منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۱۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است


برخی نمی‌دانند که کشاورزی هم می‌تواند به محیط زیست آسیب بزند، اما فشار کشاورزی بر زندگی آدمیان چگونه تحمیل می‌شود؟ این در حالی است که جهان نیازمند تولید روزافزون غذا است. از آنجا که برای تولید هر کیلوگرم گوشت گاو لازم است احشام به میزان ۱۰ تا ۱۵ کیلوگرم با گندم تغذیه شوند بر تقاضای گندم کشورهای با درآمد بالا تأثیری چند برابری داشته است.


خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - مهسا موسی زاده:

برخی نمی‌دانند که کشاورزی هم می‌تواند به محیط زیست آسیب بزند، اما فشار کشاورزی بر زندگی آدمیان چگونه تحمیل می‌شود؟ این در حالی است که جهان نیازمند تولید روزافزون غذا است. از آنجا که برای تولید هر کیلوگرم گوشت گاو لازم است احشام به میزان ۱۰ تا ۱۵ کیلوگرم با گندم تغذیه شوند بر تقاضای گندم کشورهای با درآمد بالا تأثیری چند برابری داشته است. بی‌­ثباتی تولید مواد غذایی (به‌دلیل تغییرات آب و هوایی) و افزایش تقاضای مواد غذایی (به‌علت افزایش جمعیت و افزایش مصرف گوشت) باعث افزایش فشار بر قیمت‌های جهانی مواد غذایی شده است. خانم زینب مرتضوی‌فر مترجم فعال کشور و  عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی است. جلد نخست کتاب عصر توسعه پایدار حاصل ترجمه مشترک او و نصیری اقدم است. مرتضوی‌فر در گفت‌وگوی حاضر درباره جلد دوم همین کتاب که در دست ترجمه دارد، به مهم‌ترین مسائل جهانی کشاورزی و محیط زیست اشاره می‌کند.

************


یکی از آرزوهای دیرینه و مهم برای انسان، تأمین پایدار غذا و پایان دادن به گرسنگی است. اما در عمل تا به حال که در سال ۲۰۱۷ هستید، یعنی حدود یک‌پنجم از قرن بیست‌ویکم گذشته است، هیچ نشانی از امنیت غذایی دیده نمی‌شود. آیا انسان روزی به امنیت غذایی خواهد رسید؟

یکی از پیچیده‌ترین مسائل حل‌نشده توسعه پایدار، چگونگی تأمین غذای آینده جهان است. به‌ویژه بعد از انقلاب سبز و با عملکرد بالای انواع محصول که در دهه ۱۹۶۰ به وقوع پیوست، بسیار محتمل بود که تولید مواد غذایی لزوماً بالاتر از رشد جمعیت جهان قرار می‌گیرد. اکنون ما با برخی شک و تردیدهای جدی روبه‌رو هستیم. ما نه‌تنها می‌دانیم که بخش عظیمی از مردم تغذیه ناکافی دارند، بلکه می‌دانیم امنیت غذایی جهان تهدیدهایی جدی پیش رو دارد. با جمعیت ۷,۲ میلیارد نفری کره زمین و با افزایش مدام جمعیت سالانه در حدود ۷۵ میلیون نفر، چالش در تولید غذای کره زمین دوباره با ما است. به چهار دلیل اصلی مشکل حتی پیچیده‌تر از آنی است که مالتوس می‌توانست تصور آن را کند:

۱- بخش قابل توجهی از جمعیت جهان امروز دچار سوءتغذیه هستند.

۲- جمعیت جهانی همچنان رو به رشد است.

۳- تغییرات آب و هوایی و دیگر تغییرات محیطی تولید مواد غذایی آینده را تهدید می‌کند.

۴- خود سیستم غذایی یکی از عوامل اصلی تغییرات آب و هوایی و دیگر صدمات زیست‌محیطی است.

حدود ۴۰ درصد جمعیت جهان دچار انواع مختلف سوءتغذیه هستند. یکی از انواع مهم سوءتغذیه گرسنگی مزمن chronic hunger است. سازمان غذا و کشاورزی (فائو) گرسنگی مزمن را مصرف ناکافی انرژی (کالری) و پروتئین تعریف می‌کند. فائو تعداد گرسنگان مزمن را در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲، ۸۷۰ میلیون نفر برآورد کرده است. نوع دیگری از سوءتغذیه که کمتر قابل مشاهده است گاه گرسنگی پنهان hidden hunger یا نارسایی ریزمغذی‌ها micronutrient insufficiency نامیده می‌شود. ممکن است میزان کالری و پروتئین مصرفی کافی باشد، اما ریزمغذی‌هایی مانند ویتأمین‌ها یا اسیدهای چرب خاص به اندازه کافی در رژیم غذایی وجود ندارد. کمبود چنین ریزمغذی‌هایی منجر به انواع مختلفی از بیماری و آسیب‌پذیری نسبت به عفونت و دیگر بیماری‌ها می‌شود. کمبود ریزمغذی‌های کلیدی چون ویتأمین A، ویتأمین B۱۲، روی، آهن، اسیدفولیک، اسیدهای چرب اُمگا۳ و ید در بسیاری از کشورهای با درآمد پایین شایع است.

نوع سوم سوءتغذیه که اکنون در بسیاری از نقاط جهان به‌ویژه در ثروتمندترین کشورها شایع است، مصرف بیش از حد کالری است که منجر به چاقی می‌شود بدین‌معنا که تناسب قد و وزن به هم می‌ریزد و وزن از قد فراتر می‌رود. از منظر فنی، در صورتی که شاخص توده بدن body mass index (BMI) از ۳۰۰ بالاتر باشد چاقی به حساب می‌آید، شاخص توده بدن برابر است با وزن به کیلوگرم تقسیم بر قد به متر. در صورتی که شاخص توده بدن بیشتر از ۲۵ باشد اضافه وزن محسوب می‌شود. طبق تخمین‌ها تقریباً یک‌سوم از بزرگسالان در جهان اضافه وزن دارند و حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد چاق هستند.

به‌طور خلاصه، ما با مسائل زیر روبه‌رو هستیم: سوءتغذیه حدود ۴۰ درصد از جمعیت جهان، تحت فشار بودن عرضه مواد غذایی، افزایش قیمت مواد غذایی و تقاضای فزاینده مواد غذایی. چه می‌توان کرد؟ اگر از طرف عرضه نگاه کنیم: مواد غذایی چگونه رشد می‌کنند، کجاها رشد می‌کنند و چه چشم‌اندازی ممکن است پیش روی پایداری و مغذی بودن تولید مواد غذایی در آینده وجود داشته باشد، به‌ویژه در عصر تغییرات آب و هوایی و کمبود آب.


با بحثی که مطرح کردید تولید غذا بسیار مهم می‌شود. سیستم‌های کشاورزی چه ارتباطی با امنیت غذایی دارند؟

حدود ۱۳۰ میلیون کیلومترمربع از کره زمین را خشکی تشکیل داده است که نسبت قابل ملاحظه‌ای از آن هم‌اکنون برای نیازهای انسانی به کار می‌رود (برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد ۲۰۱۴). ۵۰ میلیون کیلومترمربع را کشاورزی دربر گرفته است یعنی حدود ۴۰ درصد از کل مساحت زمین. حدود ۱۴ میلیون کیلومترمربع زمین‌های قابل کشت هستند (زمین‌هایی که می‌توانند برای تولیدات کشاورزی به کار روند) و حدود ۳۴ میلیون کیلومترمربع را مراتع و چراگاه‌ها تشکیل می‌دهد. زمین‌های کشاورزی خود کمی بیش از ۱۰ درصد مساحت زمین‌های جهان را دربر می‌گیرد. مراتع خیلی بیشترند و چیزی حدود یک‌چهارم مساحت کل زمین به آن تعلق دارد. ۳۹ میلیون کیلومترمربع یعنی حدود ۳۰ درصد مساحت زمین را هم جنگل‌ها تشکیل می‌دهند. بخشی از جنگل‌ها شاید حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از آنها برای خمیر کاغذ، کاغذ، الوار و سایر محصولات استفاده شود. باقیمانده سطح زمین یعنی چیزی حدود ۴۱ میلیون کیلومترمربع و حدود ۳۰ درصد از کل را زمین‌های غیرقابل سکونت مانند بیابان‌ها و کوه‌های بلند تشکیل می‌دهند. تنها چند درصد از مناطق سطح زمین در جهان را شهرها تشکیل می‌دهند و نیمی از جمعیت جهان در آن زندگی می‌کنند. برآوردهای اخیر از چشم‌انداز شهری حدود سه درصد از کل است و خانوارها و کسب و کارهای روستایی سه درصد دیگر را شامل می‌شود. امروزه بسیاری از جنگل‌ها به‌ویژه جنگل‌های بارانی استوایی با خطر جنگل‌زدایی روبه‌رو هستند. مردم به دلایل مختلف در حال تجاوز به این جنگل‌ها هستند، دلایلی چون استفاده از زمین آنها به‌عنوان زمین زراعی یا چراگاه یا استفاده از چوب آنها به‌عنوان سوخت یا دیگر کالا و خدمات.

نه‌تنها تعداد زیادی از مردم در حال حاضر گرفتار ناامنی غذایی هستند، بلکه سیستم‌های مزرعه تقریباً در همه جای جهان تحت فشار شدید هستند و قادر به تضمین رژیم غذایی و تغذیه سالم به روش‌های پایدار و اقتصادی برای پاسخگویی به نیازهای مردم محلی و جهان نیستند. برخی چالش‌های عظیم پیش روی ماست که مشکلات را سخت‌تر از آنچه که هست می‌کند. اصلی‌ترین این چالش‌ها این واقعیت است که جمعیت جهان حتی در شرایط مطلق با سرعت نسبتاً بالا در حال افزایش است. هرساله جمعیتی ۷۵ میلیونی یا بیشتر به جمعیت جهان اضافه می‌شود. تا سال ۲۰۲۵ جمعیت جهان به هشت میلیارد نفر خواهد رسید. بر اساس مدل متوسط باروری بخش جمعیت سازمان ملل، جمعیت جهان تا سال ۲۱۰۰ به ۱۰,۹ میلیارد نفر خواهد رسید، هرچند این عدد حتی می‌تواند بیشتر از این هم باشد (دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی بخش جمعیت سازمان ملل، ۲۰۱۳). (با کاهش سریع‌تر باروری نسبت به مدل متوسط باروری سازمان ملل این امکان وجود دارد که جمعیت در تعداد هشت تا ۹ میلیارد نفر به ثبات برسد.) همزمان با اینکه جهان با چالش تغذیه تعداد بیشتری از مردم دست به گریبان خواهد بود، عرضه کنونی مواد غذایی که هم‌اکنون تحت فشار بسیار قرار دارد با فشاری حتی بیشتر روبه‌رو خواهد شد (SDSN۲۰۱۳c). یک مطلب که پیشتر به آن اشاره کردم این است که تمایل کشورهای با درآمد فزاینده به استفاده بیشتر از گوشت در رژیم غذایی، تقاضا برای غلات را تشدید می‌کند. چالش عمده دوم تهدیدات زیست‌محیطی است که رشد مواد غذایی در بسیاری از نقاط جهان را مشکل‌تر می‌کند. این تهدیدها و تغییرات زیست‌محیطی به اشکال و فرم‌های مختلف ظهور می‌یابند. تغییرات آب و هوایی مهم‌ترین آنها است.

علاوه بر تغییرات آب و هوا، انتشار گاز دی‌اکسیدکربن اثر مستقیمی بر اسیدی شدن اقیانوس‌ها دارد. اسیدی شدن اقیانوس پیامدهای جدی‌ای برای بخش دیگری از عرضه مواد غذایی ما یعنی زندگی دریایی دارد. شکل ۱۰,۱۲ اثر افزایش مقدار اسیدیته را بر صدف‌های دریایی نشان می‌دهد (تغییرات صدف‌های دریایی به‌صورت عمودی از بالا به پایین تصویر شده است).

علاوه بر تغییرات آب و هوایی و اسیدی شدن اقیانوس‌ها، بسیاری دیگر از تغییرات زیست‌محیطی هم‌اکنون کیفیت مزارع را تنزل داده و بهره‌وری کشاورزی را تهدید می‌کند. کشاورزان برای رشد محصولاتشان از مقادیر زیادی آفت‌کش و علف‌کش استفاده می‌کنند، اما این مواد شیمیایی می‌تواند خاک و محیط زیست را مسموم کند و تلفات عمده‌ای را برای تنوع زیستی برای مناطق کشاورزی به همراه داشته باشد. به‌عنوان مثال، حشرات گرده‌افشان مانند زنبور عسل برای بهره‌وری محصولاتی نظیر میوه و انواع محصولات گل‌دار حیاتی هستند. با این حال جمعیت گرده‌افشان‌ها در حال کاهش است. که احتمالاً آلاینده‌های شیمیایی ازجمله عوامل کاهش تعداد گرده‌افشان‌ها هستند. گونه‌های مهاجم از دیگر عوامل هستند. این مسئله زمانی مطرح می‌شود که گونه‌های حیوانی یا گیاهی عمداً یا به‌طور تصادفی از یک محیط به محیطی دیگر نقل مکان می‌کند که این امر می‌تواند کل محیط زیست را مختل کند. ممکن است رشد بیش از حد سریع یک علف هرزه، جونده یا دیگر انواع آفات و عوامل بیماری‌زا بر محیط زیست جدیدی که وارد شده‌اند سبقت گیرند.

بسیاری از رودخانه‌های بزرگ به حدی مورد استفاده قرار گرفته‌اند که دیگر حتی به دریا هم جریان نمی‌یابند. این مسئله که به فشارهای ناشی از تغییرات آب و هوایی اضافه می‌شود، به‌طور کلی به معنای جریان رودخانه کمتر خواهد بود. در حال حاضر پمپاژ آب‌های زیرزمینی برای آبیاری ازجمله در غرب میانه آمریکا، دشت گنگ و دشت شمال چین بسیار سریع‌تر از پر شدن دوباره این سفره‌ها توسط آب باران است؛ بنابراین منابع آب زیرزمینی در حال تهی شدن هستند.

تخریب سریع زمین، از دست رفتن خاک و کمبود مواد مغذی خاک از دیگر نتایج کشاورزی شدید و فشرده است، در این نوع کشاورزی به زمین‌هایی که از نظر توپوگرافی مناسب برای کشت نیست تجاوز می‌شود نظیر دامنه‌های شیب‌دار در ارتفاعات. این کار عواقب بسیاری به‌دنبال دارد. این کار به احتمال زیاد منجر به جنگل‌زدایی می‌شود، زیستگاه دیگر گونه‌ها از دست می‌رود و وقتی درختان جنگل بریده و سوزانده می‌شود حجم قابل توجهی از گاز دی‌اکسیدکربن در جو انتشار می‌یابد. زمانی هم که بهره‌وری مزارع به سرعت کاهش می‌یابد افراد طبق عادت آنجا را ترک می‌کنند.


سیستم غذایی چگونه محیط زیست را تهدید می‌کند؟

سیستم‌های کشاورزی خودشان یک عامل تهدیدکننده برای تولید آینده مواد غذایی هستند. پیکان نسبت علت و معلول در این مورد یک پیکان دوطرفه است. از یک طرف تغییرات زیست‌محیطی است که تولید مواد غذایی را تهدید می‌کند. با این حال همزمان کشاوزری هم محیط زیست طبیعی را تهدید می‌کند. آسیبی که کشاورزی به محیط فیزیکی وارد می‌کند بُعدی دیگر را به چالش تغذیه کره زمین به روشی پایدار اضافه می‌کند.

بخش کشاورزی در واقع مهم‌ترین بخش از نقطه نظر تغییرات زیست‌محیطی حاصل از مداخله انسان است. بسیاری از مردم گمان می‌کنند که اتومبیل‌ها یا شاید نیروگاه‌های با سوخت زغال‌سنگ بزرگ‌ترین منبع آسیب‌های زیست‌محیطی ناشی از دخالت انسان هستند و البته آنها از علل عمده ناپایداری‌های زیست‌محیطی جهان هستند. با این حال این تولید مواد غذایی است که جایزه مشکوک را به‌عنوان مهم‌ترین عامل موثر در آسیب‌های زیست‌محیطی کسب می‌کند.


انواع فشارهای ایجادشده توسط بخش کشاورزی چیست؟

گازهای گلخانه‌ای نخستین فشار ایجاد شده توسط بخش کشاورزی است. بخش کشاورزی (ازجمله جنگل‌زدایی برای ایجاد مزارع و چراگاه‌های جدید) انتشاردهنده عمده از هر سه گاز گلخانه‌ای اصلی یعنی گاز دی‌اکسیدکربن، متان methane (CH۴) و اکسید نیتروژن nitrous oxide (N۲O) است. این بدان معناست که برای کمک به جهان برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای، شیوه‌های کشاورزی نیاز به طراحی مجدد دارد.

دومین اثر عمده کشاورزی بر چرخه نیتروژن است. ۷۹ درصد جو را نیتروژن در قالب دی‌نیتروژن dinitrogen (N۲) تشکیل داده است. این شکل از نیتروژن بی‌اثر، بی‌بو، بدون‌طعم و مزه است و برای ما چندان سودمند نیست. نیتروژن در اشکال واکنشی نیترات، نیتریت و آمونیاک برای گونه‌های زنده کاملاً حیاتی است؛ زیرا نیتروژن در واقع ستون فقرات اسیدهای آمینه و پروتئین است. نیتروژنِ واکنشی برای سوخت و ساز بدن و هر جنبه از زندگی ما نظیر توانایی رشد مواد غذایی کاملاً لازم است. به این دلیل است که کشاورزان نیتروژن را به شکل کود شیمیایی و کودهای سبز در خاک می‌ریزند. نیتروژن یک ماده مغذی حیاتی برای محصولات کشاورزی است. با این وجود، استفاده زیاد از کودهای ازت (کودهای سبز و شیمیایی) با تغییر شدت جریان نیتروژن در محیط زیست خسارت‌های شدیدی برای اکوسیستم به‌وجود می‌آورد.

سومین اثر عمده‌ای که سیستم مزرعه بر کره زمین دارد از تخریب زیستگاه دیگر گونه‌ها ناشی می‌شود. اصلاً تعجب‌آور نیست که حدود ۴۰ درصد مساحت کل زمین را اراضی کشاورزی تشکیل داده باشد. مسیرهای بسیار دیگری هم هست که فعالیت‌های کشاورزی از طریق آنها به محیط زیست آسیب می‌رساند که شامل آفت‌کش‌ها، علف‌کش‌ها و دیگر مواد شیمیایی است که برای تولید محصولات کشاورزی استفاده می‌شود و تهدید بزرگی برای تنوع زیستی هم هستند. استفاده بیش از حد از آب شیرین برای آبیاری محصول آسیب دیگری است که کشاورزی به محیط زیست وارد می‌کند. حدود ۷۰ درصد از مجموع مصرف انسان از آب شیرین به کشاورزی مربوط می‌شود، تنها ۱۰ درصد این آب به مصرف خانگی می‌رسد و ۲۰ درصد باقیمانده برای فرایندهای صنعتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بر اساس تمامی دلایل عنوان شده، بخش کشاورزی عامل کلیدی در تخریب محیط زیست است. کشاورزی از طریق استفاده از انرژی برای کاشت، داشت، برداشت، ذخیره‌سازی و حمل و نقل محصولات هم عاملی جهت انتشار گاز دی‌اکسیدکربن است.

کشاورزی از طریق استفاده از زمین منبع اصلی انتشار گاز دی‌اکسیدکربن است، اما منبع اصلی انتشار متان و اکسید نیتروژن هم هست. متان در تولید برخی محصولات کشاورزی به‌ویژه برنج آسیاب نشده انتشار می‌یابد و از طریق فرآیندهای طبیعی هضم غذا توسط دام تولید می‌شود. اکسید نیتروژن هم از طریق کشاورزی انتشار می‌یابد به‌عنوان مثال از طریق تغییرات شیمیایی کودهای شیمیایی نیتروژنی. نیتروژن موجود در این کودها به جای اینکه توسط گیاهان مصرف شود، تبخیر می‌شود و همچنین وارد آب می‌شود. کاربرد کود و احشام در نتیجه باعث انتشار مقادیر عظیمی از اکسید نیتروژن می‌شود. ظهور کود نیتروژنی و همراه آن ورود انواع بذرهای با عملکرد بالا در نتیجه انقلاب سبز و دیگر پیشرفت‌های زراعی، امکان تغذیه کافی جمعیت ۷,۲ میلیارد نفری را فراهم کرد (با دانستن این که تعداد زیادی از این ۷.۲ میلیارد نفر به‌خوبی تغذیه نمی‌شوند!) اما این نیتروژن واکنشی که از تبدیل نیتروژن حاصل می‌شود امروز تبدیل به یک مشکل بزرگ شده است. این نیتروژن به سمت ذخایر آب می‌رود و در هوا تبخیر می‌شود و به وسیله باد به زمین‌ها و آب‌های در مسیر باد برده می‌شود.

وقتی که نیتروژن واکنشی به‌صورت نیترات‌ها وارد منابع آب می‌شود خطرات بزرگی را برای منابع آب و محیط زیست ایجاد می‌کند. مقداری از نیتروژن­های واکنشی به رودخانه‌ها و دریا وارد می‌شوند که باعث شکوفایی جلبک در درگاه‌های ورود رود به دریا می‌شوند. مقداری از این نیتروژن‌ها وارد جو می‌شوند نه در شکل ، بلکه در قالب N۲O یعنی یک گاز گلخانه‌ای. مقداری از نیتروژن‌های واکنشی هم به شکل NO۲ یعنی دی‌اکسید نیتروژن وارد جو می‌شوند که باعث مه‌دود و آلودگی محلی می‌شود. بخشی از مشکلات که در نتیجه استفاده زیاد از کودها ایجاد می‌شود عبارت است از: انتشار بیشتر گازهای گلخانه‌ای؛ اسیدی شدن خاک؛ تهدید کیفیت آب به‌علت نیترات و نیتریت موجود درآب؛ انباشت آب در درگاه ورود رود به اقیانوس و کاهش کیفیت هوا به‌دلیل ورود NO۲، NO۳ و سایر مولکول‌های نیتروژن به جو شهری و ایجاد مه‌دود، اوزن و خطرات بهداشتی عظیم در شهرهای ما.


آیا حرکت به سوی عرضه پایدار مواد غذایی در جهان امکان‌پذیر است؟

ایجاد یک سیستم پایدار کشاورزی در گوشه‌گوشه جهان امری کاملاً حیاتی است. سیستم کشاورزی باید تغذیه جمعیت رو به رشد را فراهم آورد و به‌طور هم­زمان فشارهای فوق‌العاده‌ای که سیستم‌های جاری ما بر اکوسیستم‌های کلیدی زمین وارد می‌آورد کاهش دهد. سیستم‌های مزرعه باید نسبت به تغییرات آب و هوایی و دیگر تغییرات زیست‌محیطی که در حال حاضر وجود دارد، انعطاف‌پذیر باشد. تداوم مسیر کنونی به معنای افزایش ناامنی غذایی در برخی نقاط جهان خواهد بود. جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا که هر دو کانون سوءتغذیه هستند، با بیشترین تهدید روبه‌رو هستند. اما باید توجه داشت که شمال آفریقا و خاورمیانه هم با تهدید فزاینده روبه‌رو هستند؛ زیرا تمامی شواهد آب و هوایی نشان می‌دهد که این مناطق در آینده با خشکی قابل توجهی مواجه خواهند شد و بنابراین تولید محصول نسبت به امروز حتی با تهدید بیشتری روبه‌رو خواهد شد.


چگونه می‌توانیم به مسیر توسعه پایدار نقل مکان کنیم؟

به‌دلیل پیچیدگی سیستم غذایی؛ پیوند درونی استفاده از زمین، استفاده از نیتروژن و آلاینده‌های شیمیایی و آسیب‌پذیری محصولات نسبت به درجه حرارت بالاتر، انواع پاسخ‌های مورد نیاز باید متنوع، جامع و به دقت متناسب با شرایط محلی باشد. این یکی از سخت‌ترین چالش‌های توسعه پایدار است که با آن روبه‌رو هستیم چراکه جهان در بحران است و روزبه‌روز مشکلات بدتر هم می‌شود. نمی‌توانیم بگوییم یک منطقه دیگر مناطق را نجات خواهد داد؛ زیرا که همه مناطق با فشار و تنش روبه‌رو خواهند بود. هیچ کلید جادویی که به‌طور ناگهانی این مشکل را حل کند نیز وجود نخواهد داشت. هر منطقه ­باید به شناسایی مسیرهای خود به سمت کشاورزی پایدار بپردازد.


برخی از کارهایی که می‌توان انجام داد چیست؟

نخستین کار این است که توانایی تولید مواد غذایی را باید بهبود بدهیم. ما باید عملکردمان در واحد سطح را افزایش دهیم و در توانایی تولید محصولاتی مقاوم نسبت به شوک‌هایی که اکنون می‌دانیم که در آینده با آنها روبه‌رو خواهیم شد منعطف‌تر باشیم. درست مانند نورمن بورلاگ و همکارانش سوامیناتان و چیدامبارام که انقلاب سبز هند به همت آنها به وقوع پیوست، ما نیازمند انقلاب سبز دیگری از انواع محصولات جدید هستیم که به‌ویژه با تغییرات زیست‌محیطی پیش رو تناسب داشته باشند. این برای برخی مناطق به معنای تمرکز بر تولید انواع محصولات مقاوم در برابر خشکی است؛ زیرا که احتمال بیشتر شدن تناوب خشکی جدی در این مناطق زیاد است. گیاهان خاصی در طبیعت دارای سطح بالایی از مقاومت نسبت به خشکی هستند. گیاه شناسان در حال حاضر در تلاشند این ژن‌ها را شناسایی کنند و از طریق روش‌های گوناگون اصلاح نباتات سنتی یا اصلاح ژنتیکی پیشرفته، محصولات جدیدی را تولید کنند که در برابر خشکی مقاوم باشند.

دومین گامی که می‌توان انجام داد تولید انواع محصولات مغذی‌تر است. محصولات کشاورزی نه‌تنها باید این توان را یابند که در شرایط سخت بهتر رشد کنند، بلکه باید مغذی‌تر هم باشند. بخشی از راه‌حل این است که یک محصول خاص مانند برنج را مغذی‌تر کرد. این ایده به اصطلاح برنج طلایی نامیده می‌شد، محصولی که به وسیله مؤسسه تحقیقات بین‌المللی برنج International Rice Research Institute در لوس بانوس Los Baños فیلیپین توسعه داده شد. کمک مؤسسه تحقیقات بین‌المللی برنج منجر به انقلاب سبز در برنج شد. در حال حاضر دانشمندان این مؤسسه در حال مهندسی مجدد ژنوم برنج هستند تا بتا کاروتن beta-carotene را که ماده متشکله ویتأمین A است تغییر دهند، به‌طوری‌که کودکانی که برنج طلایی مصرف می‌کنند بتوانند ویتأمین A مورد نیاز بدن را تأمین کنند که این امر به مبارزه با یکی از انواع عمده گرسنگی پنهان کمک می‌کند.

سومین مسیر کاملاً ضروری است و به‌عنوان "کشاورزی دقیق" precision farming "کشاورزی غنی از اطلاعات" information-rich farming شناخته می‌شود. در حال حاضر چنین کشاورزی دقیقی به‌طور گسترده در کشورهای با درآمد بالا استفاده می‌شود. کشاورزی دقیق بر صرفه‌جویی در استفاده از آب، نیتروژن و دیگر نهاده‌های تولید تأکید دارد؛ به‌طوری‌که با اثرات کمتر زیست‌محیطی مواد غذایی بیشتری بتوان تولید کرد. کشاورزی دقیق به‌طور مثال شامل موارد ذیل می‌شود: کاربرد دقیق‌تر کود به‌گونه‌ای که تبخیر و جاری شدن کود به وسیله خود محصولات اتفاق نمی‌افتد.

موضوع دیگر آن که لازم است آب کمتری به کار بریم تا محصول به ازای هر قطره افزایش یابد، ما در حال حاضر در حال تخلیه منابع کمیاب آبی که در اختیار داریم هستیم. آبیاری با انرژی خورشیدی می‌تواند نقش مهمی در فناوری آبیاری میکرو به‌ویژه برای کمک به کشاورزان خرده‌پا ایفا کند.

پیشرفت مهم دیگری که به ما فرصت فوق‌العاده‌ای را ارائه می‌دهد برداشت، ذخیره‌سازی و حمل و نقل بهتر محصولات کشاورزی خواهد بود که این کار به‌منظور جلوگیری از ضایعات بسیار زیاد مواد غذایی که از مزرعه تا سفره اتفاق می‌افتد، لازم است. طبق تخمین‌ها ضایعات مواد غذایی حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد مجموع تولید غذایی را شامل می‌شود. این مقدار زیاد ضایعات از جوندگان و آفات، فساد غذایی، از دست دادن فیزیکی محصولات، قرار گرفتن در معرض باران و... ناشی می‌شود.

مدل‌های بهتر کسب و کار برای کشاورزان خرده‌پا ضروری است، نه‌تنها برای پایان دادن به فقر شدید، بلکه برای توانمند کردن کشاوزران خرده‌پا برای سرمایه‌گذاری در بهبود انواع محصول، آبیاری، مدیریت آب و ذخیره‌سازی، همه اینها به‌منظور بالا بردن بازده مزرعه و درآمد انجام می‌گیرد. این دستاوردها از طریق تجمع کشاورزان خرده‌پا در تعاونی‌های کشاورزی و سازمان‌های بر پایه کشاورزی قابل دستیابی است. این مدل‌های جدید کسب و کار می‌تواند زنجیره ارزش و درآمد را بهبود بخشد. نتیجه‌گیری همان است که بارها و بارها تکرار شد: مسیر توسعه پایدار شامل آگاهی عمومی، تغییر رفتار، مسئولیت سیاسی و فردی و بسیج سیستم‌ها و فناوری‌های جدید می‌شود که به‌طور چشمگیری می‌توانند فشارهای روی محیط طبیعی را کاهش دهند و کمک کنند اقتصاد و مسیر زندگی مان را با تغییرات زیست‌محیطی که اکنون در جریان است سازگار کنیم./

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۵
پیمان صاحبی


امروز کمپین یادگاری تو به زمین که در راستای مسئولیت اجتماعی سامسونگ راه‌اندازی شده بود، به پایان رسید. کمپینی که اجرای حساب شده آن در ۱۱۰ هکتار از عرصه‌های جنگلی جواهرده رامسر، می‌تواند الگوی مناسبی برای کمپین‌های ایرانی باشد که اغلب ایده‌هایی خوب با اجراهایی بد هستند.


خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)-لیلا مرگن:

امروز کمپین یادگاری تو به زمین که در راستای مسئولیت اجتماعی سامسونگ راه‌اندازی شده بود، به پایان رسید. کمپینی که اجرای حساب شده آن در ۱۱۰ هکتار از عرصه‌های جنگلی جواهرده رامسر، می‌تواند الگوی مناسبی برای کمپین‌های ایرانی باشد که اغلب ایده‌هایی خوب با اجراهایی بد هستند. طرح جنگلانه به عنوان یک کمپین و ایده خوب که با اجرای بد همراه شده‌است، از جمله کمپین‌هایی است که با بازخوانی برنامه‌های دو ماه گذشته سازمان جنگل‌ها در همکاری مشترک با یک برند تولید کننده لوازم الکترونیک، می‌تواند در مسیر درست هدایت شود.

"کمپین یادگاری تو به زمین" نمونه‌ای حساب شده از همکاری بین دو مجموعه‌ است. بام سوک هانگ، مدیر عامل سامسونگ ایران در نشستی خبری که در هتل هما برگزار شد، زمین را میراث مشترک همه ما معرفی می‌کند. وی می‌گوید: با انتشار دی اکسید کربن و گازهای گلخانه‌ای حیات خود و درختان را در معرض خطر قرار می‌دهیم.

به گفته سوک هانگ مجموعه تحت مدیریتش تنها به فکر تولید لوازم الکترونیک نیست بلکه به سرمایه‌گذاری برای آینده و محیط زیستی سبزتر هم می‌اندیشد به همین دلیل به فکر یک هدیه ماندگار برای زمین بوده‌است.

وی ادامه می‌دهد: ماندگارترین هدیه سامسونگ به کره زمین همین ۱۲۰ هزار نهالی است که با کمک و حمایت شما دوستان و محیط‌زیستی‌ها داخل زمین کاشته است.

استفاده از تخصص در اجرای پروژه

آن طور که مهسا سرافرازی، مجری پروژه کمپین یادگاری تو به زمین می‌گوید، سامسونگ برای انجام مسئولیت اجتماعی اش تاکید داشته که کاری ماندگار در ایران انجام دهد. این کار باید به پایداری محیط و بهبود شرایط محیط زیستی ایران هم کمک کند. به همین دلیل سازمان جنگل‌ها به عنوان امین و مشاور علمی این شرکت تولیدکننده لوازم الکترونیک انتخاب می‌شود تا با تجربیات علمی این مجموعه، بهترین نقطه برای انجام مسئولیت اجتماعی سامسونگ انتخاب شود. در همین راستا چهار نقطه از کشور در جنگل‌های ارسباران، زاگرس، هیرکانی و قشم برای سرمایه‌گذاری سبز این شرکت انتخاب می‌شود اما در نهایت چون برای این تولیدکننده لوازم الکترونیک موفقیت پروژه بسیار مهم بوده، ۱۲۱ هزار اصله نهال در ۱۱۰ هکتار از عرصه‌های جنگلی(حفره‌های داخل جنگل)، واقع در جواهرده رامسر کشت می‌شود. در این عرصه گونه‌های ون، کاج سیاه، افرا، شیردار، بلوط ایرانی، پیسه‌آ، گیلاس وحشی و گلابی وحشی به پیشنهاد سازمان جنگل‌ها مستقر می‌شود.

به گفته سرافرازی، عرصه کشت نهال به توصیه مشاور، توسط سیم خاردار مهار می‌شود اما نکته جالب توجه، تلاش این شرکت سازنده لوازم الکترونیک برای اجرای عملیات نگهداری و پس از کاشت است. مجری پروژه کمیپن یادگاری تو برای زمین می‌گوید: متعهد شده‌ایم دو سال عملیات مراقبت نهال‌های کشت شده را متقبل شویم تا نهال‌ها مستقر شوند. ضمن آنکه اگر در این مدت نهالی خشک شد، به جای آن نهال جدید بکاریم.

کوروش خلعتبری لیماکی، مدیر کل دفتر جنگل‌کاری، پارک‌ها و ذخیره‌گاه‌های جنگلی سازمان جنگل‌ها نیز در ارتباط با عملیات نگهداری از پروژه اجرا شده، بیان می‌کند: با وجود آنکه در شمال کشور بارش‌ باران مناسب است، اما پیش‌بینی می‌کنیم در دو تابستان نیازمند آبیاری نهال‌ها باشیم.

به گفته وی هزینه جنگل‌کاری در منطقه جواهرده با توجه به اینکه در ارتفاعات واقع شده حدود ۶ میلیون تومان در هکتار است و اگر عرصه جنگل‌کاری در مناطق پایین دست و جلگه واقع شده باشد، به طور میانگین سه میلیون و ۳۰۰ هزار هکتار هزینه خواهد داشت.

فقدان برنامه‌ریزی منسجم در طرح جنگلانه

بر خلاف برنامه‌ریزی مدون سامسونگ که با در نظر گرفتن تمام زوایای فنی عملیات جنگل‌کاری انجام شده، طرح جنگلانه که به پیشنهاد یکی از سمن‌های محیط زیستی در کشور در حال اجراست، هیچ یک از قواعد فنی جنگل‌کاری را در دل خود ندارد. محل کاشت بذر و نهال‌هایی که مردم با صرف وقت گران‌بهای خود در روزهای تعطیل درون زمین می‌کارند، نه تنها با حصار کشی کنترل نمی‌شود بلکه تکلیف عملیات نگهداری آنها پس از کشت نیز مشخص نیست. این طرح اگرچه در ذات خود زیباست، اما چراغ سبزی به دولت نشان می‌دهد که می‌توان جنگل‌‎کاری را با مشارکت مردم و بدون صرف حتی یک ریال هم انجام داد. اجرای این طرح مشارکتی هزینه نگهداری را هم تحت الشعاع قرار داده و تخصیص اعتبارات این بخش رو به کاهش گذاشته است. ضمن آنکه نظارت‌های کارشناسی در اجرای جنگلانه ضعیف است. به نحوی که در برخی مناطق جمع‌آوری بذر برای کشت در عرصه نیز بدون مشارکت کارشناسان و متخصصان انجام می‌شود.

این ناهماهنگی در اجرای پروژه جنگلانه، بدون شک برای منابع طبیعی کشور تبعات منفی زیادی خواهد داشت و این اثرات منفی اثر مثبت مشارکت مردم در کاشت درخت را هم خنثی می‌کند.

در بسیاری از پروژه‌های ایران، کیفیت فدای کمیت می‌شود و به جای آنکه به دنبال اجرای درست یک برنامه باشیم، تلاش می‌کنیم آمارهای جذاب ارایه دهیم تا عملکردمان را مطلوب جلوه دهیم، اما این پروژه مشترک سازمان جنگل‌ها و شرکت تولیدکننده لوازم الکترونیکی به ما می‌آموزد که بر اساس مسئولیت و وظیفه اجتماعی خود به جای پر کردن جداول عملکردهایمان، سطحی کوچک را با شیوه‌های درست و علمی تحت مدیریت قرار دهیم.

در نشست امروز، ناصر مقدسی قائم مقام سازمان جنگل‌ها همکاری مشترک با یکی از برندهای تولیدکننده لوازم الکترونیک را الگویی برای مشارکت‌های آتی با سایر برندهای آلوده کننده محیط زیست معرفی کرد. وی در این نشست اظهار امیدواری کرد که سایر برندهای آلوده کننده محیط زیست نیز فعالیت‌های خود را صرفا معطوف به حوزه بازیافت و غیره نکرده و در احیای جنگل‌ها نیز مشارکت کنند.

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی


نتایج یک مطالعه با تکیه بر تصاویر ماهواره ای نشان می‌دهد در ۱۳ سال گذشته، ۹۲۰ هزار کیلومتر مربع، حدود ۷ درصد از اکوسیستم های جنگلی ارزشمند در جهان از بین رفته اند.

نتایج یک مطالعه با تکیه بر تصاویر ماهواره ای نشان می‌دهد در ۱۳ سال گذشته، ۹۲۰ هزار کیلومتر مربع، حدود ۷ درصد از اکوسیستم های جنگلی ارزشمند در جهان از بین رفته اند.

 امروز به وضوح شاهد بیابانی شدن جهان هستیم و این سکانسی از یک فیلم ماجراجویانه نیست. این واقعیتی تلخ به مفهوم از دست دادن منابع طبیعی در سراسر جهان با شتابی قابل توجه است.

نتایج مطالعات منتشر شده در ۱۳ ژانویه در مجله Science Advances که بر روی جنگل‌های با ارزش بکر و دست نخورده جهان (حدود یک پنجم از پوشش جنگلی در سطح جهان) انجام شده‌است، نشان می‌دهد که این گنجینه تنوع زیستی به‌طور کلی به میزان هفت درصد، بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ کاهش یافته‌است. حدود ۹۲۰ هزار کیلومتر مربع از این جنگل‌ها از نقشه جهان حذف شده‌است. این تخریب جنگل در بین سال‌های ۲۰۱۳-۲۰۱۱ شتاب چشمگیری داشته است، حدود سه برابر بیش از تخریب جنگلی در بین سال‌های ۲۰۰۳-۲۰۰۱ را نشان می‌دهد.

بنا به نظر محققان این مطالعه، جنگل‌های بکر و دست نخورده به‌عنوان مناطق موزاییک مانند کمتر از ۵۰۰ کیلومترمربع در یک قطعه تعریف شدند، در این قطعات عملا نشانی از فعالیت‌های انسانی تشخیص داده نشد - اما به طور مثال می‌توان شکارچیان را در این نواحی یافت – این نواحی عمدتا قطعاتی پوشیده از درختان هستند، اما همچنین ممکن است دریاچه‌ها و باتلاق‌ها نیز در آنها باشد.


شکل بالا- کاهش مساحت نواحی جنگل‌های بکر و دست نخورده و علل کاهش سطح آن ها


این نواحی مناطق گسترده‌ای هستند که از جنگل‌های اولیه منشاء می‌گیرند، بدین معنا که این مناطق جنگلی به طور طبیعی قادر به بازسازی گونه‌های بومی بدون اختلال در فرآیندهای اکوسیستمی خود هستند. تصاویر ماهواره‌ای، به ویژه تولید شده توسط گوگل ارث، که محققان در این مطالعه از آنها استفاده کرده‌اند، نشان می‌دهد که در برخی از نقاط جهان هنوز هم این اکوسیستم‌های جنگلی ارزش‌های خود را حفظ کرده‌اند. ‌مانند آمازون، آفریقای مرکزی، جنوب شرق آسیا و نواحی شمالی کره زمین.

از ۶۵ کشور بررسی شده، کانادا با سه میلیون کیلومتر مربع، روسیه (۷/۲ میلیون km۲) و برزیل (۴/۲ میلیون km۲) دارای دو سوم از میزان کاهش سطح این جنگل‌ها هستند و به معنای دیگر این سه کشور به ترتیب از سال ۲۰۰۰، به میزان ۷/۴، ۳/۴ و ۳/۶ درصد مناظر جنگلی خود را از دست داده‌اند. به‌طورکلی، ۶۰ درصد از مساحت ناپدید شده در مناطق استوایی، به خصوص در جنوب امریکا ( با ۳۲۲ هزار کیلومتر مربع) و آفریقا (۱۰۱ هزار کیلومترمربع) مشاهده شده‌است. به همان نسبت، وضعیت در پاراگوئه که ۷۹% از این جنگل‌های بکر خود را از دست داده است، بسیار تاسف بار است. همان طور که رومانی به طور کامل جنگل های بکر خود را از دست داد.

استاد علوم جغرافیا در دانشگاه مریلند ایالات متحده، متیو هانسن که سالهای زیادی بر روی این تخریب جنگلی کار کرده است، با مطالعه مناطق جنگل‌های بکر روسیه و کانادا گفت: « متاسفانه نمی‌توان برای این نتایج چندان متعجب شد، مشاهدات ماهواره‌ای بر آنچه اتفاق می‌افتد کاملا روشن است. به طور مثال نمی‌توان به مبارزه با جنگل‌زدایی در برزیل چندان امیدوار بود، وقتی اغلب جنگل‌زدایی در بزریل برای تولید روغن پالم برای مصرف در ایالات متحده انجام می‌شود».

جنگل‌های دست نخورده و بکر عمدتا قربانیان فعالیت‌های انسانی هستند. مهمترین این علت‌ها قلع و قمع درختان به دلیل برداشت و تجارت محصولات کشاورزی و صنعتی از جنگل‌ها مانند روغن پالم، سویا ست که در نواحی در دسترس‌تر جنگلی قرار دارند. تکه تکه شدن جنگل‌ها و پاکسازی جنگل‌ها از عوامل مهم کاهش وسعت و تخریب آنهاست. بالاترین درصد از پاکسازی جنگل مربوط به برداشت روغن پالم (۴۳ درصد از کل مساحت جنگل های بکر) است.

شکل بالا - سطح جنگل‌های بکر در اسل ۲۰۱۳، کاهش مساحت سطح جنگل ها بین سالهای ۲۰۱۳-۲۰۰۰، و مرزهای جغرافیایی نواحی برای تجزیه و تحلیل


مناطق حفاظت شده اغلب در محل‌های دور در مناطق کوهستانی و اکوسیستم های دست نخورده قرار گرفته‌اند. در درجه اول بهره‌برداری از این جنگل‌ها و در اصل ۳۷ درصد از علت ناپدید شدن وسعت های جنگلی در این نواحی است، سپس توسعه کشاورزی- صنعتی توسط کشاورزان ( ۳۰ درصد)، همچنین آتش سوزی های عمدی و طبیعی به خصوص در جنوب شرقی آسیا و افریقا برای ایجاد زیرساخت‌ها (جاده‌ها، خطوط لوله، سدهای بزرگ برقابی حدود ۲۱ درصد) و سایر دلایل مانند استخراج نفت، گاز، بهره برداری از معاون و غیره است.

بهره‌برداری از گونه‌های درختی در جنگل و تخریب اکوسیستم باعث آسیب جدی به تنوع زیستی و کاهش توانایی ذخیره کربن شده‌است. به طور مشابه، ساخت جاده‌های دسترسی باعث شکنندگی اکوسیستم‌ها و دسترسی آسان تر برای شکارچیان غیرقانونی را فراهم کرده‌است. به عقیده تیم مطالعاتی، طبقه‌بندی مناطق حفاظت شده برای کند کردن تخریب‌ها موثر است و می‌تواند این روند تخریب را به یک سوم کاهش دهد.

اگر همین روند تخریب مشاهده شده بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ ادامه یابد، پاراگوئه، لائوس، کامبوج، و گینه جنگل های دست نخورده و بکر خود را طی ۲۰ سال آینده از دست خواهند داد، و ۱۵ کشور دیگر تا ۶۰ سال بعد به طور کامل آن ها را از دست می‌دهند.

ترجمه: شهره صدری خانو

منبع: لوموند ۱۶ ژانویه ۲۰۱۷

منبع مطلب:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۲
پیمان صاحبی


تالاب‌های کوچک را دریابیم

در شرایط اقلیمی حاضر، حیات تالاب ها به ورود آبهای سطحی و مدیریت دقیق منابع آبی بستگی دارد. از سرنوشت تلخی که برای تالاب های بزرگ رقم زدیم، پند بیاموزیم و تالاب های کوچک را دریابیم.

به گزارش سلامت نیوز، منیژه قهرودی تالی، استاد دانشکده علوم زمین در وبلاگ خود در خبرآنلاین نوشت: در خصوص تالاب های ایران سخن زیاد گفته شده است و ضرورت حفظ تالاب ها برهمگان آشکار است. تالاب های ایران، دریاچه های « پلویال » می باشند به این معنی که باقیمانده آخرین دوره سرد یخچالی هستند که در ایران بارندگی بیشتر و تبخیر کمتر بوده است.

بنابراین کاملا روشن است که در شرایط اقلیمی حاضر، حیات تالاب ها به ورود آبهای سطحی و مدیریت دقیق منابع آبی بستگی دارد. از سرنوشت تلخی که برای تالاب های بزرگ رقم زدیم، پند بیاموزیم و تالاب های کوچک را دریابیم.

هنوز درک واقعی از اهمیت , کارکرد و حساسیت تالابها به عنوان زیستگاه های حیاتی و متنوع بسیار پایین است. به جرأت می توان گفت که در مجموعه چهره های محیط طبیعی زمین , کمتر زیستگاهی می توان تا بدین پایه با اهمیت پیدا کرد که تا بدین حد در مورد آنها غفلت شده باشد. در واقع تالاب ها را می توان از جمله نظامهای حیات بخش به شمار آورد که مطلقا جایگزین ندارند. ایران کشوری کوهستانی و دارای حوضه های آبریز متعدد آرئیک است که رواناب آنها به سمت چاله های داخلی ایران زهکشی می شود . این چاله ها به صورت دریاچه ها و تالاب ها از زیستگاه های مهم آبی به شمار می روند. . تغییرات آب و هوایی در دهه های اخیر و افزایش دما باعث کاهش در ابعاد تالاب ها , تبدیل تالاب ها به زمین های خشک ( پلایا) و یا گاهی باعث تغییر از نوعی به نوع دیگر ( دریاچه فصلی به اراضی خشک و دریاچه دائمی به موقت) شده است. در نتیجه تعادل هیدرولوژیکی تالابها که از ورودی و خروجی آب حاصل می شود برهم می خورد. از سوی دیگر روند افزایش جمعیت, شیوه غلط آبیاری زمین های کشاورزی, استفاده از چاههای غیر مجاز و استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی در حریم تالابها, سلامت آنها را به شدت تهدید می کند و تقاضا برای آب را بیش از پیش افزایش می دهد.

تالاب اوان (Ovan Wetland) در استان قزوین و در منطقه کوهستانی الموت با فاصله 75 کیلومتری از شهر قزوین و در دامنه کوه خشکچال واقع شده است. تالاب اوان از جمله تالاب های تکتونیکی است و در موقعیت بکر و زیبای رود الموت قرار دارد . اوان از لحاظ گردشگری و بدلیل آب و هوای مطبوع پذیرای افراد زیادی می باشد و پناهگاه پرندگان مهاجر مانند قو, غاز در پاییز و محل مناسبی برای قایقرانی و ماهیگیری در تابستان است . مطالعات نشان می دهد که تغییرات اقلیمی ارتباطی با تغییرات سطح آب دریاچه در چند سال اخیر نداشته و هر گونه اتفاق در جهت خشک شدن دریاچه می تواند نتیجه سوء مدیریت و فعالیت های غیر قانونی و همینطور تأثیر نادرست گردشگران هر ساله در منطقه باشد. در حال حاضر تالاب اوان به شدت آسیب پذیر می باشد . دخالت به حریم تالاب در جهت احداث سایت تفریحی و ورود سالانه 21170 متر مکعب فاضلاب از روستاهای وربن و اوان ,احداث جاده به منظور سهولت در دسترسی به تالاب برای گردشگران سبب تخریب اراضی و کمک به فرسایش پذیری تالاب اوان نموده است و در نتیجه ورود رسوبات در فصول بارانی به تالاب را افزایش داده است. با اطمینان می توان گفت که شرایط آب و هوایی تالاب اوان را به سمت خشک شدن هدایت نمی کند مگر اینکه دخالت انسان به صورت گرفتن آب از تالاب و مسدود نمودن رواناب های سطحی ، تغییرات آن را منجر شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۵
پیمان صاحبی


 

دسیسه ۳ غول تولید‌کننده بذر برای انباشت دنیا با محصولات «تراریخته‌»

 در بخش تولید بذر و آفت‌کشها دیگر رقیبی باقی نمانده؛ هفت شرکت به‌زودی به چهار شرکت تبدیل می‌شوند و ۶۰ درصد از بازار تجارت بذر و مواد شیمیایی کشاورزی تنها به سه شرکت تعلق خواهند داشت که تقریبا همه آنها گیاهان تراریخته عرضه می‌کنند.


به گزارش سلامت نیوز، تسنیم نوشت: زمان آن فرا رسیده تا توجه خود را فقط به آنچه که در بشقاب غذایمان هست، معطوف نسازیم، یادداشت پیش رو با همکاری بنیاد رُزا لوکزامبورگ، اتحادیه محیط زیست و حفاظت از طبیعت آلمان، جرمن واچ، آکسفام و لوموند دیپلماتیک، هشداری است به مسیر خطرناکی که بخش تولید خوراک و کشاورزی طی می‌کند.


در بخش تجارت کشاورزی جهانی تاکنون هفت شرکت بزرگ، کل تولید بذر و آفت‌کش را در دنیا در دست داشته‌اند؛ اواخر سال 2017 اما این شرایط تغییر پیدا خواهند کرد، خانم باربارا اونموسیگ از اعضاء هیئت مدیره بنیاد هاینریش بل، در مصاحبه‌ای می‌گوید: «ما به‌زودی شاهد خواهیم بود که دیگر نه انحصار چند جانبه، بلکه با تنها سه (تک) انحصار(سه مونوپل) سر و کار پیدا می‌کنیم.»


شرکت آلمانی بایر در حال خریدن کمپانی آمریکایی مونسانتو است؛ دو غول امریکایی، «دوپونت» و «داو» در حال طراحی برای ادغام هستند و شرکت ChemChina در نظر دارد تا کمپانی شیمیایی سویسی سینگنتا را تصاحب کند؛ هر اندازه بیشتر از قدرت در بازار در دست تعداد کمتری متمرکز شود، نه تنها مصرف‌کنندگان بیشتر به تولیدات آنها وابستگی پیدا می‌کنند بلکه پیش از هر چیز این کشاورزان هستند که باید قیمتهای بذر و آفت‌کشها را که کمپانیها دیکته می‌کنند، بپذیرند.


در بخش تولید بذر و آفت‌کشها دیگر رقیبی باقی نمانده؛ هفت شرکت به زودی به چهار شرکت تبدیل می‌شوند و 60 درصد از بازار تجارت بذر و مواد شیمیایی کشاورزی تنها به سه شرکت تعلق خواهند داشت که تقریبا همه آنها گیاهان تراریخته عرضه می‌کنند.


زمانی که گندم، ذرت و دانه‌های سویا برداشت می‌شوند، پای دیگر اعضاء زنجیره مواد غذایی به میان می‌آید؛ بر طبق گزارش منتشر شده، چهار کمپانی واردات و صادرات، مواد خام کشاورزی را در دست دارند: شرکتهای امریکایی آرچر دانیلز میدلند، بانجی، کارگیل و شرکت هلندی لوییز درای فوس.


این شرکتها با تجارت، حمل و نقل و فراوری بسیاری از مواد خام، 70 درصد از سهم در بازار جهانی را در تصرف دارند؛ آنها به خوبی از بازده زمینهای کشاورزی، قیمتها، نوسان ارز، تغییرات جوی و شرایط سیاسی در دنیا آگاه هستند و می‌توانند از قدرت خود در مبادلات با تولیدکنندگان استفاده کنند.


آنها مواد خام کشاورزی را با قیمت نازل در اختیار کمپانیهای مواد غذایی بزرگ مانند نستله، یونیلیور، هاینتس، مارس و کلاگز می‌گذارند؛ این شرکتها همه مشتری تنها یک کمپانی (OLAM در سنگاپور) هستند از سوی دیگر، نستله و دیگران از بزرگترین تحویل‌دهندگان کالا برای سوپرمارکتهای زنجیره‌ای به شمار می‌آیند.


گسترش فروشگاههای زنجیره‌ای غذایی در کشورهایی با درآمد متوسط مانند هند، اندونزی و نیجریه ثبت شده؛ انقلاب سوپرمارکتها همه جا به قیمت از دست رفتن مغازه ها و بازارهای سنتی تمام می‌شود البته بسیاری از تولید‌کنندگان مواد غذایی ادعا می‌کنند که آنها با تولید هر چه بیشتر مواد غذایی در حال مبارزه با گرسنگی در دنیا هستند اما به گفته خانم اونموسیگ نکته اینجاست که ظرفیت تولید زمینهای کشاورزی بالاتر نرفته است و به جای آن ما حاصلخیزی زمینها را با استفاده بیش از حد کودهای شیمیایی و با کشاورزی تک‌بذری نابود می کنیم.


دویچه‌وله نوشت ما سالانه ١٢ میلیون هکتار از زمینهای حاصلخیز را از دست می‌دهیم؛ به عبارت دیگر اینکه نزدیک به 800 میلیون نفر در دنیا از کمبود خوراک رنج می برند، به دلیل کمبود مواد غذایی نیست بلکه یک مشکل توزیع خوراک است؛ در بخش تولیدات کشاورزی طرح مقابله با این روند، روشهای کشاورزی زیستی هستند که تحت تسلط کمپانیها قرار ندارند و به افزایش محصول منجر می‌شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۴
پیمان صاحبی

 

دانشگاه‌ها درباره پارازیت‌ها گزارش علمی دهند

با وجود این‌که پیش ازاین، بسیاری از متخصصان، درباره مضربودن و سرطانی‌بودن این پارازیت‌ها حرف زدند و نسبت به سقط جنین و ناباروری هشدار داده‌اند، اما هیچ‌کس تا این لحظه زیربار آن نرفته است، حتی زمانی که دوم دی‌ماه معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، به صراحت روی سرطانزابودن امواج و پارازیت‌ها دست گذاشت، وزیر بهداشت دو روز بعد از آن، نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و تأکید کرد که: «تاکنون مدرکی دراین‌باره ارایه نشده است و بدون مدرک نمی‌توان درمورد رابطه پارازیت و سرطان، کلی‌گویی کرد.»


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، پارازیت‌ها را دیگر همه می‌شناسند، امواجی که حالا سال‌هاست با سبک زندگی ایرانیان گره خورده‌اند. یک‌بار می‌گویند مضر است، سرطانزاست، عامل سقط جنین است و سردرد می‌آورد و... یک‌بار می‌گویند مضربودنشان ثابت نشده، «احتمالا سرطانزا» هستند و نه مطمئنا. مردم هنوز هم نمی‌دانند ماجرای واقعی این پارازیت‌ها چیست. زندگیشان، جانشان و بچه‌هایشان، درامان هستند، نیستند. با این‌که پیش ازاین مسئولان وزارت بهداشت و وزارت ارتباطات و سازمان انرژی اتمی و .. درباره بود و نبود پارازیت‌ها و مضربودن و نبودنش، مورد سوال خبرنگاران قرار گرفته‌اند، اما هیچ‌وقت، پاسخ مشخص و واضحی ازسوی آنها داده نشده، حتی با وجود این‌که پیش ازاین، بسیاری از متخصصان، درباره مضربودن و سرطانی‌بودن این پارازیت‌ها حرف زدند و نسبت به سقط جنین و ناباروری هشدار داده‌اند، اما هیچ‌کس تا این لحظه زیربار آن نرفته است، حتی زمانی که دوم دی‌ماه معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، به صراحت روی سرطانزابودن امواج و پارازیت‌ها دست گذاشت، وزیر بهداشت دو روز بعد از آن، نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و تأکید کرد که: «تاکنون مدرکی دراین‌باره ارایه نشده است و بدون مدرک نمی‌توان درمورد رابطه پارازیت و سرطان، کلی‌گویی کرد.»


«هیچ اطلاعاتی وجود ندارد، تحقیقی هم انجام نشده.» این پاسخی است که از مراجع رسمی درباره پارازیت‌ها و مضربودنشان شنیده می‌شود؛ تنها کسانی که می‌توانند درباره وضع سلامت ایرانیان دربرابر امواجی که شبانه‌‌روز درمعرضش قرار دارند، اظهارنظر رسمی کنند. علی گورانی، رئیس اداره بهداشت پرتوهای وزارت بهداشت، یکی از این مسئولان است، کسی که اطلاعات دقیقی درباره امواج دارد، اما قاطعانه می‌گوید که: «مستند علمی معتبری مبنی بر سرطانزابودن پارازیت‌ها وجود ندارد.» مستند علمی وجود ندارد، اما این مسئول در وزارت بهداشت از دانشگاه‌ها می‌خواهد تا اگر اطلاعاتی دراختیار دارند، به وزارت بهداشت بدهند، دانشگاه‌هایی مانند صنعتی شریف و امیرکبیر و... همانجا که دانشکده‌های تخصصی مخابرات الکترونیک دارند و به گفته گورانی، در دنیا از رتبه قابل توجهی برخوردارند اما دراین زمینه اظهارنظر نمی‌کنند.


شما از دانشگاه‌ها خواسته‌اید تا اگر اطلاعاتی در زمینه امواج و پارازیت‌ها دارند، دراختیار وزارت بهداشت قرار دهند، این موضوع به صورت رسمی به دانشگاه‌ها ابلاغ شده؟
خیر. به صورت رسمی ازسوی وزارت بهداشت ابلاغ نشده، چون وزارت بهداشت هم متولی اصلی این کار نیست، بلکه وظیفه خیلی از سازمان‌ها و وزارتخانه‌هاست، اما همین که ما در رسانه‌ها اعلام می‌کنیم، به‌ هرحال به گوش دانشگاه‌ها می‌رسد، ما ازهمه دانشگاه‌ها می‌خواهیم که اگر دلیل محکمی مبنی بر مضربودن پارازیت‌ها یا بالابودن آنها دارند، دراختیار ما قرار دهند. به‌ هرحال دانشگاه‌هایی مانند علم و صنعت، دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر، امکانات و تجهیزات دقیق و خوبی دراختیار دارند، واقعا از این دانشگاه‌ها انتظار می‌رود که دراین زمینه تحقیقاتی را انجام دهند و درقالب پروژه از دانشجویان دکتری و ارشد بخواهند که دراین زمینه تحقیق کنند. واقعا برای این دانشگاه‌ها کار سختی نیست. سوال ما این است که چرا تا به‌حال دراین زمینه کاری نکرده‌اند؟ چرا سازمان انرژی اتمی دراین زمینه نظر صریح خودش را اعلام نمی‌کند؟


خود وزارت بهداشت یا سازمان‌ها و وزارتخانه‌های مرتبط با این موضوع اطلاعاتشان درباره امواج و تشعشات و به‌طور مشخص پارازیت‌ها را ازچه طریقی به دست می‌آورند؟
ما اطلاعات‌مان را از آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، سازمان بهداشت جهانی و کمیسیون بین‌المللی حفاظت درمقابل پرتوهای غیریون‌ساز که ٩٠ کشور دنیا ازجمله ایران، از استانداردهای آن استفاده می‌کنند، به دست می‌آوریم. استانداردهای ملی ما هم براساس استاندارد‌ کمیسیون بین‌المللی حفاظت درمقابل پرتوهای غیریون‌ساز است و این کمیسیون بر استانداردهای ما صحه گذاشته است.


چه کسی بر اجرای این استانداردها نظارت می‌کند؟
استانداردها یک میثاق ملی و بین‌المللی است، به‌ هرحال این‌که پرتوگیری ما زیاد است یا نیست، همه براساس استانداردها تعیین می‌شود و ملاک قضاوت قرار می‌گیرد. همین استانداردها تعیین می‌کند که ما چقدر درقالب استانداردها عمل کرده‌ایم. میزان امواج با شیوه‌های علمی سنجیده می‌شوند.


دراین سنجش‌های شما، مورد مشکوک یا نگران‌کننده‌ای دیده شده؟ این‌که چقدر این امواج درقالب همان استانداردها رعایت می‌شوند؟
به هرحال دراین زمینه ابهاماتی وجود دارد. سوال این است که آیا امواج رادیوفرکانس‌ها یا همان پارازیت‌ها، انرژی دارند یا خیر؟ باید بگوییم که حتما دارند، چون اینها سیگنال‌ها را مختل می‌کنند، به‌ هرحال انرژی عامل حرکت و کار است، پس اثر هم دارد، اما این اثر چقدر است و چه آسیب‌هایی ایجاد می‌کند. براساس اطلاعاتی که در دنیا وجود دارد، نشان می‌دهد که این امواج، اثرات حرارتی روی بافت‌های سطحی بدن افراد ایجاد می‌کند. برای سایر آسیب‌هایی که ایجاد می‌کند، اطلاعات قطعی وجود ندارد. حتی یک موسسه تحقیقات سرطان وابسته به سازمان جهانی بهداشت، که یک مرکز معتبر تحقیقات سرطان است، تأکید دارد که رادیوفرکانس‌ها در دسته دبی قرار دارند و احتمالا سرطانزا هستند. بنابراین منطقی است که باید دراین زمینه احتیاط شود. به همین دلیل است که در دنیا اصل حفاظت بر تشعشعات که به آن آلارا می‌گویند، باید به حداقل ممکن برسد. یعنی تا جایی که امکان دارد، پرتوگیری کم شود، مثلا استفاده از وسایلی که پرتو از خودشان خارج می‌کنند، مانند تلفن‌همراه، مایکروویو و... کم شود. البته نباید خیلی مردم را در این زمینه نگران کرد، هرچند که درطول روز خیلی‌ها با ما تماس می‌گیرند و مدام درباره مضربودن این اشعه‌ها از ما می‌پرسند، بعضی‌ها حتی با گریه سوالشان را مطرح می‌کنند. مردم واقعا دراین‌باره نگران هستند.


درست است، اما چه اطمینانی وجود دارد که پارازیت‌ها بیشتر ازحد مجاز نباشد؟
ما امیدواریم که اینطور نباشد، به‌ هر حال ما نمی‌توانیم بگوییم که نگران این بخش هستیم؛ چون مدرک محکمی هم نداریم. اگر واقعا عکس این بود، حتما واکنش جدی‌تری نشان می‌دادیم؛ در حال حاضر با توجه به اطلاعاتی که وجود دارد، نمی‌توان اظهارنظر محکمی کرد. ما امیدواریم که از پارازیت‌ها به میزان زیاد استفاده نشود.

چرا با اینکه خیلی درباره این موضوع حرف زده می‌شود و مردم اعلام نگرانی می‌کنند، اما حتی یک بررسی هم درباره آن نشده است؟ هر چند که اخیرا هم معاون تحقیقات وزارت بهداشت از سرطانزا‌بودن پارازیت‌ها و امواج خبر داده بود و آنها را مستند به یک تحقیق کرده بود.
ببینید، این پدیده جدیدی نیست؛ بر اساس استاندارد ملی و بین‌المللی، انرژی طیف امواج در دو گیگاهرتس تا ٣٥٠ گیگاهرتس، نباید بیشتر از ٦١ ولت بر متر باشد، یعنی دیگر مهم نیست که در این ٢ تا ٣٥٠ گیگاهرتس امواج، برای مخابرات استفاده می‌شود یا بی‌سیم پلیس یا آمبولانس یا پارازیت. باید تلاش شود که از این میزان بیشتر نباشد که بیشتر هم نیست.


از کجا می‌دانید که نیست؟
ما اطلاعاتی داریم که نشان می‌دهد انرژی امواج به ٢٠ ولت بر متر هم نمی‌رسد. بنابراین اگر این امواج و انرژی‌ها در حد استاندارد باشد، مشکلی ایجاد نمی‌کند.


شما از ماجرای اخیری که در شهر شیراز در ارتباط با پارازیت‌ها ایجاد شده اطلاع دارید؛ مردم آنجا به‌شدت از تأثیرات امواج بر زندگی و بدن‌شان شکایت دارند، اگر شما می‌گویید که اینها در قالب استاندارد رعایت می‌شوند، پس چرا برای مثال در شیراز چنین اتفاقی می‌افتد؟ پس ممکن است در برخی مناطق این استانداردها رعایت نشود.
من واقعا نمی‌دانم چرا در شیراز چنین اتفاقی افتاده است؛ آنچه من از ماجرا می‌دانم در همین حدی است که شما می‌دانید، اما حالا دانشگاه علوم پزشکی شیراز وارد عمل شده و در حال پیگیری موضوع است. مستندات ما نشان می‌دهد که این مقدار انرژی که در کشور مصرف می‌شود، زیر استاندارد است. البته باید به این موضوع هم توجه داشته باشید که نمی‌شود خیلی این استانداردها را امن و امان فرض کرد.


شما درباره میزان مجاز استفاده از امواج توضیح دادید؛ اما ممکن است که کیفیت امواج متفاوت باشد، یعنی مثلا پارازیت‌ها اثرات مخرب‌تری داشته باشند؟
زمانی که انرژی بیشتر از ٦٠ ولت بر متر باشد، خطرناک می‌شود؛ معمولا وسایل تجمیع‌کننده انرژی مثل تلفن همراه این ویژگی را دارند که پس از استفاده طولانی، ممکن است در فرد سردرد و گوش درد و... ایجاد کند. اما درباره پارازیت‌ها هنوز به این نتیجه نرسیده‌اند و ممکن است خیلی از علایم مانند سردرد را به آن نسبت داد.


خود وزارت بهداشت در این‌باره تحقیقی انجام نداده است؟
خیر ما اصلا در این زمینه بررسی نکردیم. نیازی هم نیست، چون در دنیا استانداردهای آن اعلام شده و براساس آن هم سنجیده می‌شود.


تحقیقی که معاون تحقیقات وزارت بهداشت به آن استناد کرده بودند، چه بود؟
برداشت من این است که ایشان هم به گزارش موسسه تحقیقات بین‌المللی سرطان وابسته به سازمان بهداشت جهانی استناد کرده باشد. چرا که اگر تحقیقی انجام شده بود، باید در دسترس ما قرار می‌گرفت. البته این را هم باید اضافه کرد که این ماجرای تأثیر پارازیت‌ها بر شبکه‌های ماهواره‌ای هم دیگر کارایی خودش را از دست داده است.


یعنی وزارت بهداشت اصلا نمی‌خواهد در این‌باره تحقیقی هم انجام دهد؟
چرا خوب است که انجام شود. به ‌هر حال خود سازمان جهانی بهداشت در ارتباط با سرطانزا بودن این امواج ابهاماتی دارد و گفته که احتمالا می‌تواند ایجاد سرطان کند. اما ما برنامه خاصی در این زمینه نداریم و اطلاعات ما براساس همان‌هایی است که وجود دارد.


در تهران یا در کلانشهرها تاکنون بررسی شده که امواج در کدام مناطق بیشتر است؟
خیر تاکنون چنین بررسی‌ای نکرد‌ه‌ایم که کدام مناطق درگیری بیشتری با امواج دارند. اما اگر هر کسی اطلاعاتی دارد، در اختیار ما قرار دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۳
پیمان صاحبی


 

هر موبایل ۶۰۰‌هزار لیتر آب را غیرقابل آشامیدن می‌کند

 تلفن‌های همراه ۴۰ عنصر آلوده‌کننده دارند که بازیافت نشدن آن‌ها برای محیط‌زیست خطرناک است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، چند میلیارد زباله موبایل روی کره زمین وجود دارد که بازیافت نکردن آنها می تواند عواقب مرگباری برای انسان داشته باشد. به همین دلیل در کشورهای مختلف برنامه های مختلفی برای بازیافت زباله های موبایل یا به طور کلی طباله های الکتریکی وجود دارد.

چندین سال است که موبایل به یکی از ابزارهای اساسی زندگی هر انسانی تبدیل شده است؛ بیش 7.2 میلیارد موبایل روی کره زمین وجود دارد و هر سال میلیون ها موبایل هم از چرخه مصرف خارج می شوند، برخی از این موبایل‌ها که از چرخه مصرف خارج شده و بازیافت هم نشده اند آسیب های شدیدی به محیط زیست و در نتیجه انسان وارد می کنند.

در واقع وقتی که موبایلی از چرخه مصرف خارج می شود 3 اتفاق ممکن است برای آن رخ دهد؛ برخی بازیافت می شوند و دوباره مورد استفاده قرار می گیرند، در برخی دیگر از مواقع فقط عناصر درون موبایل بازیافت می شوند. اما در واقع بیشتر موبایل ها اصلا بازیافت نمی شوند و آسیب های شدیدی به محیط زیست وارد می کنند.

معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست ایران هم چندی پیش در این رابطه هشدار داده بود، او با اشاره به وجود 10 میلیون موبایل که هر سال در حال خارج شدن از چرخه مصرف هستند، گفته بود: باید کالاهایی مثل موبایل را جوری از ابتدا طراحی کرد که همه قطعات آن سبز باشد و به طبیعت بازگردد و تبدیل به انبار زباله‌های الکترونیکی نشود.

عناصر خطرناک در موبایل:

موبایل ها می‌توانند شامل ۴۰ عنصر آلوده کننده محیط زیست باشند که بازیافت نشدن آنها برای محیط زیست خطرناک است. اما ۶ مورد از آنها به شدت آلوده‌کننده و خطرناک‌اند؛

ردیف نام عنصر پیامد بازیافت
۱ سرب سرب عنصری است در موبایل های زیادی و بیشتر در باتری موبایل ها وجود دارد و قرار گرفتن در معرض آن غدد درون ریز، سیستم ایمندی، سیستم عصبی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد و همچنین به مغز کودکان آسیب وارد می کند.
۲ جیوه این عنصر در صفحات کریستالی موبایل ها وجود دارد و به کلیه و مغز انسان آسیب وارد می کند.
۳ آرسنیک دز بالای این عنصر که در میکروچیپ های موبایل قرار دارد، سمی است.
۴ کادمیم کادمیم منجر به کاهش قدرت یادگیری، شناختی و ... در کودکان می شود. همچنین ارتباط هایی میان آن و بیماری های کلیوی وجود دارد. این عنصر که درون باتری موبایل قرار دارد هفتمین عنصر خطرنک جهان شناخته شده است و همان میزانی که در باتری موبایل وجود دارد، می تواند 600 هزار لیتر آب را آلوده کند.
۵ کلرین این عنصر که 30 درصد ساختار موبایل ها را تشکیل می دهد منجر به تخریب ساختار سلولی انسان می شود.
۶ برم تحقیقات نشان داده این عنصر که در موبایل ها وجود دارد می تواند آسیب هایی به غده تیروئید وارد کند و همچنین سرطان زا است.

در تحقیقی که چند سال پیش سازمان محیط زیست ایالت متحده آمریکا انجام داده بود،‌ مشخص شد خطر زباله‌های موبایل 17 برابر زباله‌های پرخطر است.

یکی از مدارکی هم که این عواقب مرگبار زباله‌های موبایل را نشان می دهد، شهر گویو در چین است که به نوعی شهر زباله های الکترونیکی بدل شده. ده‌ها هزار کارگر در این شهر کار می کنند تا زباله های الکترونیکی را بازیافت کنند.

بر اساس آمار یک سازمان غیرانتفاعی به نام «شبکه کاری بازل» که در آمریکا واقع شده است، شهر گویو سالانه یک و نیم میلیون تن زباله الکترونیکی را دریافت و بازیافت می کند. از جمله این زباله ها می توان به مدارهای الکترونیکی، موبایل، مانیتورهای کامپیوتر، و دستگاه های بازی، اشاره کرد.

فعالان محیط زیست متعلق به گروه گرین‌پیس می گویند بیشتر این زباله ها از آمریکا و کشورهای غربی دیگر به چین وارد می شوند. به گفته آنها زباله های ابزار الکترونیکی سمی هستند و نه تنها برای کارگران چینی، بلکه برای محیط زیست نیز ضرر دارند.

بازیافت موبایل و سود چند میلیون دلاری آن

به دلیل همین پیامدهای مرگبار بازیافت نشدن موبایل، چند سالی است که در کشورهای مختلف شرکت های خصوصی و دولتی شروع به انجام اقداماتی برای بازیافت این وسیله کرده اند، این اقدامات سودهای زیادی هم برای برخی از این شرکت ها داشته است.

بر اساس تحقیقی دانشگاه سنت باربارا کالیفرینا در سال 2010 منتشر کرد، سه شرکت به طور میانگین 2.10 میلیون دلار هزینه بازیافت موبایل کردند و به طور میانگین از این اقدام درآمدی 17 میلیون دلاری داشته اند. از سویی دیگر در هر یک تن گوشی کارکرده 300 گرم طلا وجود دارد که این هم می تواند سود زیادی برای شرکت‌های بازیافتی داشته باشد.

گفتنی است بازیافت کلی موبایل سودآورتر از بازیافت برخی از اعضای آن است.

البته فعالان محیط زیست راه دیگری هم برای کاهش زباله‌های موبایلی پیشنهاد داده اند؛ آنها می گویند راه دیگری که برای نجات از پیامدهای زباله موبایل وجود دارد تغییر ندادن موبایل تا حد ممکن و یا اهدا کردن آن به افراد دیگر است. چیزی که عملا و با پیشرفت روزانه موبایل‌ها و گوشی‌های هوشمند، به سختی ممکن است اتفاق بیفتد.

اِی‌تی‌ام های سازگار با محیط زیست

در برخی کشورهای پیشرفته اِی‌تی‌ام های سازگار با محیط زیست یا اکو اِی‌تی‌ام هایی وجود دارد که هر فردی می تواند تلفن همراه یا تبلت خود را به قیمتی که این دستگاه تخمین می زند به آن بفروشد و در ازای آن در همان لحظه پول نقد دریافت کند، این دستگاه ها این گوشی های همراه کار کرده را بازیافت می کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۲
پیمان صاحبی


عکس/چگونه مدیریت انسانی غلط، تالاب بختگان را به کام مرگ کشاند؟

 این یک عادت تکراری در نظام مدیریتی و نحوه برخورد ما با محیط زیست است که در گام نخست تمام اقدامات و برنامه های توسعه ای خود را بدون رعایت کوچکترین ملاحظات زیست محیطی اجرا می کنیم و پس از آشکار شدن خسارات، به فکر جبران ندانم کاری ها برمی آییم. مثل تالاب تاریخی و باستانی بختگان که احداث چند سد و کشاورزی افسار گسیخته آن را خشکاند و حالا مسئولان به فکر احیای آن هستند.

