایرانی وقتی می بیند بعضی ها بدون رقابت به ثروت و جایگاه های بالای اقتصادی می رسند چه دلیلی برای تلاش خواهد دید؟
استاد دانشگاه شهید بهشتی افزود: در جامعه ای که در آن رقابت نباشد، راستگویی نیز وجود ندارد و افراد با هم همکاری نمی کنند زیرا افراد زمانی همکاری می کنند که باید در سطح دیگری رقابت کنند.
سریع القلم گفت: فرد ایرانی در هر لحظه و موقعیتی به تناسب جمع و شرایط، نظام فکری و جهان بینی متفاوتی دارد زیرا فرد ایرانی بر خلاف یک فرد ژاپنی که با رقابت به جایگاه خود رسید است و می داند در کجای هرم جامعه قرار دارد، پله رقابت را طی نکرده است. ایرانی به سبب زندگی در یک ساختار معیوب اینگونه رفتار می کند و سیستمی که در آن زندگی می کند رقابتی نبوده و فهمیده است اگر بتواند خودش را با شرایط و افراد تنظیم کند می تواند به همه چیز برسد.
سریع القلم: فقدان حس تعلق خاطر به سرزمین سد راه حفاظت محیط زیست و توسعه کشور
وی شروع رقابت در یک کشور را رقابت در عرصه اقتصاد دانست و گفت: اروپایی ها اول در اقتصاد و سپس در سیاست رقابت کردند. چون قواعد رقابت سیاسی به مراتب سخت تر از قواعد رقابت اقتصادی است.
این نویسنده برجسته تصریح کرد: تا زمانی که در یک کشور مسائل بنیادی شهروندان حل نشود و نتواند در یک فضای رقابتی رشد کند، نمی توانیم به طبقه متوسط برسیم. نتیجه داشتن بخش خصوصی حل مسائل فرهنگی و اجتماعی است.
وی با اشاره به گلایه های ایرانی ها از چاپلوسی و تملق گله گفت: چاپلوسی و تملق یک معلول است. ایران 256 مشکل ندارد بلکه برای حل تمام مشکلات باید 1و 2 و 3 مشکلات و مسائل اصلی استخراج شود. ما باید به ریشه مشکلات کشور پی ببریم تا بتوانیم تمام مشکلات را حل کنیم.
سریع القلم در ادامه اضافه کرد: برای حل مشکلات و مسائل ایران ، کشور به یک اتاق فکر احتیاج دارد. اما تا اولین و مهمترین مشکلات حل نشود باقی مشکلات حل شدنی نیست! مشکلات باید در یک هرم حل شوند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی در بیان اصلی ترین مشکلات کشور گفت: عدم حرکت جامعه از حوزه امنیت به رشد در هرم مازلو، عدم حرکت حکمرانان از کنترل به مدیریت، از فرد به سیستم، از پراکندگی به سازمان دهی تصمیم گیری عوامل اصلی شکل دهنده مشکلات کشور است.
سریع القلم در پایان گفت : به عنوان کسی که فرصت های بسیاری برای دیدن 114 کشورهای مختلف و شرکت در بیش از 500 کنفرانس داشته ام به یک تفاوت جدی بین فرهنگ ایرانی و فرهنگ های دیگر پی برده ام. در مشاهده ی مقایسه ای خود، هر کجای دنیا که دیدم کشوری پیشرفت کرده و یا در حال پیشرفت است؛ علاقه ی شدیدی به خاک و وطن وجود دارد. حس وابستگی به جامعه و همبستگی بین مردم می تواند اهرم توسعه شود و آن انرژی که باید چنین حسی را به وجود آورد حاکمیت ها هستند. اگر بخواهیم وارد پیش فکر شویم و بعد فکر کنیم و بعد به اجماع برسیم و بعد ساختار درست کنیم اول باید حس تعلق به این کشور داشته باشیم.
*ماهنامه دنیای سفر
منبع:زیست بوم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی