منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۳۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است


معاون قضایی دادستان کل کشور گفت: در سال‌های گذشته هزینه‌های زیادی برای محیط زیست کشور به وجود آمده است و به نظر می‌رسد ما در ایران نوعی تروریسم محیط زیست داریم.محمدجواد حشمتی در شورای هم‌اندیشی حفظ حقوق بیت‌المال در شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حمل‌ونقل کشور اظهار کرد: آنچه در آمار و ارقام بررسی شده در طول سال‌های گذشته به‌دست آمده، نشان از این دارد که با وجود آنکه ما از نظر قوانین و مقررات مصوب شرایط مطلوبی داریم اما در زمینه‌ اجرایی شدن قوانین ضدزمین‌خواری تعلل‌هایی شکل گرفته است.وی با بیان اینکه جلوگیری از زمین‌خواری‌های گسترده نیاز به مدیریت جهانی دارد، ادامه داد: اینکه با وجود گذشت زمانی طولانی از تصویب قوانین ضد زمین‌خواری ما هنوز در برخی حوزه‌ها آیین‌نامه‌های اجرایی درستی نداریم، نشان از آن دارد که باید در این رابطه تغییر و تحولاتی جدی صورت گیرد. وی با بیان اینکه متاسفانه رفتار و حمایت‌های برخی نمایندگان مجلس خساراتی در زمینه‌ حفظ اراضی به وجود آورده، عنوان کرد: برخی از حامیان یا افرادی که در این راستا فعالیت می‌کنند در سال‌های گذشته بسیاری از مناطق خوش آب و هوا را از دسترس عموم خارج کرده و آنها را به تصرف در آوردند. این در شرایطی است که این موضوع به صراحت خلاف قوانین و مقررات بوده و به هیچ‌ عنوان جوازی برای آن وجود ندارد. حشمتی با اشاره به خراب شدن اوضاع برخی از روستاهای کشور به دنبال زمین‌خواری و تصرف‌های غیرقانونی سال‌های گذشته عنوان کرد: متاسفانه بسیاری از استان‌های شمالی ما به جای محلی برای تولید برنج به محل جولان ویلاهای مجلل تبدیل شده‌اند. بسیاری از رودها و حریم مربوط به آن‌ها نیز در طول سال‌های گذشته تخریب شده و شرایط گذشته را از دست داده‌اند. اینکه بسیاری از روستاهای ما دیگر امکانی برای دامداری، مرغداری، کشاورزی و اقدامات شبیه به آن ندارد، به دلیل همین اقدامات خلاف قانون بوده است.

منبع:روزنامه قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۳۶
پیمان صاحبی

درباب کارنامه خراب مجلس نهم در حوزه محیط زیست


مسعود بُربُر*: اگرچه کارنامه مجلس نهم در ارتباط با محیط زیست از آغاز تلخ و تیره و تار بود اما رفتار روز گذشته این مجلس نسبت به لایحه ارزیابی زیست محیطی عمق کینه، خصومت و سیاست‌کاری برخی نمایندگان را به نمایش گذاشت.

احتمالاً بسیاری از مخاطبان این یادداشت به یاددارند که در اوج روزهای آلودگی هوا در ماه‌های گذشته چه اندازه حمله‌ها از سوی نمایندگان اصولگرای مجلس و رسانه‌های همسو با آن‌ها روانه معصومه ابتکار شد. این در حالی بود که امسال رکورد تعداد روزهای پاک در سال‌های گذشته شکسته شد و این عدد از «صفر» روز در آخرین سال فعالیت دولت دهم به 19 روز با هوای پاک تا این تاریخ از سال کنونی رسید. جالب آنکه یکی از نقدهای مکرر اصولگرایان به ابتکار وجود بنزن به میزان ۳ برابر حد مجاز در هوای تهران بود اما هیچ یک از این منتقدان اعلام نکردند که در سال‌های پایانی دولت قبلی این عدد ۱۲۰ برابر (!) حد مجاز بود. یعنی بنزنی که میزان مجاز آن ۵pbb است در هوای تهران به 600pbb می‌رسید. 
اما این دغدغه زیست محیطی از جانب چه کسانی ابراز می‌شد؟ کسانی که پیشتر طرحی دو فوریتی برای انحلال سازمان محیط زیست ارائه داده بودند، به منابع آبی کشور چوب حراج زده بودند، درخواست مجوز عبور جاده از جنگل ارزشمند ابر را با ۱۵۰ امضا مطرح کرده بودند، منتقدان به حیوان‌آزاری را «سگ‌واپس» نامیده بودند، در همه سال های گذشته در مقابل تصمیمات شگفت انگیزی مثل هدیه کردن درختان بلوط به عشایر، استفاده از بنزین نامرغوب که موجب آلودگی هوا می شد، اعتراض صنفی کارکنان محیط زیست، احداث مسلسل وار پالایشگاه و کارخانه، زمین خواری های گسترده در منابع طبیعی، وارد کردن ببر سیبری به کشور و صدور مجوز بهره برداری از معادن در دل مناطق حفاظت شده سکوت کرده بودند و تهیه خوراک دام از جنگل‌های بی‌مانند بلوط را «راهکار مشکلات کشور» عنوان کرده بودند!
موضوعی که به روشنی نشانگر نگاه سیاسی مجلس به موضوع محیط زیست و دستمایه قرار دادن برای اهداف نازل سیاسی بود. 
جالب آنکه مجلسی که بارها و بارها به وضعیت آلودگی هوای پایتخت اعتراض کرده بود تا کنون بیش از یک سال لایحه آلودگی هوا را همچون سه لایحه دیگر سازمان محیط زیست معطل نگه داشته و در دستور کار قرار نداده است.
زمانی که سرانجام لایحه ارزیابی زیست محیطی به عنوان یکی از چهارلایحه سازمان محیط زیست در دستور کار مجلس نهم قرار گرفت، فعالان و علاقه‌مندان و خبرنگاران محیط زیست این‌طور برداشت کردند که مجلس‌نشینان تصمیم گرفته‌اند که در آخرین روزهای فعالیت نامی نیک از خویشتن به یادگار بگذارند.
اما واقعیت آن بود که نمایندگانی که حضور پرشکوه مردم در انتخابات اخیر مجالی برای یکه‌تازی‌هایشان به جا نگذاشته و آنان را با رأی مردمی رد صلاحیت کرده بود  با در دستور کار قرار دادن این لایحه به دنبال انتقام از طبیعت ایران و ساکنان نرمخوی آن بودند تا پیش از آنکه صندلی‌ها را به نمایندگانی بسپرند که ۴۰ درصدشان میثاق‌نامه محیط زیست را امضا کرده‌اند، کینه عمیق خود از سازمان متولی محیط زیست را به نمایش گذاشته باشند.
ماجرا از این قرار بود که بر اساس قانون برنامه پنجم توسعه ماده ۱۹۲ ارزیابی زیست‌محیطی باید برای پروژه‌های بزرگ و با اهمیت صورت گیرد. سازمان حفاظت از محیط زیست در لایحه تهیه شده  به دنبال آن بود که این موضوع به عنوان یک قانون مستقل با عنوان قانون ارزیابی زیست‌محیطی به تصویب مجلس برسد. اما صبح دیروز نمایندگان مجلس با این استدلال که این قانون باعث خواهد شد سازمان حفاظت از محیط زیست نسبت به صنایع آلاینده و مخرب محیط زیست ورود سختگیرانه‌ای داشته باشد، به آن رای مثبت ندادند و به این ترتیب آخرین امید دغدغه‌مندان محیط زیست را به یأس بدل کرده و به زیستمندان سرزمین کهن پشت کردند.

جامه تسلیم در بر کرده‌اید            این خصومت از چه در سر کرده‌اید

*روزنامه نگار

منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۳۲
پیمان صاحبی


Lester R. Brown: کره زمین عملا در حال خشک شدن است. هزاران دریاچه و رودخانه پیوسته ناپدید می شوند. دریاچه چاد در مرز بین چاد و نیجر اکنون تنها چهار درصد مساحت خود را حفظ کرده است. بزودی ممکن است این دریاچه فقط بر روی نقشه ها باقی بماند. دریاچه آرال، که یکی از بزرگ ترین پیکره های آبی داخل سرزمینی جهان بود، اکنون تنها جزء کوچکی از چیزیست که 40 سال پیش بود. در 14 ژوئن سال 2015 میلادی ناسا نتیجه مطالعه ای10 ساله را درباره 37 آبخوان بسیار بزرگ جهان منتشر کرد. بنابر این گزارش 21 آبخوان از مجموع این 37 آبخوان به علت پمپاژ بیش از حد آب پیوسته کوچک تر می شوند و از میان این گروه سرعت کوچک شدن 13 آبخوان فوق العاده ای زیاد است. این تحلیل ناسا که با همکاری جت پروپولژن لابراتواری در کالیفرنیا به دست آمده تایید می کند که منابع آبی زیر زمینی جهان که 35 درصد تمام آب آبیاری جهان را تامین می کنند پیوسته کوچک تر می شوند، آن هم با سرعتی بسیار زیاد.

از میان آبخواهایی که بیش ترین فشار را تحمل می کنند می توان به آبخوان عربی اشاره کرد که 60 میلیون نفر به آن متکی اند، آبخوان حوضه رود سند که بین هند و پاکستان مشترک است و به راحتی حدود 200 میلیون نفر از مردم را حمایت می کند و آبخوان مورزولا- جدو که بین لیبی و نیجر مشترک است اشاره کرد. تعجبی ندارد که آبخوان هایی که تحت بیش ترین تنش قرار دارند آبخوان هایی هستند که معمولا در مناطق خشک و نیمه خشک واقع شده اند.

امروزه 18 کشور جهان که حدود نیمی از جمعیت جهان در آنها ساکن اند بیش از حد از آبخوان های خود بهره برداری می کنند. از میان آنها می توان سه کشور بزرگ تولید کننده غلات یعنی چین، هند و ایالات متحد را بر شمرد که در مجموع نیمی از تولید غله جهان را بر عهده دارند و همراه با آنها چندین کشور پرجمعیت مانند ایران، پاکستان و مکزیک نیز در همین وضعیت قراردارند.
از نظر تاریخی از زمان سومریان در 6 هزار سال پیش آب آبیاری از طریق احداث سد و بند بر رودخانه ها حاصل می شده است. با این کار مخزنی ایجاد می شد که آب آن را می شد با کانال به زمین های کشاورزی رساند. اما از 1950 میلادی به بعد گسترش زمین های آبی عمدتا ناشی از تلمبه کردن منابع آبی زیر زمینی بوده است.
بهره برداری از آب های زیر زمینی باعث رشد عظیم تولید غذا شد. اما چندان که تقاضا برای غلات به رشد خود ادامه داد، میزان آبی که از زیر زمین برداشته می شد نیز افزایش یافت. طولی نکشید که میزان استخراج آب در بسیاری از مناطق به بیش از مقدار تغذیه طبیعی آبخوان ها با آب باران افزایش یافت و سفره های آب زیر زمینی رو به سقوط نهادند. بعد از آن چاه ها خشک شدند. در واقع تلمبه کردن و بهره برداری بیش از حد آب برای آبیاری، نوعی حباب غذایی وابسته به آب ایجاد می کند. حبابی که آنگاه که آبخوان تهی شود و میزان بهره برداری از آن ضرورتا به میزان تغذیه طبیعی آن کاهش یابد خواهد ترکید.
کمبود آب در دو دسته از کشور ها برای جهان حایز اهمیت بسیار است. اول کشور های بزرگ تولید کننده اصلی غلات جهان یعنی ایالات متحد، چین و هند. دوم کشور های منطقه خاور میانه.
در میان سه کشور بزرگ تولید کننده غلات، وابستگی به آب آبیاری بسیار متفاوت است. در چین حدود چهار پنجم محصول غلات از زمین های آبی به دست می آید که عمده آنها هم از آب سطحی رودخانه های یانگ تسه و زرد و شاخه های فرعی آنها تغذیه می شوند. در هندوستان سه پنجم غلات از زمین های آبی به دست می آید که عمدتا برای آبیاری آنها از آب زیر زمینی استفاده می شود. در ایالات متحد فقط یک پنجم محصول غله متعلق به زمین های آبی است. عمده محصول غله ایالات متحد دیمی است و در کمربند بسیار مولد غرب میانی آمریکا تولید می شود و نیازی به آبیاری ندارد.
از نظر میزان بهره برداری از آب های زیر زمینی، سهم هندوستان با برداشت 210 میلیارد متر مکعب در سال از همه کشورهای جهان بیش تر است . این مقدار تقریبا معادل مجموع برداشت 105میلیارد متر مکعبی چین و برداشت 100 میلیارد متر مکعبی آمریکا از آب های زیر زمینی است. به عبارت دیگر میزان آب آبیاری زیر زمینی مصرفی در هند برابر است با مجموع مصرف چین و ایالات متحد.
سقوط سفره های آب زیر زمینی از هم اکنون نیز آینده ی تولید غله در شمال چین را به خطر انداخته است. بررسی ای که در سال 2001 میلادی در باره آب زیر زمینی در چین منتشر شد نشان داد که سفره های آب زیر دشت شمال چین یعنی ناحیه ای که نیمی از گندم و یک سوم ذرت این کشور را تولید می کند با سرعت زیاد در حال سقوط بود. اکنون برداشت بیش از حد آب، آبخوان کم عمق منطقه را عمدتا تهی کرده و کشاورزان را وادار کرده در جستجوی آب به آبخوان عمیق منطقه که تجدید شدنی نیست پناه ببرند. سفره آب زیر دشت شمال چین که قبلا در سی متری زمین بود اکنون در بعضی مناطق به 300 متری سقوط کرده است. چاه های کم عمق همگی خشک و رها شده اند و کشاورزان ناچار شده اند که چاه های عمیق تری حفر کنند. چین که قریب 1.4 میلیارد نفر جمعیت دارد با کاهش شدید عرضه آب روبروست. در سال 1960میلادی چین 50 هزار دریاچه و رودخانه داشت. تا سال 2010 تنها 23 هزار از آنها باقی مانده بود.

هرچند کمبود آب چین بسیار جدی است، کمبود آب هند از آن هم هشدار دهنده تر است زیرا در این کشورحاشیه بین مصرف غذا و بقای انسان ها بسیار خطرناک است. در هندوستان که جمعیت آن سالانه 19 میلیون نفر رشد می کند آبیاری عمدتا به آب زیر زمینی متکی است و چون در این کشور هیچ محدودیتی برای حفر چاه وجود ندارد کشاورزان تا کنون 27 میلیون چاه در آن حفر کرده اند و در مجموع مقادیر بسیار عظیمی از آب زیر زمینی را بیرون می کشند.
در این مرکز جهانی زلزله حفر چاه، موتور ها ی آب که با یارانه های سنگین برق از آنها حمایت می شود پیوسته سفره های آب زیر زمینی را با سرعتی خطرناک پایین می برند. در تمام ایالت های هند سفره های آب زیر زمینی پیوسته سقوط می کنند. از میان مهم ترین آنها که بیش تر تحت تاثیر قرار گرفته اند می توان به پنجاب، هاریانا، راجستان و گجرات در شمال و استان تامیل نادو در جنوب اشاره کرد. در شمال گجرات سفره های زیر زمینی آب با سرعت عجیب 6 متر در سال سقوط می کنند. در تامیل نادو یعنی ایالتی که 72 میلیون نفر جمعیت دارد سفره های آب زیر زمینی در تمام ایالت در حال سقوط اند . دکتر پالانی سامی از دانشگاه کشاورزی تامیل نادو، در سال 2004 اعلام کرد که 95 درصد چاه های کشاورزان کوچک که نوعا چاه هایی کم عمق هستند خشک شده اند و بر اثر آن کشاورزی آبی ایالت ظرف یک دهه گذشته حدود 50 درصد کاهش یافته است. بانک جهانی برآورد می کند که 190 میلیون هندی به وسیله غله ای تغذیه می شوند که در اثر بهره برداری بیش از حد از آب به دست می آید.
در ایالات متحد کشاورزان درمنطقه دشت های بزرگ و از جمله در چندین ایالت مهم تولید کننده مانند ایالت تکزاس، اوکلاهوما، کانزاس و نبراسکا بیش از حد از آب های زیر زمینی بهره برداری می کنند. در این ایالت ها آبیاری نه تنها سبب افزایش عملکرد گندم شده بلکه در برخی مناطق به کشاورزان اجازه داده به جای گندم ذرت که عملکرد بسیار بالاتری دارد بکارند. مثلا در کانزاس که از قدیم به عنوان بزرگ ترین تولید کننده گندم شناخته شده اکنون تولید ذرت بیش از گندم است. کشاورزی آبی در این ایالت ها توسعه پیدا کرده اما آبی که صرف آن می شود از آبخوان اوگالالا به دست می آید که پیکره آبی زیر زمینی عظیمی است که از نبراسکا به سمت جنوب تا تکزاس کشیده شده است. متاسفانه اوگالالا آبخوانی است فسیلی که آب سال های سال قبل در آنجا جمع شده است. میزان تغذیه آن بسیار اندک است و نسبت سرعت بهره برداری به سرعت تغذیه آن 24 به 1 است. آنگاه که این آبخوان تهی شود، چاه ها خشک خواهند شد و کشاورزان می باید بسته به شرایطی که دارند یا به کشاورزی دیمی بازگردند و یا کلا کشاورزی را ترک کنند.
در تکزاس میزان زمین های آبی تحت کشت غلات در سال 1975 به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون دو سوم کاهش یافته و بیش ترین کاهش آن در سال های اخیر بوده است. در کانزاس مساحت زمین های کشاورزی در سال 1982 میلادی به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون 41 درصد کاهش یافته. نبراسکا هم که اکنون بزرگ ترین تولید کننده ذرت آمریکا ست در سال 2007 میلادی به حداکثر زمین کشاورزی آبی خود رسید. اما هر چند تهی شدن این آبخوان محصول غله را در برخی از ایالت ها به شدت کاهش می دهد، هنوز برای آن که کل محصول غله آمریکا را کاهش دهد کافی نیست زیرا عمده این غله در کمربند ذرت بسیار مولد غرب میانه و به صورت دیم تولید می شود. برای نشان دادن قابلیت تولید افسانه ای این منطقه کافی است توجه کنیم که میزان تولید غله ایالت آیووا به تنهایی بیش از کل محصول کشورکانادا و مقدار سویایی که این ایالت تولید می کند بیش از تولید سویای چین است. ایالت ایلینویز که مجاور آن است نیز چندان فاصله ای با آن ندارد.

منطقه دوم خاور میانه است . در خاورمیانه نیز کمبود آب به شدت خود را می نمایاند . در این منطقه خشک و نیمه خشک تعدادی از کشورها از آبخوان های خود چنان بیش از حد بهره برداری کرده اند که آبخوان آنها پیوسته سقوط می کند و چاه های آنها در حال خشک شدن است. با کاهش عرضه آب آبیاری بالاخره در نقطه ای از زمان تولید غله نیز روی به کاهش خواهد نهاد و این امر برای آنها عواقب اجتماعی و سیاسی در بر خواهد داشت.

از میان کشورهایی که میزان مصرف آب آنها به اوج خود رسیده و محصول غله آنها رو به کاهش نهاده می توان از عربستان سعودی، سوریه و یمن نام برد. در هر سه این کشورها کاهش دسترس پذیری آب آبیاری منجر به کاهش تولید غلات شده است. تا کنون کشورهای کو چک تری به کاهش تولید غله دچار شده اند اما کشورهای بزرگ تری مانند پاکستان که به کمبود آب دچارند نیز خیلی از آنها عقب نیستند.
در این منطقه در هیچ کشوری سقوط سفره های آب زیر زمینی و کاهش سطح کشاورزی آبی برجسته تراز عربستان سعودی نیست، یعنی کشوری که همان اندازه که از نظر نفت غنی است از نظر آب فقیر است. سعودی ها بعد از تحریم صادرات نفت در سال 1973 دریافتند که در مقابل تحریم متقابل غله آسیب پذیرند. لذا برای این که در تولید گندم خودکفا شوند یارانه بسیار سنگینی را به کشاورزی آبی اختصاص دادند که اساس آن بر تلمبه کردن آب از یک آبخوان زیر زمینی بود. بعد از این که عربستان برای مدت بیش از 20 سال از نظر گندم خود کفا شد سعودی ها در سال 2008 اعلام کردندکه آبخوان آنها به طور کلی تهی شده و آنها کشت گندم را هر سال یک هشتم کاهش خواهند داد و در سال 2016 میلادی آن را کاملا قطع خواهند کرد. اما مدت کوتاهی بعد از آن و به مجرد این که آنها ارزش واقعی آب باقی مانده را دریافتند قطع کشاورزی آبی را برای زمان زودتری برنامه ریزی کردند. در سال 2015 سعودی ها تمام غله مورد نیاز خود را وارد کردند. آنها پیش بینی می کنند که سالانه 15 میلیون تن گندم، برنج، ذرت و جو برای تغذیه جمعیت 30 میلیونی خود و گله های سریع الرشد دامی و مرغداری های بزرگ خود نیاز دارند. عربستان سعودی اولین کشوری بود که به طور علنی برآورد کرد که تهی شدن آبخوان چگونه و چه زمانی محصول غله آن را کاهش خواهد داد.
سوریه که 22 میلیون نفر جمعیت دارد و رمق آن در اثر جنگ داخلی گرفته شده نیز پیوسته منابع آب زیر زمینی خود را بیش از حد مورد بهره برداری قرار می دهد. تولید غله آن در سال 2001 میلادی به اوج خود رسید و از آن زمان تا کنون 32 درصد کاهش یافته است. این کشور نیز شدیدا به غله بیرون از کشور وابسته شده است. در کشور همسایه سوریه یعنی عراق، تولید غله ظرف یک دهه گذشته به رغم تداوم رشد سریع جمعیت کشور در سطح ثابتی باقی مانده است. این کشور نیز اکنون برای تامین دو سوم از غله مصرفی خود به بازار جهانی متکی است. علاوه بر تهی شدن آبخوان هم سوریه و هم عراق به طور مداومی از کاهش جریان آب رودخانه های دجله و فرات نیز رنج می برند زیرا کشور ترکیه که در بالادست این دو واقع شده مقداری از آب آن را برای خوداختصاص داده است. در یمن که کشوری است با 24 میلیون جمعیت و مرزی طولانی با عربستان سعودی دارد سفره های آب پیوسته قریب 1.8 متر در سال پایین تر می رود زیرا میزان مصرف آب بیش از میزان تغذیه آبخوان های آن است. این کشور که یکی از سریع الرشد ترین جمعیت های جهان را دارد و سفره های آب آن در سراسر کشور پیوسته سقوط می کند اکنون به یک مورد بحران آبی جهان تبدیل شده است. طی 40 سال گذشته تولید غله کشور قریب 50 درصد کاهش یافته و تا چند سال دیگر مزارع آبی در این کشور به چیزی کمیاب تبدیل خواهند شد و کشور ناچار خواهد بود عملا تمام غله مورد نیاز خود را از خارج وارد کند. یمن که اکنون با آب قرضی و زمان قرضی زندگی می کند ممکن است به یک دولت بی اقتدار تبدیل شود و تحت حکومت گروه های قومی قبیله ای مختلفی قرار گیرد که بر سر آب نزاع می کنند.
در خاورمیانه عربی جهان شاهد تقابل بین جمعیتی سریعا رشد یابنده و منابع آبی است که پیوسته کاهش می یابد. برای اولین بار در تاریخ در یک منطقه جغرافیایی، تولید غله در حال کاهش است بدون آن که در چشم انداز هیچ چیز برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد. از آنجا که این کشورها نتوانسته اند بین سیاست های جمعیتی و سیاست آب خود توازن برقرار کنند اکنون هر روز 9000 نفر جمعیت جدید در این منطقه جویای غذاست و هر روز آب کم تری برای تولید غذا برای این جمعیت وجود دارد.

کشورهای دیگری که جمعیت بزرگ تری دارند نیز به اوج مصرف آب خود نزدیک شده و یا از آن فراتر رفته اند. در ایران، کشوری که 79 میلیون نفر جمعیت دارد، کاهش بین سال 2007-2012 میلادی و چندان که چاه ها رو به خشک شدن نهادند، تولید غله 10 درصد کاهش یافت. از آنجا که یک چهارم تولید غله این کشور از راه بهره برداری بیش از حد از آب های زیر زمینی به دست می آید در چشم انداز تولید آن کاهش بیش تر محصول غله دیده می شود. ایران که جمعیت آن سالانه یک میلیون نفر رشد می کند نیز با چشم انداز رشد وابستگی به جهان خارج برای تامین غذا روبروست.
پاکستان که جمعیت 199 میلیون نفری آن سالانه 4 میلیون رشد می کند نیز به بهره برداری شدید از آب های زیر زمینی خود مشغول است. بخش بزرگی از آب آبیاری آن از سامانه رودخانه سند تامین می شود، یعنی رودخانه ای که عمدتا در اثر ذوب یخ در پهنه های بالایی حوضه سند تغذیه می شود . اما به نظر می رسد در بخش پاکستانی دشت حاصلخیز پنجاب سقوط سفره های زیر زمینی تفاوتی با آنچه در آن سوی مغز در هند رخ می دهد ندارد.
چاه های کنترلی که در نزدیکی دو شهر دو قلوی اسلام آباد و راولپندی واقع در شمال شرقی پاکستان حفر شدند نشان داده اند که بین سال 1982 و سال 2000 میلادی سفره های آب زیر زمینی پیوسته سقوط کرده اند که طیف این سقوط چیزی بین یک متر تا 1.8 متر بوده است. در استان بلوچستان پاکستان سفره های زیر زمینی دورو بر پایتخت یعنی شهر کوته پیوسته سالانه 3.3 متر پایین تر می روند و به همین دلیل است که این شهر اکنون دیگر آبی ندارد. سردار ریاض خان مدیر سابق موسسه تحقیقات نواحی خشک پاکستان در شهر کوته گزارش می دهد که از هفت حوضه رودخانه ای بلوچستان شش تای آنها منابع آب زیر زمینی خود را کاملا تهی کرده اند و در نتیجه زمین های آبی بایر مانده اند. تعجبی ندارد که مهاجرت توده ای وسیعی اکنون در بلوچستان ایجاد شده که به یکی از بزرگ ترین امواج مهاجرت پناهجویان آب تبدیل شده است. مهاجرتی که تعداد شرکت کنندگان آن به میلیون ها نفر سر می زند.
مطالعه ای که بانک جهانی دراین باره انجام داده و رهبری آن با متخصص برجسته آب جان بریسکو بوده است می گوید: "پاکستان از نظر تنش آبی اکنون یکی از بدترین موقعیت های جهان را دارد و این وضعیت به لحاظ رشد سریع جمعیت آن می رود تا به کمبود آشکار و همه جانبه آب تبدیل شود” در ادامه این گزارش گفته می شود که بقای پاکستان مدرن و روبه رشد اکنون به وسیله کمبود آب مورد تهدید قرار گرفته.
چندان که کشاورزی جهان توسعه می یابد، نزاع بر سر آب در سطح بین المللی مانند آنچه در حوزه رودخانه نیل بین مصر و کشورهای بالا دست جریان دارد روز به روز بیش تر می شود. اما در داخل کشورها این رقابت بین شهر ها و کشاورزان بر سر آب است که سیاست مداران را به خود مشغول می کند. در واقع اکنون کشاورزان بسیاری از کشورها نه تنها به علت تهی شدن آبخوان ها با عرضه میزان کم تری آب مواجهند بلکه سهم کم تری از آن عرضه کم تر آب در اختیار آنان قرار می گیرد. در غرب آمریکا تمام آب موجود مدعی دارد و مورد معامله قرار گرفته است و هیچ منبع آبی بدون مدعی نیست. در نتیجه نیاز فزاینده شهر های بزرگ و هزاران شهر کوچک آمریکا را به آب تنها می توان از طریق بیرون آوردن آب از دست کشاورزان تامین کرد. چندان که بهای آب فزونی می گیرد، کشاورزان بیش تری پیوسته حقآبه خود را به شهر ها می فروشند و در نتیجه زمین های آنها خشک می شود. در آمریکا کم تر روزی وجود دارد که در آن معامله ای بر سر آب بین شهرها و مناطق کشاورزی صورت نگیرد. عمده این معاملات معاملاتی است که اشخاص منفرد یا یک ناحیه کشاورزی با شهر ها و شهرداری ها بر سر آب انجام می دهند. برای کشاورزانی که در نزدیک شهر ها زندگی می کنند بهای بازاری آب نوعا بسیار بیش تر ازبهای محصولاتی است که آنها با آن آب به عمل می آورند. در نتیجه تعداد هر چه بیش تری از کشاورزان حقآب خود را به شهر های نزدیک می فروشند. سیزده هزار کامیون متعلق به بخش خصوصی که روزانه در هندوستان آب مناطق روستایی را به مدرس می برند تا عرضه ناکافی آب این شهر را از طریق عرضه آب در خیابان و فروش خیابانی آن تکمیل کنند نیز در واقع پیوسته منابع آب زیر زمینی این منطقه را تهی می کنند. چندان که سفره های آب پایین می روند سرانجام حتی عمیق ترین چاه ها خشک خواهند شد و جوامع روستایی هم از غذا و هم از معاش خود باز خواهند ماند.
در مناطقی که جریان آب بدون مدعی وجود ندارد و همه منابع آب مدعی دارند، شهر ها تنها از طریق بیرون کشیدن آب از دست کشاورزان می توانند آب به دست آورند. وقتی شهر ها آب را از روستا ها گرفتند و روستا ها بدون آب ماندند و سفره های آب های زیر زمینی سقوط کردند، آنگاه کشورها چاره ای ندارند جز آن که کمبود تولید غله آبی خود را از طریق واردات جبران کنند. از آنجا که برای تولید هر تن غله هزار تن آب لازم است واردات غله کارآترین روش واردات آب است. بنابراین معامله بر سر آینده غله در واقع معامله بر سر آینده آب است. بازار آب در واقع در بازار جهانی غله تجسم می یابد.
خلاصه آن که بهره برداری بیش از حد خواه در خاورمیانه باشد یا در دشت های بزرگ ایالات متحد می تواند به تهی شدن آبخوان ها و کم شدن محصول غله بیانجامد. کاهش آب آبیاری به معنای کاهش محصول غله است. برای برخی کشورها دیگر این فقط یک امکان تئوریک نیست بلکه واقعیتی است که رخ داده است.
تا کنون تهی شدن آبخوان ها عمدتا در کشورهای کوچک خاورمیانه به صورت کاهش محصول غله تبارز یافته است. اما اکنون کشورهایی که از نظر اندازه و جمعیت متوسط هستند در سطح جهان مانند ایران، مکزیک و پاکستان به این مشکل دچار شده اند. ایران مدتی است اثرات کاهش عرضه آب در اثر مصرف بیش از حد را احساس می کند. پاکستان نیز به نظر می رسد که به اوج استفاده از موجودی آب خود رسیده است بنابراین دیری نخواهد پایید که به اوج غله خود نیز خواهد رسید. در مکزیک مصرف آب ایستا شده و ممکن است به زودی کاهش یابد. با کاهش مصرف آب آبیاری مکزیک نیز با آینده ای مشحون از کاهش محصول غله روبرو خواهد شد.
جهان به آرامی و در سکوت به دورانی وارد شده که در آن آب و نه زمین به عنصر اصلی محدود کننده توسعه عرضه غذا تبدیل شده است. فرضیه ای قدیمی می گفت که هرگاه زمین کافی وجود داشته باشد آب کافی وجود خواهد داشت. متاسفانه اکنون این فرضیه دیگر کاربرد ندارد.

* بنیانگذار موسسه پژوهش های زیست محیطی ورلد واچ

منبع:زیست بوم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی

رییس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه هر خودرو با سوخت ۳۰ لیتر بنزین، اکسیژن بسیاری را تبدیل به دی‌اکسیدکربن می‌کند، گفت: برای جبران آن باید ۴ هکتار فضای سبز ایجاد شود.
 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان جنگل ها- خداکرم جلالی  در سخنرانی  پیش از خطبه‌های نماز جمعه  تهران که به مناسبت هفته منابع طبیعی حضور یافته بود، ضمن عرض تسلیت ایام سوگواری حضرت فاطمه زهرا(س) و گرامیداشت هفته منابع طبیعی که از 15 اسفند آغاز می‌شود، اهمیت منابع طبیعی را تشریح کرد.
وی افزود:با توجه به نقش منابع طبیعی در زندگی آحاد مردم  باید بتوانیم با حفاظت از آن و توسعه این بخش زندگی آرامی را برای تمامی انسان‌ها فراهم کنیم.
جلالی با اشاره به آیه‌ای از قرآن کریم درباره منابع طبیعی خاطرنشان کرد: خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرمایند: «زمین را گسترانیدیم و در آن کوه‌ها را استوار کردیم تا گیاهان به‌طور متوازن روییده انواع روزی و معیشت مردم را تأمین کنیم»
وی گفت: مقام معظم رهبری هم در مقاطع مختلفی رهنمودهای سرنوشت‌سازی را پیرامون اهمیت منابع طبیعی فرموده‌اند که سال گذشته در 17اسفند خواستار ایجاد تعادل میان طبیعت و انسان طبق نظر اسلام و ادیان الهی شدند.
 
عدم حفظ تعادل، از مجموعه خودخواهی‌های انسان به وجود می‌آید
رییس سازمان جنگل ها با اشاره به اینکه عدم حفظ تعادل، از مجموعه خودخواهی‌های انسان به وجود می‌آید، گفت:خداوند حکیم بر اساس تعادل و میانه‌روی مخلوقات را آفریده و انسان‌ها با برهم زدن تعادل، چالش‌های اساسی برای خود به وجود می‌آورند.
جلالی تأکید کرد:یکی از مهم‌ترین چالش‌های به‌وجود‌آمده، تغییر اقلیم، کمبود آب شیرین و برهم خوردن نظام اکوسیستم و خاک است.
وی با اشاره به اینکه آمارها نشانگر عدم تعادل بین فعالیت‌های انسانی و مسائل مربوط به طبیعت است، گفت: در قرن بیستم جمعیت جهان 4 برابر و مصرف آب 9 برابر، انرژی 19 برابر، تولید دی‌اکسیدکربن CO2، 17 برابر افزایش پیدا کرده است و به‌طور میانگین از 5 میلیارد هکتار جنگل به 4 میلیارد هکتار رسیده‌ایم که به‌خوبی توسعه نامتوازن و فعالیت‌های خلاف جهت تعادل بشری مقابل منابع طبیعی را نشان می‌دهد.
رئیس سازمان جنگل‌ها و مراتع بابیان اینکه کارکردهای جهان 3 چالش انسان، محیط ‌زیست و فعالیت‌های اقتصادی را نشان می‌دهد، گفت:چالش‌های به‌وجودآمده ساکنان کره زمین را تهدید می‌کند و به این دلیل که ایران روی کمربند خشک‌سالی جهان قرار گرفته، چالش فعلی بیش‌تر مشهود خواهد شد.
وی گفت:نزولات آسمانی هم در کشور ما پیامدهای تغییر اقلیم است و عدم تعادل بین محیط‌ زیست و انسان قطعاً بحران‌هایی را به دنبال خواهد داشت که این تغییر اقلیم، افزایش غلط ناشی از استفاده از انرژی‌های فسیلی است که در مقابل عوامل ایجاد تعادل از جمله (فضای سبز، جنگل‌ها و مراتع و باغات) مورد غفلت واقع شده‌اند.
جلالی با اشاره به کارکردهای منابع طبیعی گفت:حفظ منابع پایه ازجمله آب و خاک که در بیانات مقام معظم رهبری هم چندین بار تأکید شده است، کارکردهای بسیاری برای جامعه دارد.
 
حفظ آب، خاک و ترسیب کربن 200 برابر ارزش‌های ظاهری آنهاست
وی افزود:سیل و فرسایش خاک و نزولات آسمانی بستگی به ویژگی‌های زمین دارد، به‌طوری‌که زمینی که دارای پوشش گیاهی است، 40برابر بیش‌تر نسبت به زمینی که عدم پوشش گیاهی دارد، نزولات آسمانی خواهد داشت.
معاون وزیر جهاد کشاورزی، گفت: حفظ آب، خاک و ترسیب کربن 200 برابر ارزش‌های ظاهری آنها برای کشور خواهد داشت و تولید اکسیژن در هر هکتار جنگل 2.5 مترمکعب خواهد بود و در مقابل 8 تن گاز کربنیک را جذب می‌کند و از پیشرفت ریزگردها نیز جلوگیری خواهد کرد.
وی افزود: هر هکتار توانایی مقابله با بیش از 60 تن ریزگرد را دارد که علاوه‌بر آن تلطیف هوا و حفظ ذخایر، امنیت زیست محیط و تعادل اکوسیستم در کنار تولید گیاهان دارویی و مناظر زیبا از دیگر مزایای آن است.
جلالی گفت:تعادل محیط‌زیست و منابع طبیعی با انسان‌ها منجر به توسعه فعالیت‌های کشاورزی،‌ صنعتی و خدماتی خواهد شد.
 
تحقق اقتصاد مقاومتی در گرو توسعه منابع طبیعی
وی بابیان اینکه تحقق اقتصاد مقاومتی در گرو توسعه منابع طبیعی و جلوگیری از تخریب آنان است، گفت:اگر منابع طبیعی در مسیر تخریب قرار بگیرند، تحقق اقتصاد مقاومتی که مورد تأکید مقام معظم رهبری و دولت تدبیر و امید است، امکان‌پذیر نخواهد شد.
معاون وزیر جهاد کشاورزی گفت:بخش قابل توجهی از نیازهای انسان‌ها از گیاهان و درختان تأمین می‌شود و شادابی و سلامت اکوسیستم‌ها رابطه مستقیم با سلامت و شادابی جنگل‌ها و مراتع دارد؛ چراکه خداوند مجموعه نیازهای جامعه و انسان را از سایر موجودات ازجمله گیاهان و جانوران قرار داد که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم به منابع طبیعی بستگی دارند.
وی افزود:هم اکنون بسیاری از دانشمندان درصدد جایگزینی داروهای گیاهی با داروهای شیمیایی هستند و از این مسیر بهترین روش درمان را دنبال می‌کنند.
 
هر درخت اکسیژن سالانه  دو نفر را تأمین می‌کند
جلالی گفت:پوشاک، انرژی‌های فسیلی به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم از عالم گیاهان و جانوران تأمین می‌شوند.در این باره هر درخت بالغ برای دو نفر اکسیژن تأمین می‌کنند و با توجه به افزایش فرآیند استفاده از سوخت‌های فسیلی، اهمیت تولید درخت بیش‌تر می‌شود.
وی با ارائه آماری از میزان تولید گازکربنیک توسط بنزین، گفت:هر گرم بنزین 15گرم هوای سالم را سوخت می‌کند و 2.2گرم گاز کربنیک تولید می‌شود و اگر خودرویی 30 لیتر بنزین مصرف کند، برای جبران اکسیژن ازدست‌رفته باید 4 هکتار فضای سبز این آلایندگی را برطرف کند.
معاون وزیر جهاد کشاورزی تأکید کرد:مساحت جنگل‌های جهان 4 میلیارد هکتار است که سرانه مردم جهان از آن 6 هزار مترمربع است، اما در کشور ایران 4.3 میلیون هکتار جنگل وجود دارد که 8.7 درصد مساحت کشور را شامل می‌شود و سرانه هر نفر 1700 مترمربع جنگل است که کم‌تر از یک سوم سرانه جهانی است.
وی افزود:مراتع جهان 5.3میلیارد مترمربع است که 43درصد از مساحت جهان را شامل می‌شود و مردم جهان 7.6هکتار سرانه استفاده دارند،‌ اما در ایران 84.8 میلیون مترمربع مرتع وجود دارد که یک ششم سرانه جهان به ایرانی‌ها اختصاص دارد.
 
13 اقلیم از 11 اقلیم جهان در ایران وجود دارد
جلالی با اشاره به شرایط اقلیمی ایران و ویژگی‌های ارزنده آن خاطرنشان کرد: تنوع اقلیمی در جهان 13مورد است که 11 مورد آن در ایران وجود دارد، به‌طوری که به لحاظ تنوع ژنتیکی گیاهی و جانوری جزو 5 کشور اول در دنیا هستیم و 2 هزار و 300 گونه گیاه دارویی در ایران وجود دارد که کم‌نظیر است.
وی گفت:1.6از جمعیت خانوارهای عشایری ایران،‌ ادامه زندگی و معیشت‌شان به عرصه منابع طبیعی وابسته است.
 
مشکلات موجود در منابع طبیعی مربوط به عدم جامع‌نگری است 
معاون وزیر جهاد کشاورزی با اشاره به اینکه راهبردهایی در سازمان جنگل‌ها ازجمله جامع‌نگری، تعادل بین انسان و فعالیت‌های آبخیزداری، دنبال می‌شود، گفت: بسیاری از مشکلات موجود مربوط به عدم جامع‌نگری در کشور منجر به مشکلات حوزه دریاچه ارومیه و باتلاق‌ها شده است که توجه به این امر از مشکلات این حوزه‌ها می‌کاهد.
وی افزود:در حوزه آبخیزداری و بهره‌برداری متعادل از منابع، فرهنگ‌سازی، مشارکت مردم و جلوگیری از تخریب جنگل‌ها و اجرای طرح‌های آبخیزداری در کنار بیابان‌زدایی و توسعه درختکاری از دیگر اقدامات این سازمان است.
جلالی گفت: در دولت تدبیر و امید باتوجه به منویات رهبر معظم انقلاب اقدامات دیگری ازجمله حفاظت از 5میلیون هکتار با مشارکت مردم و حضور گسترده آنان دنبال می‌شود و در ادامه اطفای حریق، تجهیز خودروها و ابزار انفرادی برای حفاظت از منابع طبیعی به‌طور جدی دنبال می‌شود.
وی همچنین از ایجاد 400تعاونی در این حوزه خبر داد و گفت:یک اتحادیه تعاونی هم برای توسعه جنگل‌داری و مراقبت از منابع طبیعی ایجاد شده است.
معاون وزیر جهاد کشاورزی در پایان خاطرنشان کرد:برای کنترل بحران آب و جلوگیری از تخریب محیط‌ زیست و خاک و عرصه‌های منابع طبیعی باید حضور گسترده مردم و مشارکت جدی آنان وجود داشته باشد و امیدواریم دولت و مجلس توجه بیش‌تری در این حوزه داشته تا نهایت ایرانی سرسبز و سربلند شاهد باشیم.
 منبع:پیام طبیعت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۴۵
پیمان صاحبی
وزیر دادگستری کشور در سومین روز هفته منابع طبیعی که به عنوان منابع طبیعی، قانون و حفاظت نامگذاری شده است گفت: میزان تولید چوب در کشور بسیار پایین است و لزومی ندارد که چوب مصرفی کشور را از جنگل ها تامین کنیم.
حجت السلام مصطفی پورمحمدی صبح امروز در سالن الغدیر سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور افزود: رییس جمهور که سال گذشته به استان مازندران سفر کرد در آنجا اعلام نمود که جنگل ها به حال خود واگذار شود و هیچ گونه  بهره برداری از آن صورت نگیرد.
وی خاطر نشان ساخت: تخریب منابع طبیعی ، خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها و افزایش سطح بیابان های کشوراتفاقی نیست که دیروز و امروز به وقوع پیوسته باسد بلکه طی سال های طولانی و بر اساس یک  بی انضباطی اتفاق افتاده  و این گونه نیست که یک دولت و یا  سازمان جنگل ها و  حفاظت محیط زیست را سیبل کنیم و مقصر اصلی این خرابی ها  جلوه دهیم .
پورمحمدی تصریح کرد: باید نقشه های هوایی و عکس های ماهواره ای را مد نظر قرار دهیم و اگر 50 سال سیر قهقرایی و تخریب منابع طبیعی به وجود آمده است ، از اکنون  تلاش کنیم تا در همین مدت وضعیت را به حالت گذشته برگردانیم.
وی جنگل ها و مراتع را متصل به زندگی انسانها دانست و افزود: هیچ کس از ما نمی پذیرد با اقدامات خود زندگی انسانها را با خطر مواجه کنیم.
این مسئول دادگستری کشور همچنین تاکید کرد: اگر در گذشته افرادی زمین هایی را بدست آورده اند و سند مالکیت دارند اما زمین شان ملی اعلام شده است، آن زمین باید به منابع طبیعی برگردد و منابع طبیعی معوض یا جبران خسارت نماید.
 وزیر دادگستری کشور همچنین گفت: ما در دولت تحت فشار مطالبات اجتماعی هستیم و بر اساس تعدد کار  گاهی اوقات ممکن است  برخی از حقوق سازمان جنگل ها از دستور جلسه خارج شود.
وی یادآور شد: باید درخواست های منابع طبیعی اولویت بندی شود و این اولویت ها به عنوان مطالبات اجتماعی مردم دربیاید.
 درهمایش سومین روز هفته منابع طبیعی تعدادی از جنگلبانان ، محافظین افتخاری، قضات دادگستری،  روسای دادگستری و برخی از مدیران کل منابع طبیعی استان ها که در امر حفاظت از منابع طبیعی  نمونه شناخته شده اند مورد تجلیل قرار گرفته اند. 
منبع:پیام طبیعت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۴۳
پیمان صاحبی


امید باتو*: در محاورات عادی و روزمره حتماً شنیده اید که: حرمت امامزاده به متولی است (عربها می گویند: حرمه المکان بالمکین). از فحوای این کلام بسیار حرفها میتوان فهمید. میتوان به قول سیاسیون نقشه راه ترسیم کرد، سند توسعه و چشم انداز هزاره و افق ... را می توان بر اساس همین کلام نوشت زیرا که دریایی از معانی در ژرفنای همین عبارت ساده جای گرفته است.

محیط زیست به شدت در حال تخریب است، محیط زیست در حال نابودی است، بحران آب سبب نابودی زیستگاهها و مناطق گردیده است و ...
در برابر این هجمه تخریب و دست اندازی و چپاول منابع طبیعی که متعلق به همگان است و به هیچکس هم تعلق ندارد چه کسی مسئول است؟ در جواب این سوال می توان گفت:
- در سطح نظام بین الملل، قدرتهای زورگو و نظام سلطه که بر اساس تفکرات سرمایه داری برنامه استثمار و استعمار تمام جهان را در دستور کار دارند مسببین اصلی تخریب و از بین رفتن محیط زیست هستند.
- در سطح منطقه ایی سیاست های غلط انکار و امحاء بعضی دولت ملت های موجود (همانند عربستان، ترکیه، اسرائیل) که بر اساس تفکرات فاشیستی و خود برتربینی نسبت به سایر ملل و ادیان دیگر باعث ایجاد جنگ و آشوب و هرج و مرج در منطقه شده اند و آتش جنگ و جنگ افروزی را هر روز بیشتر از روز قبل در خاورمیانه شعله ورتر می کنند. در این وضعیت آنچه بیش از همه آسیب دیده و به ورطه نابودی کشانده میشود همان محیط زیست است.

- در سطح ملی اما قضیه اندکی متفاوت تر می باشد:

علیرغم آنچه که ادعا می شود، در مفاهیم و آموزه های دینی و متون ادبی کمترین توجه به محیط زیست روا داشته شده است. برعکس احکامی که مثلاً در باب طهارت و آداب معامله و شرایط ثبوت گناه و ... تشریح و تفصیل گردیده است، بجز مواردی آنهم بصورت کلی، در خصوص محیط زیست و مسائل مربوط به آن خیلی تأکید نشده است. در دیوان شعرا هم آن اندازه که پیرامون مسائل تربیتی، مسائل اجتماعی و حتی هجو و ... شعر سروده شده است من باب سبک رفتار اجتماعی و رعایت حق و حقوق دیگران از زاویه محیط زیست کار نشده است. این موضوع حتی در اولویت بندی بازآموزی و آموزش این متون در مساجد و منابر و مدارس هم خیلی مهم نبوده و جزو اولویت های اصلی نیست. سیستم آموزشی کشور ما (چه در سطح آموزش مقدماتی و چه در سطح آموزش عالی) کمترین نرخ آموزش محیط زیست را داشته و این کمبود زمانی خود را نشان می دهد که دانش آموختگان پس از خروج از دانشگاه و جذب در بازار کار (دولتی و خصوصی) به دلیل عدم شناخت و عدم اعتقاد به محیط زیست خود به مخربین محیط زیست تبدیل می شوند.

در فرهنگ عمومی جامعه ما (با تفکرات تقلیل گرایانه در مورد محیط زیست) رگه های ضعیفی از مسائلی همچون عطوفت با حیوانات و مهربانی با درخت و ارزش آب و ... وجود دارد اما همچنان که اینگلهارد می گوید ارزش ها در طی نسل ها جایگزین می گردند. ارزشی قدرت حفظ خود در طی چندین نسل را دارد که بر روی آن کار شده باشد و مرتب به روز رسانی شود. به یاد دارم در زمان کودکی در هر کوچه و محله ایی نظافت کوچه و محله هم همانند نظافت منازل توسط ساکنین آن صورت می گرفت ولی امروز این کار را در حوزه وظایف شهرداری می دانیم و کمتر کسی به نظافت خارج از منزل خویش اهمیت می دهد.

با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی جامعه، گفتمان غالب و رایج محافل رسمی و غیر رسمی آحاد جامعه نیز حول همان محور معیشت، تورم و گرانی و ... است. در چنین شرایطی برنامه ریزی مسئولین هم بر روی این مسائل که خواست و مطالبه اصلی شهروندان می باشد متمرکز می گردد. آهنگ تخریب محیط زیست در کشورهایی که در حال توسعه هستند بیشتر از کشورهای توسعه یافته می باشد چون در این کشورها بهره کشی بیشتر و استفاده خارج از ظرفیت از منابع (بدلیل رایگان بودن) جهت رسیدن به توسعه اجتناب ناپذیر است.  

نتیجه گیری:
با این اوصاف آنچه نیاز به توضیح ندارد تخریب محیط زیست (اعم از تخریب جنگل و مرتع، هدر رفت آب، آلودگی هوا و ...) در مقیاس خرد و کلان، در سطح محلی، منطقه ایی و بین المللی است. جنگل ها نابود شده اند، گونه های حیوانی و گیاهی منقرض شده اند، تالابها خشکیده و در نتیجه آن بحران گرد و غبار بوجود آمده است. اینها جزئی از هزاران مورد تخریب محیط زیست بوده که سبب گردیده است طبیعت و محیط زیست ما به سمت قهقرایی پیش رود. نتیجه این مسائل بروز جنگ های خانمانسوز (شکل گیری و ظهور حرکتهای تکفیری و رادیکال همانند القاعده (افغانستان)، بوکوحرام و الشباب (نیجریه و سومالی)، داعش (سوریه) و ... همیشه در کشورهایی اتفاق افتاده است که بحران آب در آنها بیشتر از هر بحران دیگری به چشم میخورد)، شیوع انواع بیماری های مهلک و کشنده همچون سرطانها، مرگ و میر زیاد ناشی از انواع سکته های قلبی و مغزی بدون دلیل و ...می باشد.

 این آلودگی ها و تخریب ها تا زمانی که تک تک افراد به ارزش و اهمیت محیط زیست واقف نشوند با سرعت فزاینده ایی ادامه می یابد. برای اتفاق افتادن این مهم، موثرترین ابزار لازم همان آموزش است یعنی ما صرفاً از طریق آموزش میتوانیم ارزش و اهمیت محیط زیست بعنوان بستر زندگی افراد را به آنها القا نماییم. آموزش و فرهنگ سازی بهترین امکان برای رسیدن به هدف یعنی همان حفاظت از محیط زیست می باشد اما این آموزش توسط چه نهادی باید صورت پذیرد؟ در جواب این سوال باید گفت همچنانکه از نص صریح اصل پنجاه قانون اساسی بر می آید، تک تک افراد در قبال حفظ محیط زیست مسئول هستند بنابراین تک تک افراد بایستی تحت آموزش قرار گرفته و این تک تک افراد نیز آموزش های دریافت شده را به اطرافیان و خانواده ها و نسل های پس از خویش منتقل نمایند. بعبارتی تنها و تنها در صورت داشتن آموزش فراگیر میتوان به حفظ محیط زیست امیدوار بود.

 در این میان نقش سازمان حفاظت محیط زیست بعنوان برنامه ریز، هماهنگ کننده برنامه ها و مسئول اصلی تدوین و تصویب قوانین در مراجع قانونی و نهاد ناظر بر اجرای آنها می باشد. طبیعی است که نهاد کنونی تحت عنوان سازمان حفاظت محیط زیست ناتوان از حفظ محیط زیست باشد چرا که علیرغم وجود قوانین بسیار خوب در این زمینه ضمانت اجرا، اهرم ها و راهکارهای عملیاتی را در اختیار ندارد. با کمال تأسف سازمان حفاظت محیط زیست ناتوان از برآوردن حداقل ها در حد تأمین نیازهای اولیه مازلو برای کارکنان خویش می باشد طبیعی است که در چنین شرایطی اندیشه، تفکر، خلاقیت، تعهد و تخصص جای خود را به مسائلی همچون عدم انگیزش، عدم نوآوری، عدم خلاقیت و عدم وجود مولفه های مثبت خواهد داد. چنین است که باز دوباره به همان جمله ایی که آغازین کلام را با آن شروع کردم می رسیم و آن هم حرمت امامزاده به متولی است.

 اگر میخواهیم محیط زیست وظیفه و رسالت خویش را بخوبی انجام دهد با وضعیت کنونی به هیچ جا نخواهیم رسید. برای حفظ محیط زیست بایستی طرحی نو درانداخت، از یک طرف قوانین و مقررات اصلاح و به روز شده به نحویکه جنبه بازدارندگی آنها ملموس تر باشد. بدنه سازمان از لحاظ دانش و تخصص ارتقا یافته و موضوع آموزش محیط زیست در دیگر ارگانها را نیز پیگیری و رصد شود. سازمان حفاظت محیط زیست روح نظارتی خویش را بازیافته، و از یک سازمان درجه چندم پوست اندازی نماید. از طرف دیگر با ایجاد شان و منزلت اجتماعی برای کار در سازمان (همانند دانشگاهها، شرکت های نفت و برق و مخابرات و ...) نخبگان را به ورود به این عرصه تشویق و ترغیب نماید. سازمانی که کارکنان آن بدترین و سخت ترین وضعیت معیشتی را دارند نه تنها هیچ جذابیتی برای ورود افراد نداشته بلکه هیچگاه قادر نخواهد بود فرهنگ سازمانی خویش را در وجود نیروهایش نهادینه نماید. 

*کارشناس محیط زیست  
منبع: زیست بوم
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۶
پیمان صاحبی

«آقای جنگل‌بان سلام، حالتان چطور است؟ خوبید؟ من هم خوبم. از شما سؤالی داشتم و می‌خواستم بپرسم که شما با حیوانات چگونه رفتار می‌کنید؟ با آنها مهربانید و دوستید؟ با آنها بازی می‌کنید؟ به آنها آب و غذا می‌دهید؟ مثلا به خرگوش هویج می‌دهید؟ یا به پرنده‌ها دانه می‌دهید؟ به میمون موز می‌دهید؟ ... لطفا به سؤال‌های من هنگامی که نامه به دستتان رسید پاسخ دهید و پاسخ‌هایتان را برای من بفرستید. با تشکر»


پاسخ من: به ‌نام خدای کوه‌ها و دریاها
یکتا جان سلام، نامه پرمهرت به دستم رسید. خیلی خوشحال شدم که دختر گلی مثل شما برایش این سؤالات پیش آمده و از من پرسیده. من احمد بحری و یک محیط‌بان هستم. محیط‌بان کسی است که توسط دولت استخدام می‌شود و وظیفه‌اش این است که از حیوانات و گیاهان یک منطقه حفاظت کند؛ مثلا من در منطقه حفاظت‌شده پلنگ‌دره در نزدیکی شهر قم کار می‌کنم. و در ماه ١٨شبانه‌روز در محل کارم حضور دارم و با موتور و ماشین و حتی پیاده گشت‌زنی می‌کنم و با دوربینی که به ما داده‌اند همه جا را نگاه می‌کنم که اگر خدای نخواسته یک شکارچی برای شکار حیوانات آمده باشد به او نزدیک شوم و مانع از کارش شوم و اگر حیوانی را شکار کرده باشد، او را دستگیر ‌کنم.
حیواناتی که ما از آنها حفاظت می‌کنیم اسمشان حیات‌وحش است؛ یعنی این‌طور نیست که مثل حیوانات خانگی مثل کبوتر و مرغ و خروس ما بتوانیم به آنها نزدیک شویم و به آنها دست بزنیم و بازی کنیم.
حیوانات وحشی از انسان‌ها هراس دارند و به محض دیدن انسان یا حتی احساس بوی انسان از فاصله دور فرار می‌کنند. این حیوانات وحشی از علوفه‌های کوه‌ها تغذیه می‌کنند و از آب چشمه‌ها می‌خورند و ما باید کاری کنیم که گیاهان و چشمه‌ها هم حفظ شوند تا این حیوانات آب و غذا داشته باشند. یک‌سری از حیوانات وحشی مثل پلنگ و یوزپلنگ و گرگ هم هستند که گوشت‌خوار هستند و ما از آنها هم حفاظت می‌کنیم. این حیوانات غذایشان حیوانات دیگری مثل بزکوهی و قوچ وحشی است؛ یعنی اینها را شکار می‌کنند تا تغذیه کنند. پرندگان مختلفی هم در طبیعت زندگی می‌کنند. اسم چندتایشان را برایت می‌نویسم: کبک، کبوتر چاهی، باقرقره، تیهو، هوبره. این پرنده‌ها از دانه‌های گیاهان کوه و دشت تغذیه می‌کنند.
یک‌سری از پرندگان دیگر هم هستند به‌نام‌های عقاب و شاهین و قرقی که گوشت‌خوارند و از شکار پرندگان دیگر مثل کبک و تیهو تغذیه می‌کنند.
تازه مار و مارمولک‌های مختلفی هم در طبیعت زندگی می‌کنند که به غیر از چند مورد از آنها که سمی هستند، مابقی غیرسمی هستند و برای انسان خطری ندارند. این مارها هم از شکارکردن موش‌های صحرایی تغذیه می‌کنند.
ما محیط‌بان‌ها در سال‌هایی که به خاطر بارش برف شدید در زمستان باعث شده حیوانات نتوانند از گیاهان کوهستان تغذیه کنند، برایشان علوفه می‌ریزیم. امیدوارم جواب سؤال‌هایت را گرفته باشی. اگر باز هم سؤالی داشتی، می‌توانی با من تماس بگیری و همیشه در خدمت تو و دوستانت خواهم بود. به امید دیدار.

*محیطبان
منبع:زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۵
پیمان صاحبی

مهرناز طاعتی: در پی انتشار اخبار قطع بدون مجوز درختان در محل احداث سد شفارود دوباره نگاه ها به سمت این سازه آبی پرحاشیه جلب شد.


بهزاد انگورج معاون جنگل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری به زیست بوم گفت: دستور پیگیری این موضوع داده شده است، هیات بازرسی سازمان جنگل ها به شفارود اعزام و کار تعطیل شده است.
به گفته وی به رغم اینکه برخی از کارهای این سد انجام شده است اما باید مطالعات ارزیابی محیط زیست آن ارائه شود. 
تصاویر دریافتی از کارگاه سد، پاک تراشی کامل جناح چپ را نشان می دهد. اگرچه به گفته برخی منطقی به نظر نمی آید که درختانی چنین ارزشمند قطع و مدفون شده باشد اما شاهدان از تکه تکه کردن و دفن این درختان خبر می دهند. 
براساس تخمینی که اداره کل منابع طبیعی استان گیلان در سال 93 انجام داده است حداقل خسارت چوبی بیش از 175 هکتاری که در آن سال قرار بود قطع شود بیش از 18 میلیارد تومان برآورد شده بود. در حالیکه کارشناسان حوزه جنگل و منابع طبیعی ارزش این درختان را بسیار بیش تر از رقم های اعلام شده می دانند و حتی معصومه ابتکار ریاست سازمان حفاظت محیط زیست نیز در نامه ای به وزیر نیرو عنوان می دارد « جبران خسارت ناشی از دست دادن سطح جنگل های طبیعی محدوده سد از طریق اقدام احیایی در سایر مناطق عملا امکان پذیر نبوده و مغایر با رویکرد سازمان متبوع در حفظ و صیانت از جنگل ها می باشد».
با وجود تمام هشدارها و مخالفت های صورت گرفته برای احداث سد شفارود بنظر می رسد متاسفانه فشارها و تبلیغات برای ساخت این سد همچنان ادامه دارد.

 عده ای با بیان اینکه صحبت از ساخت این سد به حدود 20 سال قبل باز می گردد و یا اینکه مجوزهای لازم و همچنین قرارداد فاینانس را در دولت قبل دریافت کرده است بر این باورند که چاره ای جز ساخت آن وجود ندارد.
درحالیکه امیر عبدوس مدیرکل پیشین محیط زیست استان گیلان در فضای مجازی از عدم موافقت خود برای ساخت این سد در زمان تصدی اش خبر داده بود و بیان می کند که در طول دوره مدیریت خود در گیلان ( سالهای 89 الی 92 ) نه تنها هیچ مجوزی برای قطع درختان از سوی این اداره کل صادر نشده است بلکه مجوزهای سالهای 85 و87 را نیز متوقف کرده است. 

به نظر می رسد اصرارها برای احداث این سد فراتر از برنامه ریزی و مدیریت وزارت نیرو برای تامین آب در گیلان است. به نقل از نشریه ناظر، محمد علی نجفی استاندار گیلان در بهمن ماه سال 92 عنوان می کند« تحمل نخواهیم کرد بعد از 25 سال تلاش بکنیم مجوز سد شفارود را بگیریم و بتوانیم از فاینانس عمل بکنیم محیط زیست به خاطر جابجایی 300 هکتار زمین در بخش فضای سبزش مشکل ایجاد کند و سد راه این پروژه شود».
اگرچه در نظر مسئولین احداث سد شفارود در جهت توسعه استان است اما کارشناسان و متخصصان محیط زیست احداث این سد را مغایر با توسعه پایدار می دانند و حتی هشدار می دهند که ممکن است فاجعه ای به بزرگی فاجعه دریاچه ارومیه در گیلان رخ دهد. آن ها امیدوارند گیلان بعنوان نماد سرسبزی ایران همواره اینگونه سبز باقی بماند. 
تصاویر زیر جدیدترین عکس ها از محل احداث سد شفارود است.
ورود سازمان جنگل ها، توقف قتل عام درختان شفارود
ورود سازمان جنگل ها، توقف قتل عام درختان شفارود
ورود سازمان جنگل ها، توقف قتل عام درختان شفارود
ورود سازمان جنگل ها، توقف قتل عام درختان شفارود

منبع: زیست بوم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۰۰
پیمان صاحبی

لیلا مرگن: روزهای پایانی هر سال، یعنی 15 اسفند روز درختکاری جشن گرفته می‌شود. اما امسال این جشن ملی کمی متفاوت‌تر از سال‌های گذشته برگزار شد.

نیمه اسفند -که زمان بیدار شدن زمین است- برای بزرگداشت هفته منابع طبیعی انتخاب شده تا آغازی برای فعالیت‌های اجرایی در عرصه‌های طبیعی کشور باشد. هر سال در این روز ملی، نهال‌های زیادی کشت می‌شود تا ایرانی سرسبز برای نسل آینده به ارث گذاشته شود. نخستین روز هفته منابع طبیعی همواره با غرس نمادین نهال توسط مقامات سیاسی آغاز می‌شود و دستگاه‌های مختلف در این جشن مشارکت می‌کنند. جشنی که تا دیروز فقط حامل یک پیام یعنی تلاش برای داشتن ایرانی سبز و آباد بود، امسال رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. 
این بار اگرچه مراسم اصلی بزرگداشت هفته منابع طبیعی در سالن اجلاس سران با حضور مقامات کشوری برگزار شد، اما سایر نهادهای دولتی و سمن‌ها هم با رویکردهایی جدید، تلاش کردند پیام‌های متفاوتی نسبت به سال قبل را در حاشیه غرس نمادین نهال به جامعه منتقل کنند.
ایران خشکی که در سال‌های اخیر با چالش تامین آب شرب برای ساکنان بخش‌های مختلف کشور مواجه شده، بدون شک نمی‌تواند بدون ملاحظه برای فضای سبز آب تامین کند. داشتن ایرانی سبز آرزوی تمام ساکنان این سرزمین است اما محدودیت‌های منابع آب و مصرف افسارگسیخته آن در فضای سبزی که بیشتر سطح آن توسط چمن‌ها اشغال شده مدیران آب را بر آن داشت که اقدامی متفاوت انجام دهند. کشت چمن تاثیری عمده‌ای در بهبود کیفیت هوا و جذب دی اکسید کربن ندارد.

مصرف بیش از حد آب توسط این پوشش گیاهی و کوددهی به چمن‌کاری‌ها که زمینه انتقال مواد شیمیایی به آب‌های زیرزمینی در جریان آبیاری آنها به چالشی جدی برای منابع تامین کننده آب مورد نیاز کشور تبدیل شده‌است. این مشکل بارها توسط مدیران آب کشور در نشست‌های متعدد به مدیران شهری گوشزد شده‌است اما تا کنون تدبیری برای آن اندیشیده نشده‌است. این بار متولیان بخش آب کشور که هشدارهای آنها کمتر مورد توجه قرار گرفته، دست به اقدامی نمادین و عملی زده‌اند. 15 اسفند امسال خسرو ارتقایی مدیر عامل شرکت آب منطقه‌ای تهران بزرگ و معاونانش یک اصله نهال زبان گنجشک به شیوه آبیاری کوزه‌ای در محوطه مجموعه ورزشی این شرکت کاشتند. آنها تلاش کردند این پیام را به جامعه و مدیران شهری منتقل کنند که با حفر چاه غیر مجاز و برداشت از منابع آب شرب شهری، فضای سبز را توسعه ندهند بلکه به روش‌هایی بیاندیشند که مصرف آب را کاهش دهد.
دکتر بهزاد قره‌یاضی، رییس سابق انجمن بیوتکنولوژی و رییس بخش تحقیقات فن آوری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به همراه فرید موسوی نماینده منتخب مردم تهران در مجلس دهم هم در مراسم آیین درختکاری حزب ندای ایرانیان حضور یافتند. این نخستین باری است که احزاب سیاسی به صورت جدی در مراسم روز درختکاری حضور فعال داشته و این مسئله را از طریق شبکه‌های اجتماعی اطلاع‌رسانی می‌کنند.
روز درختکاری در تمام استان‌های کشور با حضور مدیران کل منابع طبیعی گرامی داشته شد اما این بار این مراسم به دلیل واکنش متفاوت سمن‌ها رنگ و بوی دیگری یافت. عمدتا درختان سوزنی‌برگ غیر بومی چنین روزی به صورت نمادین کاشته می‌شوند اما این بار تشکل‌های زیست محیطی سراسر کشور نسبت به کاشت این گونه‌های غیر بومی  اعتراضات گسترده‌ای در فضاهای مجازی داشته‌اند. البته اعتراضات فقط به کشت گونه‌های سوزنی برگ محدود نشد و فعالان محیط زیست زنجان هم اعتراض خود نسبت به کاشت گونه غیر بومی زبان گنجشک توسط مدیرکل منابع طبیعی این استان را در فضای مجازی منتشر کردند.
هفته منابع طبیعی متفاوت امسال با حضور متفاوت اقشار مختلف شاید فصل جدیدی برای ایجاد تغییرات بنیادین در مدیریت عرصه‌های طبیعی کشور را فراهم کند.
منبع: زیست بوم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۷
پیمان صاحبی

روزنامه آرمان : در ۵۰ سال اخیر یک‌سوم جنگل‌های ایران نابود شده است. سال ۹۱ همزمان با روز درختکاری رهبر معظم انقلاب اسلامی بر ضرورت شکل گیری عزم و اراده راسخ برای جلوگیری از تصرف غیرقانونی مناطق اطراف شهرهای بزرگ تاکید کردند؛ معضلی که در قالب جنگل خواری و زمین خواری بارها درباره آن افشاگری شده است.


 کندن تعمدی درخت در کنار آتش سوزی باعث شده جنگل‌های ایران حال و روز خوشی نداشته باشند و طبق اعلام ناسا تا ۵۰ سال دیگرنابود شوند. در این شرایط فاجعه آمیز اما سال گذشته، مجلسیان طرح صیانت از جنگل‌ها را رد کردند.۵۰ سال دیگر جنگل نداریم
روند نابودی جنگل و درختان در ایران تمام شدنی نیست. از سویی طی سالهای اخیر حریق تقریبا به تمامی جنگل‌های کشور سرایت کرده تا جایی که از منابع سبز پاریز کرمان گرفته تا جنگل‌های گلستان، ابر، استهبان فارس، پارک لتیان تهران و بسیاری از جنگل‌های دیگر که می‌شد در فضای زنده و سبزشان نفس کشید، جز زمینی سوخته و سیاه چیزی بر جای نگذاشته است و از سوی دیگر بهره برداری از جنگل‌ها به شکلی فاجعه آمیز در ایران ادامه دارد. کارشناسان معتقدند که حال و روز جنگل‌های ایران اگر به همین شکل ادامه پیدا کند، تا ۵۰ سال آینده فضای سبزی در کشور باقی نمی‌ماند. گوش مسئولان اما مطابق معمول بدهکار هشدار کارشناسان نیست و تقصیر را به گردن شرایط اقلیمی، کمبود باران، ازدیاد بادهای گرم، کمبود رطوبت جنگل‌ها و دست آخر به گردن یکدیگر می‌اندازند.

می‌توانستیم به جای ببر از روسیه آبپاش بگیریم!
مسئولان معتقدند که آتش سوزی‌ها کمتر توسط انسان اتفاق می‌افتد و تقصیر را به گردن باد و باران و شرایط اقلیمی می‌اندازند. ماده ۴۵ تا ۴۷ ثبت قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها درباره مجازات آتش افروزی در جنگل‌ها نوشته شده و طبق آن مجازات زندان یک تا ۱۰ ساله و جریمه نقدی برای آتش افروز وجود دارد، با این وجود باز هم دولت معتقد است که تاکنون کسی برای آتش افروزی عمدی دستگیر نشده است. مشاور رئیس سازمان حفظات محیط زیست سال ۹۱ در گفت‌وگو با ایسنا اعلام کرد: نابودی جنگل‌های ایران تا ۵۰ سال آینده، مطابق با برآوردهای هشدار گونه ناسا از وضعیت ایران است و حقیقت دارد، به این معنا که با تداوم این شرایط، طی سال‌های ۲۰۵۰ تا ۲۰۶۰ اثری از جنگل‌هایی که امروز می‌شناسیم در کشور باقی نخواهد ماند. اسماعیل کهرم گفت: نمی‌توان آمار دقیقی از آسیب حاصل از این آتش سوزی‌ها ارائه داد، اما تنها در یکی از این موارد در گلستان، ۴۰۰هکتار جنگل سوخت و از بین رفت. او افزود: مدیرکل سازمان حفاظت محیط زیست استان گلستان هم آمد و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده گفت که ۴۰۰ هکتار سوختگی بیشتر نبوده و موردی پیش نیامده است. کهرم با بیان اینکه مسئولان برای فضای سبز کشور به اندازه پشه‌ای که مرده باشد ارزش قائل نیستند افزود: پس در این شرایط مشخص است که آماری ارائه نخواهد شد، چون اعلام آمار، مویدی بر کم کاری دولت و فقدان تجهیزاتی است که باید باشد و نیست. کهرم با اشاره به اینکه بودجه‌ای به تکمیل تجهیزات اطفای حریق جنگل‌ها اختصاص نمی‌دهند، اما این بهانه خوبی نیست! افزود: زمانی که روسیه از ما درخواست پلنگ کرد، سازمان حفاظت محیط زیست می‌توانست در ازای آن تقاضای هواپیمای آبپاش در زمان جنگل سوزی‌ها را داشته باشد، نه اینکه در اقدامی نمایشی، از روسیه ببر بخواهد. متاسفانه ما از موقعیت‌ها استفاده نمی‌کنیم وبعضا ترجیح می‌دهیم به جای اقدامات بنیادی، دست به کارهای نمایشی بزنیم.

برداشت ناپایدار ما از جنگل‌ها
درباره تخریب عمدی جنگل‌ها و فرایندی که بدون آتش‌سوزی، درختان را برای مقاصد مختلف قطع می‌کنند، هم وجود دام و هم برداشت ناپایدار، دو کابوس جدی برای طبیعت ایران است. سال ۹۳ اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی با اکثریت آرا، طرح حفظ و صیانت از جنگل‌ها را رد کردند؛ در این طرح آمده بود که قطع درختان تا پنج سال به‌طور کامل ممنوع شود. این در حالی است که میزان برداشت ما از جنگل‌ها دو برابر میزان پایدار است. ایران ۲/۶ میلیون متر مکعب برداشت دارد، در حالی که میزان پایدار، ۲/۳ میلیون متر مکعب است. برداشت چوب و زغال در کشور ما غوغا می‌کند. پاکت‌های زغال موجود در مغازه‌ها را اگر روی هم جمع کنیم، میلیون‌ها متر مکعب چوب خواهد بود. در این زمینه کهرم می‌گوید: پاکستان برداشت از جنگل‌های داخلی را متوقف کرد و آنچه احتیاج داشت از خارج وارد کرد، اما ما منافع زودگذرمان را دیدیم و نوک بینی مان را نگاه کردیم نه بیش از آن را.

تغییر کاربری جنگل‌های کشور
محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل و مرتع معتقد است: تغییر کاربری ابتدا در دامنه‌های جلگه‌ای اتفاق افتاد. کشاورزان این مناطق را به اراضی کشاورزی تبدیل کردند، اما با افزایش رفاه مردم و رشد شهرنشینی این اراضی، به خانه، ویلا و شهرک‌های ویلایی تبدیل شدند. ناصر کرمی، اقلیم‌شناس نیز در این باره به مهر می‌گوید: مشکل تخریب جنگل‌ها در اکثر نقاط جهان وجود دارد، اما چرا ایران که از نظر نسبت مساحت جنگل به کل مساحت کشور حتی در شمار ۱۰۰ کشور اول برخوردار از پهنه‌های جنگلی نیست در شمار شش کشور اول مخرب جنگل قرار دارد؟ تصور می‌کنم اراده ملی کشوری برای حفظ جنگل‌ها در جهان ضعیف‌تر از ایران نباشد. حفاظت جنگل در ایران نه یک موضوع حیاتی، ملی، جهانی و بنیادین، بلکه صرفا دلمشغولی یکی از سازمان‌های وابسته به یکی از وزارتخانه‌های دولت است.

حضور دام در جنگل فاجعه است
بر اساس بند ۱ ماده ۶ مصوبه صیانت از جنگلهای شمال، هیات وزیران، سازمان جنگلها و مراتع موظف بودند تا سال ۱۳۸۸، ۳/۳ میلیون واحد دامی را از جنگل‌ها خارج کنند. اما این مصوبه در مهلت مقرر تحقق نیافت و حتی با تأخیری چندین‌ساله هم بعید است به‌طور کامل اجرا شود. امید می‌رفت با اجرای دقیق طرح صیانت از جنگل‌ها و خروج دام‌ها، یکی از عوامل موثر نابودی جنگلها از میان برود اما متأسفانه تاکنون این اتفاق نیفتاده است.

محمود احمدی نژاد، رئیس‌جمهور سابق در اظهاراتی که سال ۹۰ در صحن علنی مجلس مطرح کرد از محدودیت استفاده دامداران از جنگلها انتقاد کرد و گفت: زمانی که این محدودیت‌ها اعمال می‌شد استدلال مسئولان این بود که دام می‌رود به جنگل و جنگل را تخریب می‌کند، در حالی که بهترین حافظان جنگل دامداران هستند و اگر ما این ۱۴ میلیون هکتار جنگل را به آنان برگردانیم بیش از ۱۴ هزار اشتغال ایجاد می‌شود! کارشناسان بسیاری نسبت به این اظهارنظر رئیس‌جمهور وقت درباره ورود دام به جنگل واکنش نشان داده و اعلام کردند اظهارات رئیس‌جمهور درباره واگذاری جنگلها به دامداران با تمام قوانین، مصوبات و چشم اندازهایی که تاکنون برای حفاظت از جنگلها وجود داشته مغایرت دارد و در صورت اجرایی شدن آموزه‌های یک قرن متخصصان هدر می‌دهد. این روزها اما در دولتی که داعیه آن حفظ محیط زیست است و سازمان عریض و طویلی تحت نام سازمان حفاظت محیط زیست برای حفظ طبیعت در آن فعالیت می‌کند، از این اظهارنظرهای غیرکارشناسی خبری نیست، با این‌همه باز هم لازم است توجه بیشتری به جنگل -به این تنها میراث ما آدمیان روی زمین- شود. توجهی که در مجلس فعلی خبری از آن نبود!
منبع:زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۵
پیمان صاحبی