به گزارش سلامت نیوز، تابناک نوشت: این یک عادت تکراری در نظام مدیریتی و نحوه برخورد ما با محیط زیست است که در گام نخست تمام اقدامات و برنامه های توسعه ای خود را بدون رعایت کوچکترین ملاحظات زیست محیطی اجرا می کنیم و پس از آشکار شدن خسارات، به فکر جبران ندانم کاری ها برمی آییم. مثل تالاب تاریخی و باستانی بختگان که احداث چند سد و کشاورزی افسار گسیخته آن را خشکاند و حالا مسئولان به فکر احیای آن هستند.

یکی از تالاب هایی که تحت تأثیر عواملی مثل کاهش نزولات جوی و دخالت های انسانی با مشکل رو به رو و در ادامه با بی توجهی مسئولان به کلی خشک شد، تالاب بختگان در استان فارس است؛ تالابی که جدا از کارکردهای زیست محیطی در شکل گیری تمدن باستانی ایران نیز نقش ویژه ای داشت و حالا به دلیل خشکی، اثرات نامطلوبی برای منطقه ایجاد کرده است.

تالاب بختگان در حوضه آبریزی با همین نام است که مساحتی بالغ بر 31000 کیلومتر مربع دارد و رودخانه کر به همراه انشعابات فرعی اش، مهم ترین آب های سطحی آن را تشکیل می دهند. در این حوضه آبریز و اطراف آن از شهرهایی مثل کامفیروز، اردکان، فاروق، مرودشت، شیراز، ارسنجان، خرامه، سعادت شهر، نی ریزریال استهبان و فسا می توان یاد کرد.


تالاب بختگان که روزگارانی باعث افزایش رطوبت هوا و به علت بلند بودن ارتفاع کوه‌ های پیرامونش، رطوبت حاصله در هوای همان منطقه باقی مانده و باعث ثمردهی درختان انجیر، بادام، رز و زیتون در کوه ‌ها می شد، اکنون و تحت تأثیر برخی عوامل انسانی و طبیعی ـ که در ادامه به آنها اشاره می شود ـ به کلی خشک شده است.

در پی کاهش ورودی آب رودخانه کر به دلیل ساختن سد درودزن در دهه های گذشته، ورودی آب این تالاب، تنها محدود به سیلاب های منطقه آباده طشک، شهرستان بختگان، خیر، نیریز، خرامه و ارسنجان شد و در این میان پس از ساختن سد سیوند بر روی رود سیوند در تنگه بلاغی، دیگر سیلاب رودخانه سیوند نیز به رود «کر»، نرسید و در نتیجه منابع آبی این تالاب به کلی از بین رفت.

مجموعاً ساختن سه سد به نام های سیوند، درودزن و ملاصدرا همه منابع آبی و حقابه این تالاب را در اختیار کشاورزی، شرب و صنعت بالادست حوضه آبریز قرار داد و جالب اینکه هم اینک نیز مسئولان اجرای دو سد دیگر به نام های تنگ سرخ و جورک بیضاء را در دستور کار خود دارند.

وضعیت کنونی حوضه آبریز به گونه ای است که در بالادست تالاب و در مناطقی مثل شهرستان کامفیروز شالی کاری و کاشت صیفی جات رونق فراوان دارد و از آن سو در پایین دست تالاب کشاورزی به کلی نابود شده و خشک شدن تالاب نیز زمینه ساز گسترش روزافزون ریزگردها در آسمان منطقه شده است.
چگونه مدیریت انسانی غلط، تالاب بختگان را به کام مرگ کشاند؟
به رغم اینکه وضعیت اسفناک تالاب تداوم دارد و نشانه ای از مدیریت بهینه در آن دیده نمی شود، در رابطه با مشکلات تالاب و نحوه مدیریت آن، «ابوالفضل آبشت» مدیر ملی حفاظت از تالاب های کشور به «تابناک» گفت: سازمان محیط زیست چند سالی هست که موضوع برنامه مدیریت جامع تالاب ها را در دستور کار خود قرار داده است.

در رابطه با تالاب بختگان نیز ما در حال تهیه برنامه مدیریت جامع هستیم. این برنامه را دفتر طرح حفاظت از تالاب ها پیش می برد و هدف از آن، تقویت نظام مدیریتی حوضه آبریز تالاب بختگان است، چون ما معتقدیم عامل بخش عمده ای از مشکلات کنونی، نقص در مدیریت یکپارچه و توسعه ناپایدار حوضه آبریز است.

خلاصه طرح مذکور این است که طی یک بازه زمانی مناسب از همه دستگاه های مرتبط با وضعیت تالاب مثل وزارت نیرو، سازمان جهاد کشاورزی، آب منطقه ای و... خواسته می شود تا نظام مدیریتی خود را بر اساس منافع تالاب تغییر دهند و از مجموعه کارهایی که تاکنون در مسیر تخریب تالاب انجام داده اند، دست بردارند.

ما به عنوان محور طرح تلاش می کنیم طی جلسات مشترک، دغدغه های نهادهای مختلف را بشنویم و تلاش می کنیم به یک نقطه مشترک برسیم. پیش از این طرح حفاظت مذکور برای تالاب های ارومیه، شادگان و پریشان برگزار شده است.

«آبشت» در مورد جزئیات این طرح گفت: طرح مدیریت جامع تالاب بختگان آغاز شده و تلاش ما این است که برای نهادهای مختلف وظیفه تعیین کنیم. برای مثال در این چارچوب، وظیفه جهاد کشاورزی توسعه کشاورزی پایدار با هدف کاهش قابل توجه مصرف آب خواهد بود.

مدیر طرح حفاظت از تالاب های کشور در مورد شعاری و آرمانی بودن این گونه اقدامات نیز گفت: قدم اول، تهیه برنامه مدیریت است و ما ناگزیر به اجرای آن هستیم و تا این طرح نباشد، نمی توان به یک اجماع مشخص دست یافت. سازمان حفاظت محیط زیست، نمی تواند به تنهایی اقدام به احیای تالاب بکند. اقدامات متعددی از جمله کشاورزی ناپایدار در حال اجراست که نیاز به تغییر دارد.

وی در مورد سدهای بزرگ موجود در حوضه آبریز بختگان ـ که کارشناسان آنها را عامل اصلی خشک شدن تالاب می دانند ـ و احتمال تخریبشان نیز گفت: موضوع تخریب سدهای حوضه آبریز، موضوع خیلی قابل بحثی است، ولی کار درستی نیست. موضوع مهم تر مدیریت پایدار است. ما معتقدیم سدها باشند، ولی حقابه های تالاب نیز پرداخت شود؛ موضوعی که هم اینک رعایت نمی شود.

«آبشت» در پایان گفت: در الفبای محیط زیست آمده است که در طبیعت حتی یک سنگ را نباید جابه جا کرد. سدهای کشور پایداری اکوسیستم را به هم زده اند، ولی با توجه به مشکل آبی کشور و نیاز به مدیریت امنیت غذایی کشور، ناگزیر به احداث سد هستیم، اما در عین حال، باید پایداری طبیعت را نیز مورد توجه قرار دهیم.

بر اساس آنچه رفت، در مورد شرایط کنونی تالاب بختگان و حوضه آبریز این منطقه باید گفت، مدیریت ناهماهنگ، توسعه ناپایدار و عدم رعایت ملاحظات و حقابه های زیست محیطی این حوضه آبریز کاملاً مشهود است. اکنون و در شرایطی که مجموعه اقدامات تا کنون به نابودی تالاب منجر شده است، مدیریت طرح حفاظت از تالاب های کشور تلاش دارد تا همه نهادی ذی نفع و تأثیرگذار را برای احیای تالاب هماهنگ کند؛ اقدامی که البته با وضعیت به شدت نگران کننده تالاب بختگان نمی توان به مفید بودنش امید داشت.

تالاب بختگان

تالاب بختگان

تالاب بختگان

تالاب بختگان

تالاب بختگان

تالاب بختگان

تالاب بختگان

تالاب بختگان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی


یونسکو به‌کمک جنگل هیرکانی می‌آید
مهم‌ترین رویشگاه کره زمین درحال نابودی است

جنگل‌های هیرکانی، میراث چندمیلیون ساله‌ای است که از عصر یخبندان و هزاران مشکل دیگر سربلند بیرون آمده تا امروز ما به‌راحتی قدیمی‌ترین رویشگاه کره زمین را به‌نابودی بکشانیم.

قانون-جنگل‌های هیرکانی، میراث چندمیلیون ساله‌ای است که از عصر یخبندان و هزاران مشکل دیگر سربلند بیرون آمده تا امروز ما به‌راحتی قدیمی‌ترین رویشگاه کره زمین را به‌نابودی بکشانیم.

به گزارش قانون، جنگل‌های هیرکانی در شمال کشور در طول ساحل جنوبی دریای خزر و نیمرخ شمالی رشته کوه‌های البرز واقع شده است. این جنگل‌های کهنسال پهن برگ، شامل اراضی پست و کوهستانی با مساحتی بالغ بر ۱/۹۴ میلیون هکتار است که جوامع بی‌همتا و متنوع از گونه‌های گیاهی بومی و در معرض تهدید را در خود جای داده است. همچنین بخشی از هیرکانی در جمهوری آذربایجان قرار گرفته و تا استان گلستان امتداد دارد. هیرکان یا وَرکان (وَرکانه)، بنا بر توضیح دایره‌المعارف فارسی، صورتِ فارسیِ نام یونانی باستانِ گرگان یا جُرجان است که در زمان باستان، محل زندگی قومی به همین نام در استان گلستان امروزی و نواحی اطراف آن بود و از مکان‌های اصلی اقامت پارت‌ها بعد از ورود به سرزمین ‌ایران محسوب می‌شد. منطقه هیرکانی در اوج گسترش، علاوه‌بر استان گلستان کنونی، استان‌های گیلان و مازندران و بخش‌هایی از جمهوری ترکمنستان را نیز شامل می‌شد. نام این قوم، جدا از سرزمین مذکور، به دریای کاسپی (دریای خزر) هم اطلاق می‌شد و یکی از نام‌های آن، دریای هیرکان یا دریای وَرکانه بود. جنگل‌های این منطقه نیز به همین دلیل در متون علمی به‌نام جنگل‌های هیرکانی و گاه جنگل‌های خزری یا کاسپی (Caspian Forest) نام‌گذاری شده است.

6و نیم هکتار از هیرکانی در نیم قرن نابود شد

براساس آمار، سالانه 50 هزار هکتار از رویشگاه‌های جنگلی کشور در حال نابودی است و از 5/6 میلیون هکتار جنگل‌های هیرکانی در شمال ایران در نیم قرن گذشته 9/1 میلیون هکتار باقی مانده است.جنگل‌خواری، پدیده‌ای که سال‌هاست دامن‌گیر منابع طبیعی خصوصا در بخش‌های شمالی کشور شده و این اراضی درحال نابودی و در معرض ساخت و سازهای غیرقانونی قرار گرفته است. در شمال کشور قاچاق چوب، بهره‌برداری و بیماری، حیات جنگل‌های هیرکانی را نشانه رفته است.

جاده بلای جان جنگل«ابر»

«ابر» مهم‌‌ترین جنگل هیرکانی است. اهمیت جنگل ابر از‌ آنجا می‌آید که قسمتی از جنگل‌های باستانی هیرکانی است و گیاهان دارویی آن کم نظیر است و همچنین جنگل ابر، یکی از دست نخورده‌ترین جنگل‌های ایران است که در ادامه جنگل‌های سرسبز شمال ایران است. جنگل ابر در 45 کیلومتری شمال شاهرود در استان سمنان و در مسیر جاده شاهرود به علی آباد، در پشت روستای ابر قرار دارد. از این رو نام این جنگل را «ابر» گذاشته‌اند که؛ در منطقه‌ای قرار دارد که از ضخامت کوه‌های البرز کاسته می‌شود و ابرهای گرفتار در پشت این دیواره از لابه لای دره‌ها به سمت جنوب سرازیر می‌شوند. به همین خاطر تقریبا از بعدازظهر تا نیمه‌های شب با سرد شدن هوا چنان می‌نماید که جنگل روی ابرها سوار شده است. ابرها آنقدر به درخت‌ها نزدیک‌اند که به‌نظر می‌رسد می‌توان در میان ابرها گشت و گذار کرد و به‌باور بسیاری از گردشگران، یکی از زیباترین چشم اندازهای طبیعت ایران محسوب می‌شود. ارتفاع زیاد جنگل ابر از سطح دریا، پایین بودن دما در فصل گرما و وجود چشمه سارهای فراوان و پوشش جنگلی متنوع از شاخصه‌های این جنگل است. از گیاهان درختی جنگل ابر می‌توان بلوط، ممرز افرا، شیردار، توسکا، آزاد داغداغان و از گیاهان مرتعی گونه های کلاه میر حسن، چوبک، اسپرس، دم روباهی، آویشن و شبدر را نام برد. این منطقه از معدود مناطقی است که رشته کوه البرز در این ناحیه به حداقل عرضی خود رسیده و تقریبا از یک شاخه اصلی تشکیل شده است.از جانوران این منطقه نیز می‌توان به خرس قهوه‌ای، گرگ، پلنگ، خوک وحشی، شغال، روباه، خرگوش ،کل و بز، شوکا و از پرندگان، کبک، کبوتر جنگلی، بلدرچین، عقاب جنگلی، کرکس، شاهین، فاخته، قرقاول را نام برد.

جنگل «ابر» در سال‌های اخیر با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کرده است. یکی از مشکلاتی که اعتراضات فراوان فعالان و کارشناسان محیط زیست را درپی داشت، احداث جاده علی‌آباد به ابر در شاهرود بود. 150نماینده مجلس پیشین از روحانی در نامه‌ای، تسریع در احداث این جاده را خواستار شدند. آن سوی ماجرا، فعالان محیط زیست عنوان کردند در این منطقه چقدر جاده نیاز داریم که برای احداث آن یک قطعه از مرز اکولوژیک را بشکافیم و جاده بسازیم. این طرح همچنان حاشیه‌های فراوانی دارد. مهم‌ترین مشکلات جنگل‌های هیرکانی؛ طرح‌های جنگل‌داری، هجوم مردم برای خانه‌سازی، ویلاسازی، دامداری، نواحی صنعتی و ... است.

هیرکانی، ثبت یونسکو می‌شود

در سال 85 جمهوری آذربایجان، درخواستی را مبنی بر ثبت جهانی جنگل‌های خزری-هیرکانی به یونسکو ارائه کرد. با بررسی کارشناسان این سازمان اعلام شد، به‌دلیل اینکه سهم جمهوری آذربایجان تنها ۲۰ هزار هکتار در مقابل سهم ۲ میلیون هکتاری ایران از این جنگل متعلق به دوره ژوراسیک است، ثبت جهانی این اثر به تنهایی به‌نام آذربایجان ممکن نیست. با مطرح شدن این موضوع، ایران نیز خواهان ثبت جهانی هریکانی شد و درخواست ثبت جهانی این جنگل به صورت مشترک از سوی ایران و آذربایجان مطرح شد.

سهم ایران از جنگل هیرکانی بیش از 2میلیون هکتار و سهم کشور آذربایجان 20هزار هکتار است و کارشناسان بر این باورند‌ که این جنگل‌ها می‌توانند به‌عنوان موزه طبیعی مورد استفاده قرار‌ گیرند. به‌گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست، نشست حمایت از تدوین پرونده نامزدی جنگل‌های هیرکانی برای ثبت در سایت میراث طبیعی جهانی یونسکو، با حضور دستگاه های ذی‌ربط ایرانی و همچنین بنیاد سوکو از کشور آلمان روزهای شنبه ویک‌شنبه ۱۸ و ۱۹ دی ماه به مدت ۲ روز در محل معاونت محیط زیست طبیعی تشکیل شد.

در این نشست با پیگیری دفتر زیستگاه ها و امور مناطق، هماهنگی کمیسیون ملی یونسکو، صندوق ملی محیط زیست و حضور سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، نمایندگان بنیاد سوکو (سوخو) از کشور آلمان و تنی چند از استادان و صاحب‌نظران دانشگاهی با هدف تدوین نقشه راه تکمیل پرونده ثبت جنگل‌های هیرکانی و هماهنگی دستگاه‌های متولی و ارائه به یونسکو برگزار شد.

فرهاد دبیری در این نشست با اشاره به اهمیت جنگل‌های هیرکانی با قدمت زمین شناسی بیش از ۴۰ میلیون سال، ارزش دیرین شناسی درختان با بیش از یک میلیون سال، تنوع زیستی بسیار بالای گیاهی و جانوری و زیبا شناختی که در واقع به عنوان یک فسیل زنده منحصر به‌فرد در جهان مطرح است، اعلام کرد: ایران در نظر دارد بخش‌های واجد شرایط از این جنگل‌ها شامل ۹ تا ۱۰ سایت را به منظور میراث طبیعی جهانی در یونسکو به ثبت برساند.به گفته دبیری، پرونده مذکور سال آینده بطور رسمی در یونسکو مطرح می شود.

منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۵ ، ۰۸:۲۵
پیمان صاحبی


 

"فاجعه بزرگ" بیخ گوشمان است!

 چشم‌انداز ایران یک خشک‌سالی شدید است. این چشم‌انداز زمانی بیش‌تر از پیش رنگ و بوی ترس و نگرانی می‌گیرد که بدانیم مراکز مهم جمعیتی مانند تهران، البرز و خراسان شمالی که منابع تامین آب کشور هستند در معرض خشکی بسیار شدید قرار گرفته‌اند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرارو، شاهرخ فاتح نسبت به دست‌وپنجه نرم کردن کشور در سال‌های آینده با پدیده خشک‌سالی هشدار داده‌ است. رییس مرکز ملی خشکسالی سازمان هواشناسی گفته با نگاهی کوتاه‌مدت 84 درصد از مساحت کشور با درجات مختلفی از خشکسالی‌ مواجه‌اند.

در این نگاه، 33 درصد خشک‌سالیِ ضعیف، 41 درصد خشک‌سالی متوسط، 10 درصد خشک‌سالی متوسط و دو دهم درصد نیز خشکسالی بسیار شدید در انتظار ایران است. در شاخص بلندمدت نیز 83 درصد از مساحت کشور، اما این‌بار با 3 درصد خشک‌سالی بسیار شدید، مواجه است.

روند خشک‌سالی در ایران مدت‌هاست شروع شده و به گفته کارشناسان امسال دهمین سال متوالی‌ای است که بارندگی کشور در مقایسه با میانگین 48 ساله پایین‌تر است. به دنبال همین سدهایی که روزگاری در پی رساندن آب به مردم ساخته شدند، تا 50 درصد آبشان را از دست داده‌اند و هرسال آبی که به این فضاها وارد می‌شود کم‌تر می‌شود.

براساس شاخص‌های سازمان ملل و موسسه بین‌المللی مدیریت آب هم، ایران در وضع بحران شدید آبی قرار دارد. ایران اگر بخواهد همین وضع کنونی را هم حفظ کند باید تا سال 2025، 112% به منابع آب قابل استحصال بیفزاید؛ کاری که به زعم کارشناسان غیرممکن است و اگر ممکن هم باشد بسیار سخت خواهد بود.

همین هشدارهاست که کارشناس مختلف را نسبت به آینده شهرها، به‌خصوص کلان‌شهرها نگران کرده است. محمد امین‌قانعی‌راد جامعه‌شناس معتقد است بحران آب تنها مشکلات زیستی ایجاد نخواهد کرد، بلکه به‌دنبال آن مشکلات اجتماعی زیادی هم به همراه دارد.

دکتر محمد درویش مدیر دفتر آموزش و مشارکت‌های مردی سازمان حفاظت محیط ‌زیست، در تحلیل شرایط حاضر و راهکارهای پیش‌رو می‌گوید وقتِ آن رسیده که به‌جای تراکم‌فروشی به فکر توسعه انسان‌محور باشیم تا از پیش‌روی بیش‌تر بحران‌های ناشی از خشکسالی در امان بمانیم.


این فعال محیط زیست با تایید سخنان آقای شاهرخ فاتح –رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی کشور- گفت: هشدار آقای فاتح درست و خطر شدت خشکسالی در مراکز جمعیتی کشور جدی است.

به گفته محمد درویش اگر ما نتوانیم به‌سرعت و متناسب با واقعیت‌هایِ علمِ آمایش سرزمین، چیدمان توسعه را بازمهندسی کنیم و سکونت‌‌های انسانی را از نو تعریف نکنیم بحران جدی‌تر خواهد بود.

وی در ادامه در تشریح وضعیت ایران گفت: ایران در کمربند خشک جهان واقع شده و استعداد تمرکز جمعیت بالای 5 میلیون در کلان‌شهرهایش را ندارد.

به گفته او با جمعیت فعلی کلان‌شهرها جزیره‌ای حرارتی در اطراف آن‌ها ایجاد شده‌است. مثلا در تهران آب از یک‌صد کیلومتری از سرشاخه طالقان به سمت شهر هدایت می‌شود. این یعنی در این‌ سال‌ها ما به واقعیت جغرافیایی کشورمان توجه نکرده‌ایم.

مدیر دفتر آموزش و مشارکت‌های مردی سازمان حفاظت محیط ‌زیست در ادامه به این سئوال که "در این شرایط چه کارهایی برای پیش‌گیری از خشکسالی می‌توانیم بکنیم؟" پاسخ داد: اولین کار توزیع عادلانه ثروت و امکانات در کشور است. ایران در بدترین سناریو 100 میلیارد آب قابل استحصال دارد، اما اغلب سکونت‌گاه‌های آن خشک هستند و منابع آبی در کشور به‌طور یکسان توزیع نمی‌شود.

دکتر درویش می‌گوید ما باید به سمت ساخت بسترهایی حرکت کنیم که سبب شود مردم به سمت کلان‌شهرها حرکت نکنند. باید موج مهاجرت را مهار کنیم و در شهرهای مبداء مهاجرت جذابیت ایجاد کنیم تا مردم خودشان کلان‌شهرها را ترک کنند؛ البته در این میان به هیچ‌وجه نباید از قوانین سخت‌گیرانه بهره گرفت چون پاسخ‌گو نخواهد بود.

وی همچنین تاکید کرد: وقتی بهترین امکانات شغلی، فرهنگی، درمانی و غیره در تهران انباشت شده طبیعی است که در این شهر تردد روزانه 11 میلیون افزایش پیدا کند.

درویش با اشاره به انتقال پایتخت ادامه داد: اقدام دیگر این که ما باید پایتخت سیاسی را منتقل کنیم؛ همچون تجربه خیلی دیگر از کشورهای دنیا که پاسخ‌گو بوده‌است.

وی گفت: واقعیتی که وجود دارد این‌‌ است که از سال 1335 تا کنون 34 هزار روستا در کشور از دست رفته‌ است، چون زمینه تولید در آن‌جا فراهم نبوده‌است.

به گفته این کارشناس زندگی عشایری نیز در پیِ چرای زودرس و حرکت با خودرو در پی سیاست‌های اشتباه ما نابود شده‌است.

محمد درویش تاکید دارد که بنابراین باید یک سامانه همه‌گیر در روند توسعه کشور حاکم باشد تا بتوانیم از بحران‌های جدی مسیر نجات پیدا کنیم.

این کارشناس درباره مشکلات اجتماعی‌ای که شهری مانند تهران با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند توضیح داد: همین‌حالا هم شهرهای بزرگ ما در بحران قرار دارند. در تهران شهرداری اعلام کرده که 20 میلیون از عمر ایرانی‌ها در ترافیک هدر می‌شود که اگر آن را با ساعت کار در نظر بگیریم برابر می‌شود با 10 هزار میلیارد تومان. به جز این حاصل ترافیک کلافگی و عدم تحمل و بیماری‌های دیگر است.

به گفته درویش در این شهر مردم حوصله یکدیگر را ندارند. در تهران 2 هزار نفر در سال در اثر آلودگی هوا کشته می‌شوند و این در حالی است که تنها 13 درصد از حمل و نقل‌های شهر با مترو انجام می‌شود و بیش‌تر ساکنین این شهر درون خودروهایی تک‌سرنشین هستند.

وی همچنین ادامه داد: تهرانی‌ها از سوی دیگر با معضلاتی مانند دیابت، چاقی و .. مواجه‌اند که این خودش 30 هزار میلیارد به اقتصاد ضربه می‌زند. و همین‌حالا در تهران بالاترین میزان خودکشی و طلاق را داریم.

محمد درویش با این توضیحات تاکید کرد که بنابراین بحرانِ شهر تهران مروبط به آینده نیست و همین حالا اتفاق افتاده‌است. چرا که چیدمان شهری این شهر و دیگر کلان‌شهرها به‌جای انسان‌محور بودن خودرومحور بوده‌است.

به گفته این فعال محیط زیستی در تمام این سال‌ها ما با "سد" آب لازم را برای مردم فراهم کردیم، اما حواسمان نبود که این جمعیت فقط با آب نیست که زنده می‌ماند.

این کارشناس همچنین تاکید می‌کند که در تهران، اصفهان، مشهد، قم، اراک و تمام مراکز جمعیتی کشور مشکلات محیط زیستی و زیستی ما جدی است.

وی ادامه داد: اگر قرار باشد همچنان شهرداری‌ها به تراکم‌فروشی ادامه دهند در این بحران دست و پا خواهیم زد.

محمد درویش در انتها نیز نتیجه گرفت که "باید هزینه زندگی در شهری مانند تهران، به نفع زندگی در شهرهای دیگر، افزایش پیدا کند، در غیر این صورت شورش اجتماعی تنها یکی از بحران‌های خشک‌سالی خواهد بود".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی